نسخه آرشیو شده

بازگشت سوریه؛ ضعف دیپلماسی ایران در لبنان
اسد، سلیمان، عبدالله/STR/AFP/Getty Images
از میان متن

  • در حالی‌كه حكومت ایران به تصفیه حساب‌های داخلی و حركت‌های غیر كارشناسی در خارج ادامه می‌دهد، سوری‌ها به مرور جایگاه از دست رفته خود را در لبنان پیدا كرده و ایران را در حاشیه سایست‌های خود در لبنان می‌بینند
موضوع مرتبط

محمود کیان ارثی
پنج‌شنبه ۲۱ مرداد ۱۳۸۹ - ۱۰:۴۱ | کد خبر: 55162

درگیری‌های مرزی میان لبنان و اسرائیل، موضوع اتهامات مطرح شده درباره دست داشتن حزب الله لبنان در ترور رفیق حریری و سپس دیدارهای رهبران سوریه، عربستان سعودی و قطر از بیروت از جمله مسائل مهمی بوده اند كه عرصه سیاسی لبنان را تحت تاثیر خود قرار داده است.

به تازگی لبنان شاهد زنجیره‌ای از تحولات و رفت و آمدهای سران کشورهای منطقه بوده است.

درگیری‌های مرزی میان لبنان و اسرائیل، موضوع اتهامات مطرح شده درباره دست داشتن حزب‌الله لبنان در ترور رفیق حریری و سپس دیدارهای رهبران سوریه، عربستان سعودی و قطر از بیروت از جمله مسائل مهمی بوده که عرصه سیاسی لبنان را تحت تاثیر خود قرار داده است.

با وجود اهمیت این تحولات برای ایران ونقش آن در لبنان، دیپلماسی جمهوری اسلامی در برخورد با این تحولات ضعیف بوده است.

پس از آن که گفته شد دادگاه بین‌المللی مسئول پیگیری ترور رفیق حریری، نخست وزیر اسبق لبنان، انگشت اتهام را از سوریه به سمت حزب‌الله لبنان چرخانده و ادعاهایی درباره دست داشتن مسئولان این گروه لبنانی در ترور را مطرح کرده است، بار دیگر نگرانی‌ها از به هم خوردن ثبات داخلی لبنان اوج گرفت.

معلوم بود که دادگاه بین‌المللی رفیق حریری با اشاره واشنگتن، بازی تازه‌ای را در لبنان تدارک دیده است تا فشارها بر حزب‌الله افزایش یابد و حلقه محاصره و فشارها بر ایران بیش از گذشته تنگ شود.

موضوع قتل رفیق حریری که در واقع نماد قدرت سیاسی و اقتصادی اهل سنت لبنان به شمار می‌رفت، اصولا موضوع حساسی در لبنان به شمار می‌رود.

طبیعی است که اگر ادعا شود شیعیان و در واقع مهم‌ترین گروه شیعی لبنان، یعنی حزب‌الله در پس مرگ رفیق حریری بوده است، آشوبی مذهبی- طایفه‌ای در لبنان به پا خواهد شد.

بنابراین، به نظر می‌رسد آمریکایی‌ها که به خوبی از پتانسیل تخریبی ادعاهای مطرح شده درباره نقش حزب‌الله در ترور حریری آگاه هستند، در صدد ایجاد رویارویی مذهبی میان شیعیان و اهل سنت و ایجاد وضعیتی شبیه به آنچه در عراق رخ داده است بر آمده‌اند.

همین مساله نگرانی عمیق حزب‌الله لبنان را به دنبال داشته است تا جایی که دبیرکل حزب‌الله در تمام سخنرانی‌های اخیرش ناچار شد مواضع این گروه را درباره ادعاهای مطرح شده توضیح دهد و درباره ایجاد «فتنه شیعی-سنی» در لبنان هشدار دهد.

با این حال، طرف‌های اصلی این بازی، یعنی سعد حریری، نخست وزیر لبنان و خانواده رفیق حریری چندان به این بازی تازه تمایل نشان نداده‌اند.

در این زمینه دیدارهایی که سعد حریری با سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزب‌الله لبنان و مقامات سوریه داشت، قابل توجه بود که در جریان آن سعی کرد به آنها درباره همراهی نکردن دولت لبنان و خانواده حریری با اتهامات مطرح شده علیه حزب‌الله اطمینان خاطر دهد.

مقامات عربستان سعودی نیز ظاهرا با تاخیر به همین جمع بندی رسیدند که بهتر است بار دیگر وارد دعوایی نشوند که لبنان را از سال 2006 تا تشکیل حکومت حریری در سال 2008 فلج ساخته بود.

در حالی‌که حزب‌الله به عنوان عمق نفوذ تهران طرف اصلی اتهامات قرار گرفته است، ایران به جز صدور چند بیاینه، تحرک ملموسی برای ابراز پشتیبانی از حزب‌الله نشان نداد.

این بی‌تحرکی دیپلماتیک، در جریان دیدار مشترک پادشاه عربستان و رئیس جمهوری سوریه از لبنان به طور کامل خود را نشان داد.

دیدار ملک عبدالله و بشار اسد از بیروت حرکت نمادینی بود برای ایجاد اطمینان درباره تداوم اراده همکاری و آرامش در لبنان؛ دیداری که در آن جای خالی ایران به عنوان یکی از طرف‌های اصلی در لبنان خالی بود.

