نویسنده وبلاگ دلقک ایرانی، در این نوشته به سفر احمدینژاد به لبنان و انفجار انبار سپاه در لرستان میپردازد.
1- محمود احمدینژاد توی بد دور باطلی گرفتارشده است وچنین بنظرمیرسد که همان ابر و باد ومه و خورشید و فلکی که پنج سال تمام نفس احمدینژاد را چاق نگه داشت که نفس همۀ مخالفان رنگارنگش را به شماره بیاندازد؛ با یک نسیم مخالف نه چندان مهم نیویورک چنان جهت عوض کرده که دولت مهرورز را مجبورکرده است پرنوشیهای شب قبل را بالا بیاورد قبل ازاینکه فرصت خلوت و سربزیری را داشته باشد برای جلوگرفتن ازدل آشوبۀ خودیها حتی!
2- بعد از اینکه ملک عبدالله بشار اسد را به تهران فرستاد که به احمدینژادبگوید به لبنان نرود؛ ولی اسد بحرمت دوستیهای دست و دلباز سیساله خواستۀ ملک عبدلله که خواست همۀ منطقه حتی دولت قانونی کشور میزبان بود را تعدیل کرد و به احمدینژاد گفت: یا سفرت را لغو کن یا اگر میروی بسیار محتاط و سربزیر باش واحمدی نژاد بخش دوم توصیۀ اسد را پذیرفت؛ موضوع هنوز قطعی نشده بود چون که ملک عبدالله حاضرنمیشد غیر از لغو سفر را بپذیرد.
3- تا اینکه رایزنیها بکارافتاد و با توجه به اینکه نصرالله هم تا همین هفتۀ پیش هیچ گونه حرفی نفیاً یا اثباتاً نزده بود، پای آیتالله خامنهای هم آمد به وسط تا خودش به فرزند معنویش (حسن نصرالله) دستور بدهد که انجام سفر احمدی نژاد به حیثیت آخور حزباللهاش (جمهوری اسلامی) شرطی شده و با هر کیفیت و با هر قیمتی هم باید انجام شود؛ حزبالله لبنان یک حرکتی از خودش نشان داد و با در نظرگرفتن همۀ جوانب ایرانی (همۀ تخممرغهایش را توی سبد احمدی نژاد نگذارد) و همۀ اطراف لبنانی (پرهیز از تحریک سعد حریری نخست وزیر و پروندۀ اتهامی درحال رسیدگی قتل رفیق حریری که حزبالله متهم است) ترتیبات سفر را با عکسهای بزرگ و سر و صدای کوچک طراحی و اجرا کرده و ادامه دارد.
4- طبق این سناریو بلوار مسیر احمدینژاد در هنگام ورود به لبنان یک بار برای همیشه با عکس احمدینژاد و حضور آبرومند حزبالله نمایش استقبال گرم را به تماشا میگزارد و دیگر هیچ. همانطور که احمدینژاد را ممنوع کرده بودند تا در بیش از بیست و چند روز بحثهای داغ داخلی و خارجی این سفر شخص خودش لام تا کام نسبت به انجام آن و چگونگی آن حرف نزند و اظهار نظر نکند و نکرد. این بار نیز فقط هنگامی پادشاه عربستان و شاه اردن و سعد حریری حاضر شدند میانجیگری و قول بشاراسد را بپذیرند و اجازۀ انجام سفر را بدهند که احمدینژاد را وادار کردند در آستانۀ حرکتش به لبنان؛ هم به عبدالله اردنی زنگ بزند و راضیاش کند، هم سختترین کار ممکن یعنی زنگ زدن به دوست هاشمی رفسنجانی ملک عبدالله عربستانی را با طیب خاطر بپذیرد و اجازه بگیرد و هم به بشاراسد زنگ بزند و از این همه لطف که در بدترین شرایط آبرویش را خریده تشکر کند وقول «بچۀ خوبی خواهم بود» را مجدداً تجدید کند.
5- هرچه که تلاش میکنم کر و لال و گنگ بنویسم، ولی کوتاه باشد که به مهمترین اتفاق بد درسپاه لرستان هم اشاره بکنم؛ بازهم ممکن نمیشود و فقط میتوانم اینرا بگویم که بعد از ناآرامیهای بلوچستان و کردستان که بیشتر صبغۀ قومی - مذهبی دارند، اتفاق بسیار بزرگ و فاجعه بار در داخل مرزهای نظامیان سپاه پاسداران آن هم در استان امن و همیشه وفادار و بیمسئله لرستان، زنگهای بسیاری را بصدا در میآورد. البته که ادعای تصادفی بودن و سرایت آتش به مهمات و از این قبیل و آن هم برای کشتاری که چنان بزرگ بوده است که نه تنها نشود پنهانش کرد بلکه حتی مجبور از اعلان عزای عمومی هم بود؛ بسیار ناشیانه و غیر کارشناسانه بوده است.
