نسخه آرشیو شده

«فلسفه‌ستیز» بر مسند ریاست فلسفه ایران
عبدالحسین خسروپناه و نشان موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران
از میان متن

  • خسروپناه نه تنها تحصیلات دانشگاهی در زمینه فلسفه ندارد، بلکه سال‌ها به عنوان پژوهشگر در یکی از نهادهای زیر نظر رهبر جمهوری اسلامی فعالیت می‌کرده که اساسا برای مقابله با جریان‌های فکری معاصر ایران تأسیس شده است؛ «پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی».‏
موضوع مرتبط

مصطفی خلجی
چهارشنبه ۱۲ مرداد ۱۳۹۰ - ۱۱:۲۱ | کد خبر: 64067

عبدالحسین خسروپناه به ریاست انجمن حکمت و فلسفه ایران نصب شده است؛ کسی که به مخالفت با روشنفکران دینی و فلسفه غربی معروف است.

هنوز چند هفته از انتصاب اسحاق صلاحی که سابقه معاونت فرماندهی نیروی دریایی را داشته، به عنوان رییس کتابخانه ملی نگذشته، که ریاست انجمن حکمت و فلسفه‌اش را نیز یک «روحانی فلسفه‌ستیز» بر عهده گرفته است.

وقتی روز سه‌شنبه (۱۱ مرداد) خبرگزاری‌های ایران خبر انتصاب رییس جدید مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران را منتشر کردند، نه تنها تمامی اهالی فلسفه، بلکه آنهایی که کمترین آشنایی با شخصیت‌ها و محافل فلسفی در ایران داشتند از این خبر شوکه شدند.

با حکم کامران دانشجو، وزیر علوم، تحقیقات و فناوری، از این به بعد «عبدالحسین خسروپناه» بر مسند ریاست انجمن حکمت و فلسفه ایران خواهد نشست.

گرچه انجمن حکمت و فلسفه ایران، پس از انقلاب ۱۳۵۷، دچار تغییرات و دگرگونی‌های اساسی شد، اما شاید با این انتصاب، فصل کاملا جدیدی برای این انجمن رقم بخورد؛ فصلی که خبر از خزان و پژمردگی فلسفه می‌دهد تا بهار و شکوفایی این علم در ایران.

اهالی فلسفه در ایران به عملکرد سیاسی رییس قبلی انجمن حکمت و فلسفه، یعنی غلامرضا اعوانی، در سال‌های اخیر انتقاد داشته‌اند - به ویژه اظهارنظرش دربارهٔ اسلامی شدن علوم انسانی که به دنبال حمله شدید آیت‌الله علی خامنه‌ای،‌رهبر جمهوری اسلامی، به رواج علوم انسانی در دانشگاه‌های ایران صورت گرفت - اما جایگاه فلسفی اعوانی حتی برای منتقدانش نیز تا حدودی قابل پذیرش بود؛ زیرا هر چه بود تحصیلات دانشگاهی اعوانی در رشته فلسفه بود و سال‌ها نیز در دانشگاه شهید بهشتی (دانشگاه ملی ایران) فلسفه تدریس کرده بود.

اما عبدالحسین خسروپناه، رییس جدید را اغلب به عنوان طلبه‌ای می‌شناسند که در جلسات فلسفی، به ویژه در سال‌های اصلاحات در ایران، در همایش‌هایی که روشنفکران دینی برگزار می‌کردند، در جایگاه «مخالف» می‌نشست و سخنانش همیشه در رد روشنفکران دینی و همچنین فرا‌تر از آن، فلسفه غربی بود.

خسروپناه (متولد ۱۳۴۵ در دزفول) که از نظر سنی نیز یکی از جوان‌ترین رؤسای انجمن حکمت و فلسفه به شمار می‌آید، نه تنها تحصیلات دانشگاهی در زمینه فلسفه ندارد، بلکه سال‌ها به عنوان پژوهشگر در یکی از نهادهای زیر نظر رهبر جمهوری اسلامی فعالیت می‌کرده که اساسا برای مقابله با جریان‌های فکری معاصر ایران تأسیس شده است؛ «پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی» که خسروپناه عضو آن است، جایی است که رییس‌اش با نظر مستقیم آیت‌الله خامنه‌ای منصوب می‌شود و در سال‌های اخیر جزوات و کتاب‌های بسیاری را علیه روشنفکری دینی و فلسفه غرب منتشر کرده است.

به نظر می‌رسد مأموریت رییس جدید انجمن حکمت و فلسفه که تحصیلات حوزوی دارد، بیشتر در زمینهٔ ترویج قرائت رسمی و حکومتی از حکمت و فلسفه‌ است که در ایران امروز وجود دارد؛ قرائتی که پیش‌تر از سوی آیت‌الله مصباح یزدی، یکی از استادان خسروپناه بنیان‌ نهاده شده است. از همین رو، انتصاب رییس جدید انجمن حکمت و فلسفه را باید تازه‌ترین گام دولت و حکومت ایران در جهت اسلامی‌سازی علوم انسانی و محدود کردن صداهای مستقل در عرصه فکر و فلسفه ایرانی دانست.

اما انجمن حکمت و فلسفه کجاست و چه جایگاهی در تحولات فلسفی ایران دارد؟

تهران، چهارراه ولی عصر، پایین‌تر از پارک دانشجو، در میان ازدحام آدم‌ها و دود و سر و صدای ماشین‌ها در گذر یکی دو خیابان فرعی، ساختمانی واقع است که روزگاری، درست در دی‌ماه ۱۳۵۳ با هدف ترویج و گسترش میراث فلسفی و فکری ایران در دوران اسلامی و قبل از اسلام در داخل و خارج از کشور و همچنین آشنا کردن هر چه بیشتر ایرانیان با سنت‌های فکری و فلسفی تمدن‌های شرق و غرب و تطبیق و مقایسه مکتب‌های فلسفی مختلف تأسیس شد.

