محمد درویش، کارشنان محیط زیست، به مسئله عریض شدن آزادراه تهران شمال و اثرات تخریبی آن بر محیط زیست میپردازد.
عکس از سایت آزادراه تهران شمال
محمد درویش
عباس رجایی، رئیس کمیسیون آب و کشاورزی مجلس اخیراً پرده از «جنایتی» بزرگ به بهانه احداث آزادراه تهران شمال برداشته است که شگفتی و افسوس بسیاری از فعالین عرصه منابع طبیعی و محیط زیست را به همراه داشته است.
ایشان گفتهاند: «عرض آزاد راه تهران ـ شمال را به جای 50 متر 150 متر کردهاند و حجم وسیعی از جنگلها را تخریب نمودهاند. ولی زمانی که از وزیر سؤال میکنیم، میگوید این کار را کردهایم شاید بعداً بخواهیم توسعه دهیم.»
استدلال وزیر راه و ترابری مملکت، حقیقتاً دردناک و غمانگیز است و نشان میدهد که تا چه اندازه سرمایههای طبیعی و بی نظیر ما در هیرکانی که در شمار میراث یگانه جهانی، مورد توجه یونسکو هم قرار گرفته است، از منظر مردان شماره یک کابینه دولتی که باید پاسدار اجرای درست اصل 50 قانون اساسی باشد، حقیر است.
اما دردناکتر و غمانگیزتر آن است که چرا باید این خبر را پس از مدتها از زبان رئیس کمیسیون کشاورزی مجلس بشنویم و نه از سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور که متولی حفظ و حراست از جنگلهای ارزشمند هیرکانی – یعنی - است؟
چگونه امکان دارد در کشوری که فقط 7 درصد از خاکش را پوششهای جنگلی دربرگرفته، اینگونه سهلانگارانه با ارزشمندترین منابع جنگلیاش برخورد شود؟ مگر نه این است که هماکنون هم سهم سرانهی فضای سبز دردسترس برای هر ایرانی کمتر از یک چهارم میانگین جهانی آن – یعنی فقط دو دهم هکتار است؟
خواستم به نمونههای مشابه جهانی اشاره کنم؛ به ماجراهایی نظیر اشتوتگارت 221، یا آن همه سختگیری که در پارکهای ملی آمریکا نظیر یوسمیت (Yosemite National Park) اعمال میشود تا مبادا حتا انتخاب مسیر نادرست پیادهروی کوهنوردان منجر به آسیب رسیدن به گلسنگها شود، چه رسد به درختچهها و بوتهها و نهالها و درختانشان ...اما دیدم، تلاش بیحاصلی است! نیست؟ ما داریم در باره مملکتی صحبت میکنیم که پلنگهایش از ترس جان به دکلهای فشار قوی برق پناه میبرند.
مملکتی که در روز روشن به دیرینهترین باغ اکولوژیاش در نوشهر حمله شده و 50 هزار نهال و درختش تخریب میشود و همچنان آن طبیعتستیزانی که عامل این تخریب بودهاند، آشکارا از حرکت خود دفاع هم میکنند، در حالی که تقریباً همه توان کارشناسی و پژوهشی کشور در حوزه منابع طبیعی و محیط زیست این عمل را محکوم کرده است.
شما بگویید: آیا مجالی برای یافتن دریچهای به نور میماند؟ به قول حسن اسماعیل زاده:
بالا و پایین پریدنم
از شوق ِ زندگی نیست،
ماهی
روی خاک
چه میکند؟