نسخه آرشیو شده

چمدان‌های خالی‌نشده سی‌ساله
از میان متن

  • برآورد غیررسمی در آمریکا نشان می‌دهد که بیش از یک میلیون ایرانی در این کشور زندگی می‌کنند. براساس اطلاعات مرکز آمار دولتی آمریکا، ایرانی‌ها یکی از تحصیل‌کرده‌ترین اقلیت‌ها در آمریکا هستند. اما حتی با گذشته سه دهه موفقیت‌های فردی و تراکم ثروت نتوانسته است به ایجاد یک اجتماع نیرومند در این کشور کمک چندانی کند اما وضعیت در حال تغییر است
سه‌شنبه ۲۳ شهریور ۱۳۸۹ - ۰۳:۴۲ | کد خبر: 56035

امیر باقرپور در گزارشی که در پی.بی.اس منتشر شده است به بررسی وضعیت ایرانی‌های مقیم آمریکا پرداخته و می‌نویسد که این گروه قومی در آمریکا به تدریج در حال شکل‌دهی خود و مشارکت بیشتر در امور سیاسی آمریکا هستند

امیر باقرپور در گزارشی در پی.بی.اس، تلویزیون مردمی آمریکا؛ در دوازدهم سپتامبر مطلبی منتشر کرده است که در آن به بررسی وضعیت ایرانی‌ها در آمریکا، در سی ‌سال گذشته، پرداخته و چنین نتیجه‌گیری می‌کند که این اقلیت تحصیل‌کرده به تدریج در حال سازماندهی خود و مشارکت فعالانه‌تر در عرصه سیاسی آمریکا هستند.

امیر باقرپور نویسنده مطلب حاضر در حال دریافت درجه دکترای خود از مدرسه علوم سیاسی و اقتصاد کلرمونت است. او فارغ‌التحصیل وست پوئینت و از کارکنان سابق ارتش آمریکاست. آقای باقرپور مدرک ام.بی.آ خود را از دانشگاه کالیفرنیا در ایروین دریافت کرده است و در یک گروه تحقیقاتی در حال مطالعه علل جنگ و نقل و انتقالات در قدرت می‌باشد.

پس از انقلاب اسلامی سال 1979 آمریکا خانه بزرگ‌ترین و شکوفاترین بخش ایرانیان خارج از کشور شده است. جریان مداوم مهاجرت ایرانی‌ها در طی دهه 1980 به آمریکا تا سال 1990 به اوج خود رسید. از آن زمان تاکنون دیدگاه‌ آمریکایی‌های ایرانی در باره اقامت‌شان در آمریکا به طور طبیعی تغییر کرده است و آن‌ها در حال کشمکش در رویارویی با این واقعیت هستند که در این کشور به طور دائم خواهند ماند.

علی لیمونادی که در مارس 1981 اولین شبکه تلویزیونی ایرانی‌ها را با نام آی.آر.تی.وی راه‌اندازی کرد پراکندگی این گروه را از یک استودیوی کوچک در لوس‌آنجلس نشان می‌دهد. او اخیرا در یک گفت‌وگو، احساسات ایرانی‌های آن زمان را که تازه به لوس‌آنجلس آمده بودند چنین توصیف می‌کند: در آن زمان ما فکر می‌کردیم پس از شش ماه به ایران بازخواهیم گشت. فکر می‌کردیم وضعیت آرام می‌شود و مردم می‌توانند زندگی خود را دوباره در وطن ازسرگیرند. برخی از ما حتی کاملا چمدان‌هایمان را نیز خالی نکرده بودیم.

برخی بریده‌های برنامه‌های ضبط شده تلویزیون آن زمان نیز توصیف آقای لیمونادی را تایید می‌کند.

نویسنده مقاله حاضر خود به مصاحبه‌ای اشاره می‌کند که در سال 1981 این شبکه تلویزیونی با یک روان‌شناس ایرانی انجام داده است. روان‌شناس در آن برنامه به بینندگان در باره چگونگی پرورش کودکان خود در آمریکا چنین رهنمود می‌داده است:«به خاطر داشته باشید که با کودکان خود در خانه به زبان فارسی حرف بزنید. با آن‌ها به زبان انگلیسی حرف نزنید زیرا آن‌ها در آینده و در مدرسه و خارج از خانه به قدر کافی با زبان انگلیسی روبه‌رو خواهند شد. این مسئله اهمیت دارد چرا که وقتی شما به ایران بازگردید آن‌ها کمتر دچار مشکل خواهند شد.»

