سخنی با قوه ی قضا پس از محکومیت حسین درخشان
حکم دادگاه حسین درخشان صادر شده است.
قاضی نیستم تا بتوانم نظر بدهم که جرم حسین درخشان چه سزایی دارد. ولی آنقدر میفهمم که بتوانم تناقضات و تفاوتهای آشکار را در رفتار قوه قضاییه ببینم.
حسین درخشان جزو اصلاحطلبان حساب میشد. یک اصلاحطلب افراطی. علیه نظام تبلیغ کرده است، با دولتهای متخاصم همکاری است، به اسرائیل سفر کرده است (هر چند به قول خودش در آن سفر از مردم کشورش دفاع کرده است)، ضد انقلاب بوده است، بله ولی ...
او از بسیاری از اعمال خودش برگشته است، به اشتباهش اعتراف کرده است و از کشورش، مردمش و نظام حاکم بر کشورش دفاع کرده است. آن هم نه در زندان(!) بلکه هنگامی که در انگلیس ساکن بوده است و به خاطر این مواضعش از طرف دوستان اصلاح طلب و روشنفکرش آماج بدترین حملات قرار گرفته است.
این مطلب یکی از آخرین نوشتههای اوست هنگامی که هنوز به ایران بازنگشته بود. مطلبش در مورد انقلاب اسلامی ایران است؛ انقلاب 57. انصافاً صاحب این قلم و این نوشته را به جرم تبلیغ علیه نظام به 20 سال زندان محکوم کردهاید؟ کدام یک از شما انقلابیون و السابقون میتوانید چنین زیبا و تاثیر گذار در مورد انقلاب و نظام بنویسید؟
در این کشور کم نبودهاند کسانی که تا پیش از دستگیری با تمام توان خود علیه نظام و مردم، علیه انقلاب و منافع ملی تلاش کردهاند ولی پس از دستگیری، و آن هم در زندان اعتراف کردهاند و پس از آن مشمول تبصرههای تخفیف مجازات و عفو قرار گرفتهاند. حالا چطور برای کسی که پیش از عزیمت به ایران مواضعش تغییر کرده است، برای جبران آنها اقدام کرده است، و با میل خودش به کشورش بازگشته است چنین تبصرههایی وجود ندارد؟
حسین درخشان حتی اگر توبه کرده است و از مواضعش عدول کرده، باز هم باید به خاطر اعمال گذشتهاش پاسخگو باشد. ولی چرا این اصل فقط در مورد حسین درخشان صادق است.
آقای قوه قضاییه! من اعتراض دارم. من سوال دارم:
چرا افرادی که پیش از این در بخشهایی از حکومت مسئولیت داشتهاند، جزو حکومت بودهاند، نفوذ داشتهاند، مورد حمایت برخی از شخصیتهای فعلی نظام هستند، مورد حمایت برخی از جریانهای داخل نظام هستند و خلاصه کسانی که جزو یاران و صحابه بودهاند، اگر خطایی کنند و جرمی مرتکب شوند همه چیز با یک عذرخواهی مختصر حل میشود. در هنگام بازداشت بهترین امکانات در اختیارشان قرار میگیرد، اگر مشکل جسمی داشته باشند، امکانات آبدرمانی در اختیارشان خواهد بود. به مرخصی می روند و با وثیقه آزاد میشوند. چرا؟ چون مثلا زمانی خودشان جزئی از سیستم و حکومت بوده اند (+). به فاصله یک روز از بازداشت و علیرغم محکومیت، به مرخصی نوروزی میروند (+). چرا؟ چون از طرف برخی بزرگان حمایت میشوند.
یا مثلاً فردی به جاسوسی متهم میشود، وزارت اطلاعات اعلام میکند که این فرد بدون شک جاسوس است و مدارک مستندی در این باره در اختیار دارد +. ولی چند روز بعد در کنار مسئولان رده بالای نظام است:
و نهایتا «دادگاه با ملاحظه وضعيت اجتماعي و سوابق زندگي متهم و اينكه نامبرده از خانواده معظم شهدا مي باشد، حبس صادره را به استناد بند ب ماده 25 قانون مجازات اسلامي به مدت دو سال تعليق مي نمايد». باز هم چون فرد مورد نظر وضعیت اجتماعی (!) خاصی دارد و سابقه زندگیاش نیز قابل ملاحظه است مشمول تخفیف گرفته است، علی رغم اینکه جرم جاسوسیاش محرز شده است + و بعد هم فرد مورد نظر مقیم آمریکا میشود +.
یا مثلا فردی با ادعای تقلب و اعمال مجرمانه و تضییع حقوق اکثریت مردم، عرصه انتخابات را به شورش و اغتشاش تبدیل میکند، اقدام عملی برای براندازی نظام میکند، از هیچ کوشش و عملی در این راه فروگذار نمیکند؛ بعد نه تنها از طرف قوهی قضاییه مورد پیگرد قرار نمیگیرد بلکه به یکی از بالاترین نهادهای مشورتی نظام هم دعوت میشود +.
