نسخه آرشیو شده

انتقال قدرت در پاکستان و نگرانی ایران از نفوذ طالبان
نیروهای طالبان
از میان متن

  • پاکستان و سازمان امنیت این کشور مدت‌ها است که سعی دارند با بازسازی بخشی از نیروهای طالبان و پشتون‌هایی که گرایش ضد غربی و ضد آمریکایی ندارند، تا حدودی نفوذ از دست رفته خود را در افغانستان جبران کنند.
سهیل سعیدی
چهارشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۸۷ - ۰۵:۳۴ | کد خبر: 4224

استعفای پرویز مشرف که به دنبال دوره‌ای طولانی از بی‌ثباتی در پاکستان و فشار گسترده ائتلاف حاکم انجام پذیرفت، این پرسش را در محافل سیاسی کشور مطرح ساخته است که جانشین وی چه کسی است و چه سیاستی را در پیش خواهد گرفت.

اهمیت جانشین مشرف برای ایران در این نکته نهفته است که مناسبات با اسلام آباد، به دلایل تاریخی- امنیتی و وجود مرزهای طولانی و مشترکات فرهنگی از اهمیت ویژه‌ای برای جمهوری اسلامی برخوردار است.

اهمیت این روابط در ورای مرزهای ایران و پاکستان امتداد یافته و در افغانستان و کشورهای آسیاسی میانه که دارای منابع عظیم نفت و گاز هستند نیز نمود می‌یابد.

حمایت از طالبان و سردی روابط با ایران

در دو دهه گذشته، موضوع افغانستان و حمایت پاکستان از حرکت طالبان، عمده‌ترین مساله در روابط دو کشور بوده است که در مقاطعی باعث تیره شدن این روابط نیز شده است.

با وجود آن که در دوران ریاست جمهوری پرویز مشرف، وی با چراغ سبز واشنگتن چرخشی 180 درجه در سیاست پاکستان در قبال حمایت از جریان وهابیت و افراط به وجود آورد و از سیاست روسای جمهوری پیشین در ترویج افراط و حرکت طالبان در پاکستان و افغانستان فاصله گرفت، اما خطوط کلی سیاست اسلام آباد در افغانستان تغییری نکرد.

این سیاست هنوز به دنبال مسلط ساختن پشتون‌‌های طرفدار پاکستان بر جامعه متکثر و قطبی شده افغانستان است و حوادث اخیر در افغانستان را باید از این زاویه ارزیابی کرد.

نقش اسلام آباد در افغانستان و نگرانی ایران

رویدادهای خونین افغانستان و روند سریع قدرت‌گیری دوباره طالبان در ماه‌های اخیر، باعث نگرانی مقامات ایرانی شده است.

گزارش شده است که نیروهای طالبان به طور سازمان یافته‌ای در نزدیکی مرزهای شرقی کشور در حال تردد و فعالیت هستند و در اعمال پیکارجویانه داخل ایران و قاچاق مواد مخدر نقش ایفا می‌کنند.

جالب آنجا است که این تحرکات، با سازماندهی مجدد شاخه‌هایی از طالبان توسط سازمان امنیت پاکستان (آی.اس.آی) و آمریکا همراه بوده است.

پاکستان و سازمان امنیت این کشور که بزرگ‌ترین بازندگان خروج طالبان و شخص ملاعمر از سلطه بودند، مدت‌ها است که سعی دارند با بازسازی بخشی از نیروهای طالبان و پشتون‌هایی که گرایش ضد غربی و ضد آمریکایی ندارند، تا حدودی نفوذ از دست رفته خود را در افغانستان جبران کنند.

این مساله به آی.اس.آی کمک کرده تا بار دیگر اعتماد واشنگتن را برای همکاری با نسخه جدید طالبان به‌دست آورد تا شاید آرایش تازه‌ای از نفوذ و قدرت شبیه به دوران تسلط پشتون‌های طرفدار پاکستان را در افغانستان بازسازی کند.

جمهوری اسلامی ایران چنین روندی را برخلاف منافع خود در افغانستان و در تناقض با واقعیت وجود اقوام و مذاهب مختلف در این کشور دیده و آن را گسترش دامنه افراط‌‌گرایی مذهبی در بلند مدت می‌داند.

حیاط خلوت پاکستان

افغانستان از گذشته‌های دور برای پاکستان اهمیت راهبردی داشته و به عنوان عمق دفاعی این کشور در برابر هند نگریسته می‌شود.

جدا از دشمنی و کینه‌ دیرینه با هند، پاکستان مشخصا از هنگام خروج نیروهای شوروی از خاک افغانستان در اواخر دهه 80 میلادی، در رقابت مستمر با ایران برای افزایش نفوذ خود در این کشور نیز بوده است.

حمایت اسلام آباد از نئووهابی‌ها و رهبرانی چون سیاف و حکمتیار در دوران نبرد مجاهدین افغان با روس‌ها، تلاش آی.اس.آی برای تضعیف دو متحد ایران یعنی برهان‌الدین ربانی و احمد‌ شاه‌ مسعود و سپس حمایت از گروه طالبان با پشتیبانی آمریکا و عربستان سعودی در میانه دهه 90، نشانه تداوم این رقابت در بیست سال گذشته بوده است.