اقامت بیش از یک میلیون ایرانی در آمریکا بدون تشکل قوی

امروزه برآورد غیررسمی در آمریکا نشان می‌دهد که بیش از یک میلیون ایرانی در این کشور زندگی می‌کنند. براساس اطلاعات مرکز آمار دولتی آمریکا، ایرانی‌ها یکی از تحصیل‌کرده‌ترین اقلیت‌ها در آمریکا هستند. اما حتی با گذشته سه دهه موفقیت‌های فردی و تراکم ثروت نتوانسته است به ایجاد یک اجتماع نیرومند در این کشور کمک چندانی کند.

تعارض‌های سیاسی و اجتماعی- اقتصادی درون ایران با ایرانی‌ها به آمریکا آمده است. این امر ویژگی مشترک پراکندگی است که در نتیجه علل سیاسی و اجتماعی نظیر انقلاب اسلامی 1979 و پیامدهای آن به‌وجود آمده است. چنین زمینه‌ای یکپارچه‌شدن ایرانی‌ها، در مقایسه با گروه‌های قومی دیگر که به دلایل عمدتا اقتصادی مهاجرت کرده‌اند، با ملت میزبان را کندتر و دشوارتر ساخته است.

اجتماع ایرانی‌ها به کندی در طی سی سال گذشته تغییر یافته است. بررسی انجام شده از سوی موسسه بین‌المللی زاگبی در سال گذشته نشان می‌دهد که سه چهارم آمریکایی‌های ایرانی در حال حاضر برای رای دادن ثبت‌نام کرده‌اند. تقریبا سی درصد در کمپین‌های سیاسی شرکت می‌کنند و تعدادی نیز حداقل یک بار به نمایندگان انتخابی خود نامه نوشته‌اند.

اما آرزو رشیدیان، یکی از فعالان درگیر در مسائل سیاسی ایران در این باره می‌گوید:«اگرچه ایرانی‌ها رای می‌دهند و در مسائل داخلی آمریکا مشارکت می‌کنند، اما ما به مسائل داخلی آمریکا اعتراض نمی‌کنیم یا به خاطر آن‌ها جوش نمی آوریم. ما هنوز هم با مسائل داخلی ایران ارتباط داریم زیرا وظیفه خود می‌دانیم که صدای خواهران و برادران خود را که در ایران به جایی نمی‌رسد بلند کنیم.»

این گفته‌ها تاحدودی صحت دارد. ایرانی‌ها به جای درگیر شدن در تلاش‌های سیاسی در رابطه با مسائل داخلی آمریکا که می‌تواند یک گروه اقلیت را به صورت محلی قوی سازد، به صورت تاریخی خود را با توجه به وقایع داخل ایران سازمان می‌دهند.

مشارکت سیاسی  بیشتر ایرانی‌ها در آمریکا در سال‌های اخیر

اما بررسی زاگبی در سال 2009 نشان می‌دهد که این امر در حال تغییر است. ریشه‌دواندن تدریجی ایرانی‌ها در جامعه آمریکا، تمایل به مشارکت در عرصه سیاسی آمریکا را نیز به صورت محلی و ملی رشد خواهد داد. شواهد گویای تعداد فزاینده‌ آمریکایی‌های ایرانی است که خود را برای خدمات ادارات دولتی آمریکا نامزد کرده‌اند.

در طی سال گذشته بیش از شش آمریکایی- ایرانی برای کار در ادارات محلی و ایالتی در سراسر آمریکا نامزد شده اند، مشاغلی که فرد نامزد شده باید در فرایند انتخاباتی رای آورده و پذیرفته شود.

یکی از مهم‌ترین آن‌ها آندره منصوریان وکیل سابق است که به عنوان قاضی دادگاه عالی در اورنج کانتی در کالیفرنیا برگزیده شد. فرد دیگر مارک عاملی، وکیل باتجربه‌ایست که قرار است برای دستیابی به مقام قضاوت در انتخابات نهایی با نامزدی دیگر رقابت کند.

برجسته‌ترین موفقیت ایرانی‌ها در سی سال گذشته شهردارشدن یک ایرانی یهودی به نام جیمی دلشاد است که در حال حاضر در بورلی هلز کار می‌کند.

اگرچه تعداد نامزدهای آمریکایی ایرانی در مشاغل مختلف در این کشور به رشد خود ادامه می‌دهد اما تاکنون هیچکس برای کنگره انتخاب نشده است.