یک نمونهی دیگر:
در حوادث بعد از انتخابات 88، دو واقعهی تلخ به نام کهریزک و کوی دانشگاه رخ داد. رهبر انقلاب، شخص اول مملکت، بارها و بارها بر پیگیری این پروندهها تاکید کرده است + و بارها و بارها نیز از روند این پروندهها گلایه کرده است + ولی هنوز این تاکیدات راه به جایی نبرده است. چرا؟ چون برخی از متهمان این پروندهها از مسئولین با نفوذ کشورند.
اینها فقط و فقط نمونههایی بود از این واقعیت تلخ که:
افراد در این کشور به دو دسته تقسیم میشوند: دسته اول کسانی هستند که به اجزای مختلف نظام وابستگی دارند، نسبت خانوادگی دارند، رفاقت دیرینه دارند و در یک کلمه آشنا هستند. دسته دوم نیز مردم عادی هستند که به فرد یا جریانی وابسته نیستند، بزرگزاده نیستند، آشنا نیستند، و در یک کلمه غریبه هستند.
متاسفانه رفتار قوه قضاییه با دسته اول، متفاوت است با رفتار او با دسته دوم. و من فکر میکنم اگر حسین درخشان جزو دسته اول بود، مورد ملاطفت بسیار قرار میگرفت.
آقای قوه قضاییه!
حسین درخشان پسر خاله من نیست که خواستار آزادی بیقید و شرط و فوری او بشوم. ولی به عنوان یکی از شهروندان این مملکت میتوانم خواستار اجرای اصول 19 و 20 قانون اساسی بشوم + + +. میتوانم خواستار این باشم که قوه قضاییه کشورم، فقط قوه قضا نباشد بلکه قوه عدلیه هم باشد.
می خواهم بخشی از نوشتههای این وبلاگ نویس ضدانقلاب را برایتان بازگو کنم. بعد از این قضاوت کنید که اگر این فرد باید 20 سال زندانی شود، حضرات حججالاسلام، مهندسین، یاران امام، نیروهای سابق وزارت اطلاعات، رفت و آمد کنندگان به مجمع تشخیص مصلحت، برخی نمایندگان سابق مجلس، حتی برخی از آیات عظام، فرزندان استوانههای نظام، خانواده برخی از شهدا و ... چند سال باید زندانی شوند؟
بخشهایی از مطالب درخشان:
من سالهاست که تمام قلم و وجودم را برای مقابله با پروپاگاندای رسانهای در نشان دادن ایران به عنوان تهدید جهانی به کار گرفتهام. سالهاست که هر جا رفتهام (از جمله در قلب تل آویو) گفتهام و نوشتهام که جمهوری اسلامی حکومتی بامشروعیت و مستقل است و دولتهایش (چه رفسنجانی و خاتمی و احمدینژاد) به خواست اکثریت مردم به قدرت رسیدهاند
هر چه فشار به ایران بیشتر شد آدمهایی مثل من هم مجبور به دفاع رساتر شدند و این آرام آرام تمام ما را منزوی کرد. هر کسی صدایش بلندتر بود، بیشتر منزوی شد و من هم آرام آرام از «پدر وبلاگنویسی» تبدیل شدم به «جاسوس منفور جمهوری اسلامی.»
انقلاب ایران بر سر نماز و روزه و چادر نبود و متعلق به همه مایی است که پای آن مستقیم و غیرمستقیم ایستادیم و هزینه دادیم، برای اینکه میخواستیم روی پای خودمان بایستیم و خودمان تعیین کنیم که چه کسی و چطور میتواند بر ما حکومت کند.
چشم میلیاردها مردم فقیر و زیر ستم دنیا به این خانه، به این شورش بیهمتا، و به من و شما است.
آرهو منم با این نظر سنگساری مواقم. این دفاع واقعی از درخشان و کسایی مث اون نیست. اصلا چنین نظری اهمیت اصلی ر در این ماجرا نداره.
این چگونه دفاعی از آزادی و حقوق یک فرد است که تلویحا به طرفداری از رژیم ستمگر و جنایتکار و محکومیت جنبش سبز و سردمداران ان انجامیده .نویسنده این کیفر خواست از فرط احساسات از ان طرف بام افتاده ! ضمنا فراموش نکنیم همین درخشان بود که سنگسار دو انسان در تاکستان قزوین را محق و لازم میدانست و از این عمل پلید دفاع جانانه کرد. در ضمن این افراط در دفاع از ایشان که حجم ان حتی از دفاع از انسان های شریفی چون زیدآبادی و سحرخیز و... هم پیشی گرفته معمایی است برای خودش !shariar france