خاطرات جنگ به دلیل رویکرد دولتی، ایدئولوژیک و تبلیغی با عدم توجه روشنفکران جامعه روبهرو شده است.
با گذشت بیست و دوسال از جنگ ایران و عراق، انبوه خاطرات منتشره از جبهه و جنگ، هنوز آنطور که باید توسط قشر حرفهای کتابخوان خوانده نشده است.
خاطرات جبهه و جنگ، بیشتر به واسطه ناشران دولتی و نیمهدولتی منتشر میشوند؛ ناشرانی چون «بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس»، «مرکز اسناد انقلاب اسلامی»، «سپاه پاسداران ایران» و «دفتر ادبيات و هنر مقاومت».
آن دسته از خاطراتی که در دوران جنگ (سالهای 1359 تا 1367) منتشر شدهاند، اغلب حالت ستایشی، آرمانگرایانه و دریک کلام تهییجی دارند. این رویکرد، با خاتمه جنگ و شکلگیری نهادهای مختلف برای پاسداری از یادگارهای آن در تدوین خاطرههای جبهه و جنگ شکل دیگری یافت. «دفتر ادبیات و هنر مقاومت»، تا به امروز صدها عنوان كتاب خاطرات و «دفتر ادبیات انقلاب اسلامی» به گردآوری خاطرات شخصیتهای رده بالای فعلی نظام پرداخته است كه اغلب در دوران پهلوی دوم نقش اپوزیسیون حکومت را داشتند.
مجتبی رحماندوست، نویسنده و مشاور رييس جمهور در امور ايثارگران، با اشاره به شمار اسناد گردآوری شده در حوزه جنگ ایران و عراق به خبرگزاری ایرنا گفته است: «مستندنگاری در حوزه جنگ در سالهاي اخير از ديگر قالبها پيش افتاده است.»
این ادعا از حیث کمی، با توجه به سیستم حمایتی موجود برای انتشار آثار یادشده، میتواند درست باشد. به عنوان نمونه، فقط درباره فتح خرمشهر، 332 عنوان کتاب طی سالهای 1368 تا 1386 منتشر شده است. یا فقط در یک دوره از جشنواره ادبیات دفاع مقدس، 304 عنوان کتاب خاطره و 139 عنوان وصیتنامه و زندگینامه که طی دو سال 1387 و 88 منتشر شدهاند به دبیرخانه این جشنواره ارسال شده است.
همین کافی است برای اینکه بتوانیم حدس بزنیم شمار کتابهای خاطرات و تاریخ شفاهی در زمینه جبهه و جنگ میتواند به بیش از بیست هزار عنوان در بیست سال اخیر برسد.
از زاویهدید کیفی اما ماجرا سمتوسویی دیگر پیدا میکند: مستندنگاری و خاطرهنویسی ایرانیان به طور کلی، نه تنها در حوزه خاطرات جبهه و جنگ، بلکه در حوزههای خاطرات زنان، زندان، روحانیون، افراد سیاسی و دولتی، سفرنامهها و هنرمندان، طی سه دهه اخیر رشد کمی و کیفی داشته است.
در این میان، خاطرات زندان و خاطرات افراد منسوب به دولت در دو حکومت پهلوی و جمهوری اسلامی از جمله پرخوانندهترین کتابهای سالهای اخیر بودهاند. در مقایسهای کمی، شمار خاطرات جنگ با فهرست طولانی آن چندین برابر خاطرات زندان و افراد وابسته به دو حکومت پهلوی و جمهوری اسلامی است، اما این فهرست طولانی سهم اندکی در جذب مخاطب کتابخوان داشته است.
خاطرات جبهه و جنگ، حداقل در تیراژهای دههزارتایی و بیشتر، منتشر و به کلیه کتابخانههای عمومی، مدارس، دانشگاهها و نهادهای مختلف ارسال میشوند و چون از حمایت مالی برخوردار هستند، ناشران دولتی چندان نگرانی تبلیغ و عرضه آنها را ندارند.
اردوی نیک و بد
بهروز شیدا، منتقد و پژوهشگر ادبی، در پاسخ به این که چرا خاطرات جبهه و جنگ، آنطور که باید مورد توجه قشر کتابخوان قرار نگرفته است، میگوید: «این آثار از سوی روشنفکران چندان مورد توجه قرار نمیگیرند، اما در جاهایی دیگر زیر نور میآیند. شما کافی است به رسانههای دولتی مراجعه کنید تا با انبوهی از گفت و گوها، معرفیها و یادوارههای به اصطلاح دفاع مقدس روبهرو شوید.»
وی با اشاره به وجه پررنگ گرایش ایدئولوژیک و تبلیغی خاطرات جنگ میگوید: «این دو ویژگی آثار یادشده را هم از تنوع خالی میکند، هم نوعی مقاومت در مخاطب به وجود میآورد؛ مخاطبی که امکانات مالی و رسانهای کشور را در خدمت این نوع کالای فرهنگی میبیند. گذشته از این نکات اما بههرحال این خاطرات از یک سو جزئی از ادبیات جنگ محسوب میشوند و از سوی دیگر اسنادی هستند که میتوانند در پیوند با جنگ ایران و عراق، مورد توجه پژوهشگران قرار بگیرند.»
به عقیده این پژوهشگر، مفاهیمی که در خاطرات جنگ مطرح و آرمانی میشوند، بخشی از فرهنگ انسان ایرانی را تشکیل میدهند؛ مثل استقبال از شهادت؛ اعتقاد به جهان مینوی، تقدیس عمل شجاعانه، بیاعتنایی به جهان خاکی، تقابل «اردوی نیکی» و اردوی بدی» که در بخش بزرگی از آثار حماسی و عرفانی ما در تمام طول تاریخ حضور داشتهاند و در بخشی از ادبیات مدرن هم به اشکال مختلف ظاهر شدهاند.