در حالی‌که رئیس جمهوری سوریه با هواپیمای شخصی پادشاه عربستان به بیروت وارد شد تا روسای دو کشور عهد و پیمان خود را درباره تقسیم نقش و نفوذ در لبنان تازه کنند، در محافل سیاسی داخل ایران این پرسش مطرح بود که چرا نه دولت لبنان و نه سوری‌ها از محمود احمدی‌نژاد برای حضور در این نشست دعوت نکردند.

طبیعتا بازتاب غیبت نماینده ایران در نشست بیروت، برای وجهه ایران بد تمام شد و این نکته را نشان داد که نفوذ ایران در لبنان به نفع سوریه و عربستان تحلیل رفته است.

مقامات ایرانی با تاخیر بسیار تلاش کردند که این زیان را جبران کنند. علی اکبر ولایتی، مشاور بین‌الملل رهبری به دمشق روانه شد تا زمینه ‌سفر محمود احمدی‌نژاد را به لبنان در ماه آینده آماده کند؛ اما جمهوری اسلامی به خوبی می‌داند که این کارها مساله از دست دادن حضور در چنین لحظه تاریخی و نمادین در بیروت را جبران نخواهد کرد.

در ماه‌های اخیر، این نخستین بار نیست که چنین وضعیتی برای نقش ایران در لبنان رخ می‌دهد.

تنها کمتر از دو ماه پیش بود که رای ممتنع لبنان به چهارمین قطعنامه تحریم‌های شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران، تعجب و نارضایتی زیادی در محافل سیاسی تهران ایجاد کرد.

در حالی‌که انتظار می‌رفت لبنان به دلیل روابط خاص آن با ایران، مخالفت نمادین خود را با اعمال دور تازه‌ای از تحریم‌ها علیه تهران نشان دهد، دولت این کشور در لحظه‌ای حساس برای ایران، به‌طور انفعالی و خنثی در شورای امنیت ظاهر شد.

این در حالی بود که دولت لبنان برای دادن رای منفی به قطعنامه تنها نبود و می توانست در کنار ترکیه و برزیل که به این قطعنامه رای منفی دادند، بدون پرداختن هزینه خاصی با تحریم ایران مخالفت کند.

در حالی‌که حکومت ایران به تصفیه حساب‌های داخلی و حرکت‌های غیر کارشناسی در خارج ادامه می‌دهد، سوری‌ها به مرور جایگاه از دست رفته خود را در لبنان پیدا کرده و ایران را در حاشیه سایست‌های خود در لبنان می‌بینند.

دمشق که پس از موضوع ترور رفیق حریری در سال 2005 و عقب نشینی ماشین نظامی آن از خاک لبنان، به‌شدت تضعیف و منزوی شده و نیازمند یاری و همکاری تهران و حزب‌الله برای حفظ خود بود، بار دیگر خود را در جایگاه نخست نفوذ و تاثیرگذاری در لبنان می‌بیند.

از این‌رو مقامات سوریه چندان به خود زحمت ندادند که از احمدی‌نژاد نیز برای حضور در نشست رهبران سوریه و عربستان در بیروت دعوت شود. به‌ویژه آنکه عربستان و آمریکا هر دو اکنون بر نقش راهبردی سوری‌ها در لبنان صحه گذاشته‌اند که نمونه واضح آن زمانی بود که پادشاه عربستان دست در دست بشار اسد وارد بیروت شد تا به این ترتیب اعتماد عربستان را به عنوان عقبه اهل سنت لبنان به دمشق نشان دهد.

این وضعیت، نشان دهنده شکل‌گیری برخی دو گانگی‌ها میان تهران و دمشق نیز می‌تواند باشد. اما نباید در این دو گانگی‌ها اغراق کرده و نتیجه گرفت که دمشق از تهران فاصله گرفته است.

روابط ایران و سوریه عمق 30 ساله دارد و در تمام این سال‌ها از مراحل و آزمون‌های سختی عبور کرده است.

همچنین منافع راهبردی دو کشور در لبنان غیر قابل چشم پوشی است و به سادگی نمی‌توان از ایجاد شکاف میان تهران و دمشق و روی‌گردانی سوری‌ها از حزب‌الله لبنان سخن به میان آورد.

اما در سطحی دیگر، همان‌گونه که اشاره شد، اختلاف‌های دوره‌ای در رابطه با مسائلی چون تاثیرگذاری بر صحنه سیاسی لبنان رخ می‌دهد؛ به طوری‌که به راحتی از دعوت مقامات ایرانی به نشست سران سوریه، عربستان و لبنان در بیروت سر باز زده می‌شود.

اما چرا ایران در حال واگذاری جایگاهی است که پس از پیروزی حزب‌الله در جنگ 33 روزه سال 2006 به دست آورده بود؟

در مقابل سوری‌ها که مهم‌ترین متحد عرب ایران به شمار می‌روند با یک بازی دیپلماتیک موفق و حساب شده بالاخره توانستند آب رفته را به جوی باز گردانند و لبنان را به مانند گذشته در دستان خود ببینند.

این بازی ماهرانه سوری‌ها و دیپلماسی بسیار کارآمد آنها، درس خوبی برای سیاست خارجی ایران است؛ به شرط آنکه در میان رهبران ایران گوش شنوایی وجود داشته باشد.

این مطلب را به اشتراک بگذارید

آگهی