بنابه گفته رامین عسگرد یک دیپلمات بلندپایه وزارت امور خارجه و مشاور سیاسی سابق ژنرال دیوید پترایوس می‌گوید:«ما به عنوان آمریکایی‌های ایرانی باید کسی را در کنگره داشته باشیم که به رسمیت شناخته شود ولی این امر مستلزم سازمان‌دهی بهتر است.»

یکی از اولین وظایف آقای عسگرد در وزارت امور خارجه آمریکا تایید پاسپورت افراد در ترکیه به خصوص ایرانی‌هایی بوده است که می‌خواستند به آمریکا بیایند.

او براساس تجربه‌اش می‌گوید:«شما باور نمی‌کنید که چقدر من معرفی‌نامه از کنگره دریافت کرده‌ام که اعضای خانواده آمریکایی‌های ایرانی که روابطی با اعضای کنگره داشتند ضمیمه مدارکشان کرده بودند. معرفی‌نامه‌های اعضای کنگره بیشتر از پاسپورت‌هایی بود که من آن‌ها را تایید کردم.»

رامین عسگرد گفت که با خود فکر کرده چرا همه این ایرانی‌های ثروتمند دور هم جمع نمی‌شوند و به جای این‌که به طور انفرادی این همه درخواست‌ از سوی اعضای کنگره جمع کنند که خیلی هم موثر نیست سازمانی ایجاد نمی‌کنند.

آمریکایی‌های ایرانی به نظر می‌رسد فردگرا و به فکر منفعت شخصی خود هستند، اما شواهد عینی نشان می‌دهد وضعیت در حال تغییر است و آن‌ها در حال تشکل بیشتر هستند.

نسل جدید برخلاف چالش‌های اولین نسل آمریکایی‌های ایرانی محدودیت حاصل از تنش‌های سیاسی و فرهنگی را ندارد که از نظر روانی محدود شود و نتواند با جامعه آمریکا یکپارچه شود و بنابراین در حال یک گذار آرام می‌باشد.

حتی پیدایش گروه‌هایی مانند «اتحادیه روابط عمومی آمریکایی‌های ایرانی‌تبار» پی.آ.آ.آی.آ و «شورای ملی ایرانیان آمریکا»، ان.آی.آ.سی به تدریج در حال افزایش اعضا و متعاقب آن نفوذ بیشتر در واشنگتن هستند.

فکر کردن به احساسات والدینی که با قصد بازگشت به ایران به آمریکا آمدند و این روز برایشان فرا نرسید برای نسل جوان‌تر ایرانی‌هایی که در آمریکا بزرگ شده‌اند دشوار است.

با ادامه شکوفایی و سازگاری بیشتر ایرانی‌ها، خانه‌های آن‌ها که یک روزی موقت بود وضعیت جدیدی پیدا کرده است.

الگویی متفاوت برای نسل جدید

چندی پیش به یکی از دوستان نزدیکم تلفن کردم تا در باره برخی حوادث ایران صحبت کنیم. کاملا طبیعی است که من به عنوان یک کارشناس علوم سیاسی که 25 سال است به ایران نرفته‌ام و نسبت به وقایع کنجکاو هستم و دوستم به عنوان یک روزنامه‌نگار، برای فهم اوضاع داخل ایران وقت صرف کنیم.

او مرا خطاب کرد و گفت: امیر، شاید روزی تو فردی مانند ولی نصر شوی و من هم مثل هومن مجد.

معنای عمیق این جمله روی من اثر گذاشت، در واقع منظور او رابطه بین دو نسل بود؛ مشعلی که افراد یک نسل روزی آن‌ را به دیگران خواهند داد.

من این جمله را نشانه‌ای از پیشرفت تفسیر کردم. نسل من در حال حاضر نمونه‌هایی از آمریکایی‌های ایرانی در مقابل خود دارد که نسل گذشته مشابه آن را نداشت.

ولی نصر مشاور سیاسی در دولت باراک اوباماست و هومن مجد روزنامه‌نگاری است که در نشریات آمریکایی مطلب می‌نویسد.

آنچه شگفت‌انگیزتر از موفقیت و معروفیت آن‌هاست این واقعیت است که آن‌ها بدون هیچ شرمی هم ایرانی و هم آمریکایی‌اند.

هدف شش ماه اقامت در آمریکا به اقامت دائم در کشور تبدیل شده است، اما حالا ایرانی‌ها چمدان‌هایشان را کاملا خالی کرده‌اند.

این مطلب را به اشتراک بگذارید

آگهی