6-چون که اصولاً مهمات انبوه و قابل انفجار هم سیستم نگهداری بسیار محتاط و محکمی دارد و هم بسیار دور از نفرات انبوه انبار میشود. طوریکه اگر هم یک در چند هزار اتفاقی برای انبار مهمات بیفتد تنها نگهبانان یا حداکثر معدود کارکنان در لحظه آسیب میبینند و نه تعدادی که قابل شناسایی وشمارش نباشند. این انفجار بیشتر به انفجار7 تیر سرچشمه شبیه است تا آتش گرفتن انبار مهمات یک پادگان. البته که باید منتظر اطلاعات بیشتری بود ولی قطعاً گزارش تصادفیبودن هیچ منطقی را قانع نمی کند.
7- و میخواستم بگویم که گروگانگیر تنها هنرش تأمین امنیت گروگانهایش است، چون که اگر جان گروگانها بخطر بیفتد او کالای مورد مبا دلهاش برای اخاذی از ثروت خانوادگی گروگانها را از دست میدهد و حاکمان جمهوری اسلامی به عنوان بزرگترین، زرنگترین و طویلمدتترین گروگانگیران تاریخ بشر، تاکنون فقط با تکیه برامنیت فیزیکی ایرانیان درمقایسه با همسایگان توانسته اند تودهها را از شورش منصرف کنند. اگر با توجه به وقایع پی درپی اخیر این تنها امتیازشان را نیز به تروریستها ببازند، معلوم نیست احمدیمقدم بتواند جلو «شورش نان» در هدفمندکردن یارانهها - اگرجرأت کنند برای اجراء- چون هنوز چیزی معلوم نیست- را بگیرد. اِهنّ وتُلپّ ِ خودش و آن جانشین فاشیستاش سردار رادان از ترسشان است ونه صلابتشان. یا...هو
کروبی هم بد تر از همه دستش به گوشت نمیرسد در غیر این صورت.....
کروبی مرد بزرگی است ، بدون او جنبش سبز همان هفته اول مرده بود . او بود که باتاکتیک های سیاسی جالب مثل روز قدس و ۱۳ آبان و عاشورا رژیم را کلافه کرد . او بود که از حق زندانیان و کشته شدگان صرفنظر از وابستگی گروهی آنها دفاع کرد و سینه سپر کرد . او بود که تابو ها زیادی را شکست ، گفت وزیر زن می گذارد و کاندید گذاشت، او بود که برای اولین بار در ج ا با برنامه در انتخابات شرکت کرد . او بود که با رو کردن شکنجه ها حیثیت رژیم را پیش حتا هوادارنش برد . او بود که حقوق بشر بین المللی را با افشا گری هایش متوجه ایران کرد . او بود که گفت قانون اساسی و بالاتر از ان نوع حکومت هم باید به تایید مردم برسد . مثل هر سیاست مدار دیگر اشتباهاتی هم داشت اما هرگز جهت کلی را گم نکرد . او با روز نامه ها و رسانه های غربی مصاحبه کرد بدون ترس ، از صلح اعراب و اسرائیل دفاع کرد و از ماجرا جویی در منطقه و قضیه اتمی فاصله گرفت .\nمخالف درجه یک او مارکسیست های روسی هستند . سایت پیک نت که مثل نقل و نبات به آخوند های غیر لیبرال درجه آیت الله و آیت الله العظما میدهد به کروبی که میرسد عمدا به قصد کوچک کردن او را با لقب شیخ بکار میبرد . نو سکولار ها ( مارکسیست های نقاب دار ) او را شیخ اصلاحات معرفی میکنند و کشتار ۶۷ را پیراهن عثمان میکنند . رژیم و احمدی با تکیه به توطیه ان توده ای نقابدار در مجلس که بعد ها حرفش را در مورد رفسنجانی پس گرفت ! به او اتهام مالی وارد میکنند . موسوی در هیچ راه پیمایی شرکت نکرد . در مورد شکنجه ها هرگز مستقیم صحبت نکرد . هیچ وقت مورد هجوم فشاری ها واقع نشد ، همیشه از کشتار ۶۷ با ماستمالی مارکسیست های روسی مبرا شد ، حتا رژیم آرای او را درست خواند . اما آرای مسلم کروبی را دزدیدند . کروبی باید در دور قبلی پیروز میشد یا حد اقل با هاشمی به دور دوم میرفت . باند های فراماسونری روسی اول کروبی را انداختند ، بعد هاشمی را تا احمدی بیاید . ( عبدالله شهبازی تواب توده ای در پیک نت اعتراف کرد ). بعد که دیدند احمدی خیال مذاکره با امریکا را دارد و از بازی مجانی روس ها با کارت ایران کلافه است با او مخالف شدند . \nفراماسونری روسی حتا با هواداران کروبی مثل شرف اهل قلم زید آبادی برخورد کرد در پیک نت . به تحکیم تاخت، به سروش بنیان گذار اسلام پروتستانیزه و پایه گزار اصلاح طلبی تاختند با پیراهن عثمان \nانقلاب فرهنگی ( که موسوی رئیس ستاد ان بود به مدت ۸ سال ) چرا گفته ما به یک سیاست مدار نیاز داریم نه روشنفکر و به کروبی رای داده .\nدر کوبیدن کروبی هیچ فاصله و تمایزی بین شریعت مداری و فراماسون مارکسیست های روسی وجود ندارد .