دستاورد جدید پژوهشی نشان میدهد که پیشرفت کودکانی که والدینشان مستقیماً درگیر مسائل مدرسه آنها هستند و وقت زیادی صرف این موضوع میکنند بیشتر است
دو روانشناس آموزشی پس از مطالعه عوامل تکرار کلاس اول توسط برخی از دانشآموران گفتند که والدین به دلیل مشکلات اقتصادی فرصت کافی در رسیدگی به امور مدرسهای کودکان خود ندارند و این امر به طور جدی عملکرد تحصیلی کودکان را با مشکل مواجه ساختهاست.
ویکتور ویلسون و جان هاگس پروفسورهای کالج آموزش و رشد انسان در دانشگاه تگزاس آمریکا 784 دانشآموز را مورد مطالعه قراردادند. هدف این تحقیق که در «مجله مدرسه ابتدایی» منتشرشدهاست یافتن متغیرهای روان شناختی و اجتماعی موثر در مردودشدن دانشآموزان بود.
آمار انجمن ملی روانشناسان مدرسه در آمریکا نشان میدهد که 15 درصد دانشآموزان مدرسهای کلاسشان را تکرار میکند یا از کلاس بالاتر به کلاس پایینتر منتقل میشوند. حدود 30 تا 50 درصد دانشآموزان در آمریکا حداقل یک بار پیش از دبیرستان مردود میشوند.
ویلسون درباره انگیزه انجام این پژوهش میگوید: شکست اولیه در مدرسه اثرات منفی درازمدت روی رفتار، عملکرد تحصیلی و شغل آینده فرد دارد به همین دلیل فهم دلایل زیربنایی این شکست باید بررسی میشد.
19 مطالعه تجربی در دهه 1990 در ایالات متحده آمریکا انجام شده که به بررسی تفاوتهای موجود بین دانشآموزان مردودشده و دانشآموزان دیگر پرداختهاند. نتایج این مطالعات نشاندادهاند که مردودشدن در کلاس درس اثر منفی در همه عرصههای مدرسه از جمله خواندن، ریاضیات و زبان و نیز سازگاری اجتماعی- هیجانی دانشآموز مانند روابط با همگنان، اعتماد به نفس او و مشکلات رفتاری دارد.
در مطالعه حاضر 784 کودک در مرحله کودکستان و شروع کلاس اول که از نظر قدرت خواندن و نوشتن در حد پایینتر از متوسط بودند بررسی شدند. عوامل مربوط به کفایت تحصیلی، زمینه مدرسه، محیط خانه و سایر متغیرها نیز ارزیابی شدند.
سپس آنها به مطالعه عوامل متمایزکنندهای پرداختند که 165 دانشآموز باقیمانده در کلاس اول را از سایر دانشآموزانی که ارتقاء پیدا کردهبودند جدا میکرد. ضعف تحصیلی به عنوان تعیین کننده اولیه این تفاوت یافته شد و نه مسائل جمعیت شناختی، روانی- اجتماعی یا مشکلات رفتاری.
هاگس دراین باره گفت: عوامل مربوط به شرایط خانه و محیط زندگی دانشآموز مانند کمبود اقتصادی میتوانست این مردودشدن را پیشبینی کند.
او با منطقی خواندن این یافته ادامه میدهد که فشارهای اقتصادی روی مدت زمانی که والدین صرف کودکان خود میکنند، فرصتهای یادگیری و حتی خواندن کتاب برای کودکان اثر میگذارد. چرا که والدین به دلیل ساعات طولانی کار یا چند شیفت کارکردن وقت کافی برای کودکان خود ندارند. اما رابطه بین کمبود اقتصادی و مردودشدن غیرمستقیم است. به این معنا که کمبود اقتصادی باعث کاهش پیشرفت فرد میشود و در نتیجه شرایط مردودی او را فراهم میکند.
این روانشناس در مورد تاثیر مستقیم برخی از شیوههای رفتاری و باورهای معین والدین در مردودشدن کودکانشان میگوید: پیشرفت کودکانی که والدینشان مستقیماً درگیر مسائل مدرسه آنها هستند و بیشتر وقت خود را صرف این موضوع میکنند بیشتر است. کودکان والدینی که کمتر خود را درگیر مسائل مدرسه کودکشان میکنند بیشتر در کلاس باقی میمانند حتی وقتی والدین به طور کلی دید مثبتی نسبت به مدرسه دارند.
به نظر ویلسون یافتههای مطالعه دارای تلویحاتی است. مثلاً اطلاعات بهتر والدین درباره نقش آنها در مسائل اولیه مدرسه کودکان، فعالیت و تشویق برای بیشتر خواندن و نوشتن کودکان در خانه قبل از رفتن به مدرسه یا ارزیابی دقیق مدرسه درباره سن ورود کودکان به کلاس اول میتواند به کاهش خطر مردودیها بیانجامد.
روانشناسان دانشگاه تکزاس بر این باورند که به منظور کاهش خطر مردودی کودکان، والدین باید بیشتر درگیر مدرسه کودک شان و مدرسه رفتن او شوند.
آنها میگویند که والدین میتوانند با ارتباط منظم با معلمان و قبول مسئولیت در زیرنظرگرفتن کار و فعالیتهای مدرسهای کودک به پیشرفت آنها کمک کنند.
ویلسون و هاگس تحقیقات زیادی درباره مردودیها انجام دادهاند مانند مطالعه آزمون اثر مردودشدن دانشآموزان روی عملکرد تحصیلی بعدی آنها. یافتههای حاصل از این تحقیقات میتواند اطلاعات ارزشمندی برای والدین، دستاندرکاران مدرسه و برنامهریزان آموزشی فراهم کند.
در مطالعات پیشین در زمینه دانشآموزان مردودشده نشان دادهشدهبود که بیشترین میزان مردودی در بچههای مربوط به خانوادههای فقیر و اقلیتها اتفاق میافتد. آمار نشان میدهد که پسرها بیشتر از دخترها مردود میشوند. کودکانی که با یکی از والدین خود زندگی میکنند و نیز دانشآموزانی که مرتباً مدرسه خود را تغییر میدهند نیز بیش از سایرین مردود میشوند.
همچنین مطالعات مختلف نشان میدهد که دانشآموزانی که یک بار مردود شدهاند بیشتر از همکلاسیهای خود مردود میشوند.
مردود شدن و تکرار دوباره یک کلاس اعتمادبهنفس کودک را تخریب میکند و به ادراک خانواده و اطرافیان نسبت به کودک آسیب جدی میرساند.
ضمناً تحقیقات نشان میدهد که مردودشدن با افزایش مشکلات رفتاری کودکان تا سنین نوجوانی همراه است و روی نگرش آنها و میزان تمایلشان به حضور در کلاس درس اثر منفی میگذارد.
درست از این روست که مداخله زودهنگام حائز اهمیت اساسی است. استفاده از برنامه های آموزشی غنی سازی محتوای درسی، یادگیری معنادار تکالیف مدرسه و ارتباط آن با دنیای واقعی، کمک اضافی به کودک در ردههای مختلف و به شیوههای متفاوت حتی آموزش انفرادی و کمک به والدین در جهت درک بیشتر لزوم نظارت بر امور مدرسهای کودک از جمله این مداخلات مهم محسوب میشود.