تغییر سیاست پاکستان در دوران مشرف

هنگامی که این روند به دنبال انفجار سفارتخانه‌های آمریکا در کنیا و تانزاینا در 1998 و سپس حوادث یازدهم سپتامبر دستخوش تغییر شد و آمریکا تصمیم گرفت که از حمایت از جریان افراط و به‌طور خاص طالبان در افغانستان دست بردارد، ژنرال مشرف نیز سیاست این کشور را در در مدت کوتاهی صدوهشتاد درجه تغییر داد.

این مساله همچون زلزله‌ای مهیب ارتش و سازمان امنیت پاکستان را لرزاند و به نیم تقسیم کرد.

شکست سیاست مثلث آمریکا-پاکستان-عربستان در افغانستان که اساس آن در اوایل دهه 1980 پی‌ریزی شده بود، در حکم پیروزی ایران، روسیه و هند در عرصه افغانستان بود.

این شکست زمینه همکاری ایران و آمریکا در افغانستان را در دوران اشغال این کشور توسط نیروهای انتلاف به وجود آورد و جریان‌های افغانی متحد ایران که بعضا مورد بی‌مهری آی.اس.آی قرار داشتند، وارد راس هرم قدرت شدند.

گسترش دوباره نفوذ طالبان

بعد از گذشت پنج سال، به نظر می‌رسد این روند دستخوش تغییراتی شده است که باردیگر نگرانی هر سه کشور را در مورد آینده افغانستان افزایش داده است.

از جمله، عملیات انتحاری بی‌سابقه و انفجار مهیب سفارت هند در کابل را نیز که به نظر بسیاری، پیامی روشن از سوی پاکستان برای مخالفانش بود که نخواهد گذاشت افغانستان در دست هند و ایران قرار گیرد، باید در همین چارچوب ارزیابی گردد.

در ماه‌های گذشته طالبان نشان داده است که حضور ناتو در این کشور به تضعیف آن منجر نشده است و حتی توان ایجاد آشوب و خرابکاری در افغانستان و پاکستان را دوباره به دست آورده است.

سیاست جدید پاکستان و آمریکا

به نظر می‌رسد این امر باعث شده تا سیاست رسمی پاکستان بار دیگر به سوی جذب بخشی از پشتون‌های پاکستان و طالبان میل کند.

به موازت این تغییر، به نظر می‌رسد که افزایش تلفات اشغالگران در افغانستان و تسلط طالبان بر 40 درصد خاک این کشور، کاخ سفید را به تجدید نظر در سیاست مشت آهنین در افغانستان واداشته است.

گفتنی است در ماه ژوئن گذشته تعداد تلفات نیروهای آمریکایی به عدد بی‌سابقه 28 رسید.

برخی سیاسیون افغان می‌گویند که افزایش تحرکات طالبان در استانهای بادقیس، فاریاب و هرات ناشی از نوعی سیاست مشترک آمریکا و پاکستان است، زیرا بدین طریق پاکستان که به واسطه تمرکز طالبان در مرزهای شمالی‌اش همواره مورد سؤال قرار دارد، به هدف سیاسی خود یعنی انتشار طالبان و گریز از اتهام می‌رسد و آمریکا نیز مجال ایجاد ناامنی در ایران را می‌یابد.

احتمال همسویی بیشتر ایران با روسیه و هند

افزایش نفوذ طالبان در افغانستان که در برخی لایه‌ها با همکاری اسلام آباد و واشنگتن صورت گرفته است، ایران را از چند جهت نگران ساخته است.

این سیاست تازه برای رهبری ایران به نوعی یادآور سیاست مشترک پاکستان و آمریکا در روی کار آوردن طالبان است و به نظر آنها می‌تواند در آینده سیاسی افغانستان به نفوذ جریان افراطی ضد شیعه و ضد ایرانی بینجامد.

به ویژه اکنون این روند به سمت از بین بردن تسلط رهبران سنتی متمایل به ایران در شهرهایی چون هرات و منطقه هزاره‌جات در حال حرکت است.

نگرانی از امنیت مرزهای شرقی کشور

گزارش‌هایی وجود دارد که براساس آن آمریکا و پاکستان بر روی شاخه‌هایی از جریان افراطی مانند جندالله یا سپاه صحابه برای فشار بر تهران سرمایه‌گذاری کرده و از آن سود می‌برند.

بنا بر گزارش مطبوعات، آمریکا نیروهای جندالله را در پاکستان آموزش داده و تجهیز می‌کند تا در مناطق شرقی ایران ناامنی را گسترش دهند.

نتایج این سیاست، رسوخ ناامنی به مناطق شرقی کشور در ماه‌های گذشته بوده و رخدادهایی مانند «تاسوکی» و «دارزین» را به همراه داشته است.

از این رو دور از ذهن نیست که به موازات تیره‌شدن روابط ایران و پاکستان در آینده نزدیک، تهران همکاری نزدیک‌تری را با هند و روسیه در افغانستان آغاز کند تا بتواند از احتمال تکرار سناریوی سال‌های 97-1996 جلوگیری کند.

با این وجود، این تحولات به سیاست‌های آینده اسلام آباد نیز بستگی دارد و ایران تا ارزیابی این سیاست در برابر طالبان منتظر باقی می‌ماند.

این مطلب را به اشتراک بگذارید

آگهی