این منتقد ادبی، در بسیاری از خاطرات جبهه و جنگ ساختاری مشترک میبیند: «در خاطرات جنگ در واقع ما با نوعی "آزمایش درونی" روبهرو هستیم؛ جدال دلبستگیهای مادی و میل به جاودانگی که در ماجراهای گوناگون ساختار پیدا میکند. ساختار مشترک این نوع خاطرات را به عنوان نمونه میتوان در یکی از پرتیراژترین خاطرات جبهه و جنگ، رمانگونه دا، خاطرات زهرا حسینی پیدا کرد؛ اثری پر از صحنههای شهادت؛ شجاعت و پاکباختهگی که با یاد "قهرمانیهای زنان صدر اسلام و جمیله بوپاشا" آغاز میشود. به این جملات دقت کنید: حدوداً چهارده سالم بود که کتاب زنان قهرمان را خواندم. گذشته از زنان صدر اسلام، شخصیت جمیله بوپاشا دختر مسلمان انقلابی الجزایری برایم بسیار جالب بود ...
چند سال بعد وقتی اشغالگران بعثی وحشیانه به وطنم هجوم آوردند و مردم شهرم را به خاک و خون کشیدند، دیگر آسوده زیستن برایم معنایی نداشت ...»
اصل و تقلب
در گریز و عدم رغبت قشر کتابخوان به آثاری که تحت عنوان ادبیات جنگ منتشر میشود، میتوان حمایت صد در صدی دولتی، چه از حیث مالی و چه تبلیغاتی را نیز در نظر گرفت. این حمایت میتواند در مخاطبی که هر روز شاهد مشکلات روزافزون نشر و فرهنگ در ایران است، نوعی دلزدگی از این آثار ایجاد کند. چه بسا آثار و ویژگیهای خوبی که در این میان و به دلیل پیش فرض ها ی موجود دیده و خوانده نشدهاند.
به عنوان نمونه نخستین جایی که به نشر خاطرات زنان شرکت کننده در جنگ پرداخت دفتر ادبیات مقاومت حوزه هنری بود، اما این نکته حتی از سوی زنان آنطور که باید مورد توجه، بررسی و حتی نقد حرفهای قرار نگرفت.
احمد دهقان، داستاننویس، معتقد است در دوره کنونی، خاطرات جبهه و جنگ حرفهایتر شدهاند و خاطرهنویسان اولیه جنگ به رماننویسان جنگ تبدیل شدهاند.
او در گفتوگو با خبر آنلاین، با طرح این انتقاد که اکنون جنس اصل و تقلبی در هم ادغام شده و به این موضوع توجه نمیشود، بر ضرورت طرح واقعیتهای جنگ تاکید کرده و گفته است: «اگر خاطرات آنچه را که در دفاع اتفاق افتاده بیان کنند، به درد تاریخنویسان هم خواهد خورد. یعنی هرچقدر که ما موشکافانه به خاطرات نگاه کنیم، تاریخ، روانشناسی، مردمشناسی و جامعهشناسی این آثار نیز موثر خواهد بود و زوایای تاریک تاریخ معاصر ما را بیان خواهد کرد اگر اینها واقعی باشد. اما اگر این شبهه پیش بیاید که اینها زاییده تخیل هستند و واقعی نیستند، آن موقع آینده با دیده تردید به آنها نگاه میکند.»
سری دوزی
پرویز شیشهگران، داستاننویس هم در گفتوگو با خبرآنلاین به بهانه هفته دفاع مقدس، با اشاره به این که در انتشار کتابهای خاطره در حوزه جبهه و جنگ، دچار سریدوزی شدهایم گفته است:«مثلا نهادی برای نوشتن زندگینامه داستانی یک شهید سفارش میدهد چند نویسنده هم طبق منابعی که در اختیار دارند بدون تحقیق میدانی و کار پژوهشی، اثر را تولید میکنند؛ فارغ از فضای حقیقی خلق یک اثر. ما نمیتوانیم یک کار خوب را در عرض 2 یا 3 ماه خلق کنیم میشود مثل تفاوتهای یک فرش ماشینی با یک فرش دستباف. در واقع میشود رویارویی ماندگاری با عدد تولید، کیفیت و کمیت و این تقابل بسیار خطرناک است.»
اتوبان یکطرفه
عبدالجبار کاکایی، شاعر نیز شکلی که تحت عنوان ادبیات دفاع مقدس در ایران تولید میشود را «اتوبانی یک طرفه» دانسته که برمبنای ویژگیهای مشخص و روشن با تعریف دهه 60، تنها تولید ادبی میشوند.
وی نیز در گفت وگو با خبرآنلاین تاکید کرده است: «در نسل جدید پرسشهایی اساسی در مورد موضوعات اساسی جنگ ما وجود دارد که ما باید اجازه طرح این پرسشها را بدهیم؛ زیرا برای آنها پاسخ داریم، پاسخهای محکم و قاطعی هم داریم؛ اما تا زمانی که اجازه طرح این پرسشها را ندادیم و روشنگری نکرده و این نسل را با جنگ آشتی ندادهایم و ملی بودن موضوع جنگ را فراموش کردهایم، تنها داریم از آن بهرهبرداری سیاسی میکنیم و مخاطب قابل اعتنایی در حوزه جنگ نخواهیم داشت که برمبنای آن سفارشی صورت بگیرد و اثری خلق شود.»