عباس کاظمی، جامعه شناس و استاد دانشگاه، به پدیده چاپلوسی در جامعه ایرانی میپردازد
1. چاپلوسی امری رابطهای است. رابطه به همان معنای زیملی که بعدها در سطوح بالاتر تحلیل در کار بوردیو بسط یافته است. منظور از امر رابطهای این است که هیچ کس فیالنفسه چاپلوس نیست بلکه این شکل روابط و مناسبات است که جامعهای را چاپلوستر و جامعهای دیگر را صادقتر میسازد. جای تردید نیست یکی از نتایج تکراری سفرنامهها که توسط افراد مختلف نوشته شده تاکید بر فرهنگ چاپلوسی ایرانیان است. بر این موضوع در سریالهای طنز مهران مدیری نیز بارها تاکید شده است. مهران مدیری به خوبی نشان داده است که آدمها تنها با چاپلوسی میتوانند به مقاصد خود دست یابند.
2. همواره در چاپلوسی دو طرف وجود دارد، یک طرف که موضوع چاپلوسی است و طرف دوم که چاپلوسی میورزد. نظام رابطهای در اینجا به شکلی است که هر دو سمت قضیه برنده محسوب میشوند. به این معنا نباید نقد را به فرد چاپلوس متمرکز کرد چرا که چاپلوسی تنها بیماری ضعفا نیست، بلکه محصول عمل و تعامل اقویا و ضعفاست.
3. از سویی دیگر، چاپلوسی امری فرهنگی است. فرهنگ در معنای سیاسی آن. چرا که ما معتقدیم هر امر فرهنگی، امری سیاسی نیز هست. به این معنا، هر فرهنگی معطوف به قدرت است و هر قدرتی معطوف به فرهنگ. در نتیجه ما میگوییم که چاپلوسی برآمده از شکلی از ساختار روابط قدرت در جامعه است. همان طور که میدانید، روابط قدرت در وسیعترین شکل آن در کلیه سطوح جامعه جاری است. یعنی در خانواده، محل کار، مناسبات با دولت و نظایر آن روابط قدرت موضوع توجه است. چاپلوسی در ساختار معیوب روابط قدرت در یک جامعه درواقع نوعی چارهجویی و کنارآمدن یا در امان ماندن از دستبرد قدرت است. چاپلوسی به تعبیر میشل دوسرتو، نوعی تاکتیک و نوعی سازوکار تثبیت و توسعه موقعیت است. در جامعهای که چاپلوسی امری فرهنگی است غیر چاپلوسان نه تنها جایگاهی در نظام تولید و ثروت و قدرت ندارند، بلکه جزئی از مطرودان اجتماعی هستند.
4. مفهوم جامعه کوتاه مدت کاتوزیان از آن مفاهیمی است که سویههایی جدید در تحلیلهای جامعهشناسانه در خصوص جامعه ایران میگشاید. ایده کوتاه مدت بودن جامعه ایران میتواند در سپهرهای مختلف اجتماعی برای جامعه شناسان سودمند باشد. کاتوزیان در این ایده بر این امر تاکید میکند که عمرچیزها( عمر ساختمانها، موسسات، دولتها و...) در ایران کوتاه هستند. در اینجا من این ایده را با فرهنگ چاپلوسی گره میزنم. فکر میکنم که یکی از دلایل کوتاه مدت بودن جامعه میتواند رخنه کردن فرهنگ چاپلوسی درون جامعه ایران باشد. همین فرهنگ چاپلوسی است که کوتاه مدت بودن جامعه ایرانی را ممکن میکند. کاری که فرهنگ چاپلوسی میکند این است که مسائل و مشکلات یک جامعه را روئیت ناپذیر میسازد و از دیگرسو در زمینههایی هم نوعی توهم خوب بودن همه چیز ایجاد میکند. چنین فرهنگی در عمل جامعه را آسیب پذیر میسازد و نقاط ضعف ان را کتمان میکند و از این رو گروههای قدرتمند در جامعه در پی درمان و ترمیم خطوط گسل بر نمیآیند. بدین ترتیب عمر جامعه نیز کوتاه میشود. این است حکایت اینکه چرا همه چیز در ایران ولو آنکه خوش بدرخشد مستعجل است.
5. امروزه چاپلوسی یکی از بیماریهای رایج در جامعه ایران است. از روابط استاد و دانشجو، روابط مبتنی بر کار تا رابطه مردم با دولت در همه جا این فرهنگ وجود دارد. اما آنچه که ما بر آن تاکید داشته ایم این بود که به این فرهنگ صرفا نباید به عنوان بیماری نگاه شود. بلکه این فرهنگ نوعی راهکار گروههای ضعیف جامعه برای پیشبرد امور یا در امان ماندن از آسیبهای احتمالی گروههای قدرتمند نیز هست. جامعه چاپلوس منش، اگرچه مسائل را در کوتاه مدت حل میکند، اما با لاپوشانی معضلات، کاستیها و مسائل بزرگ زمینه را برای کوتاه شدن عمر چیزها (نهادها، دولتها، انجمنها، شرکتها و...) در یک جامعه فراهم میکند. برای رهایی از چنین مداری تغییر روابط و مناسبات قدرت اجتناب ناپذیر است: تغییری که در نتیجه آن نقد و شفافیت پیش شرط مناسبات اجتماعی سالم قرار میگیرد.
6. اگر چاپلوسی امری رابطهای باشد (که هست) باید برای بهبود اوضاع در نظام رابطهها و مناسبات در ایران بیشتر تامل کرد.