شاید بتوان فعالیت این انجمن را نقطه عطفی در تاریخ فلسفه معاصر ایران دانست. انجمن حکمت و فلسفه ایران که حسین نصر اولین رییس آن بود، توانست در مدت کوتاهی جایگاه خود را در میانی اهالی و علاقه‌مندان فلسفه در ایران پیدا کند و محلی برای حضور فیلسوفانی شود که تا پیش از آن، سابقه‌ای از حضور آنان در ایران نبود.

انتشار مجله «جاویدان خرد» از سوی انجمن حکمت و فلسفه ایران که به زبان‌های فارسی، انگلیسی، آلمانی و فرانسوی منتشر می‌شد توانست طی مدت کوتاهی در محافل بین‌المللی فلسفه مطرح شود. همچنین این انجمن با تشکیل کلاس‌های آزاد، نظیر کلاس‌های بابک احمدی، که همه بر اساس قرائت و تفسیر متون فکری و فلسفی اداره می‌شدند، شاگردانی را در این حوزه پروراند که امروز هر یک، خود به تدریس فلسفه در ایران می‌پردازند. در کنار این کلاس‌ها باید به سخنرانی فیلسوفان ایرانی و غیرایرانی نیز اشاره کرد که در این انجمن انجام شد.

اما با وقوع انقلاب در ایران، تاریخ دیگری برای انجمن حکمت و فلسفه رقم خورد. این انجمن هم به سرنوشت دانشگاه‌های ایران و قصهٔ ‌پرغصهٔ انقلاب فرهنگی دچار شد و دوره جدید فعالیت‌هایش را از سال ۶۱ آغاز کرد و در سال ۶۳، این انجمن به همراه ۱۲ مؤسسه دیگر زیر نظر وزارت علوم و موسسه مطالعات فرهنگی (پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی کنونی) قرار گرفت.

اسم این انجمن در سال ۱۳۸۰ به «مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران» تغییر کرد و گروه‌های ششگانه فلسفه غرب، فلسفه اسلامی، کلام، مطالعات علم، ادیان و عرفان، و منطق در آن تأسیس شد و مدیریت این گروه‌ها نیز به ترتیب بر عهده غلامرضا اعوانی، غلامحسین ابراهیمی دینانی، مصطفی محقق داماد، شاپور اعتماد، شهرام پازوکی و ضیاء موحد نهاده شد. از این تاریخ به بعد این مؤسسه به جذب دانشجو در مقطع دکترا پرداخت؛ اما فعالیت‌های جانبی این انجمن، آنچنان که پیش‌تر سابقه داشت، با استقبال مواجه نمی‌شد و هر روز بیش از گذشته رنگ و لعاب رسمی و حکومتی به خود می‌گرفت.

نشست‌ها و برنامه‌های انجمن حکمت و فلسفه به جای آنکه در ذهن و جان علاقه‌مندان به فلسفه قرار گیرد و صفحه‌ای از فکر ایرانی را ورق بزند، بیشتر با گزارش‌های خبرنگاران ناآشنا با مباحث فلسفی، به ابزاری برای پر کردن صفحات اندیشهٔ روزنامه‌ها و خبرگزاری‌های دولتی تبدیل شد.

اعتبار انجمن حکمت و فلسفه در سال‌های پس از انقلاب به ویژه در سال‌های اخیر، چنان خدشه‌دار شد که حتی برگزاری مراسم روز جهانی فلسفه نیز نه تنها ارزش و قربی به این انجمن نیفزود، بلکه باعث رسوایی دیگری برای محافل علمی ایران در عرصه بین‌المللی شد. یونسکو کمتر از دو هفته پیش از برگزاری مراسم روز جهانی فلسفه در ایران، از این برنامه انصراف داد و اعلام کرد که مراسم اصلی برای بزرگداشت روز فلسفه در پاریس برگزار می‌شود.

دبیرکل یونسکو علت لغو همکاری خود را «نبود شرایط لازم برای تضمین سازمان‌دهی موثر یک کنفرانس بین‌المللی در ایران» اعلام کرد. اما واقعیت بسیار فرا‌تر از این بود و اندیشمندان مستقل ایرانی در سراسر جهان متحد شده بودند تا اعتراض خود را به جهانیان برسانند که فلسفه در حکومتی که تاب اندیشه و اندیشیدن را ندارد، تکریم نمی‌شود و مقام‌های ایرانی قصد دارند از روز جهانی فلسفه برای پیشبرد اهداف سیاسی خود استفاده کنند.

ساختمان این انجمن نیز از بی‌مهری‌ها بی‌نصیب نماند؛ بی‌توجهی وزارت ارشاد و شهرداری تهران به ساخت‌وسازهای اطراف انجمن حکمت و فلسفه در خیابان وارتان آراکلیان (کوچه نظامی سابق) باعث شد که این ساختمان تاریخی که در فهرست آثار ملی ایران است در معرض خطر قرار گیرد و صدای اعتراض رییس‌اش را هیچ کس وقعی ننهد. اعوانی، رییس پیشین انجمن حکمت و فلسفه، در روزهای آخر ریاستش در گفت‌وگوییگفت که این موضوع از نظر شهرداری و مراکز دیگر چندان اهمیتی ندارد.

اما دیوارهای مزاحم برای فلسفه ایران، بسی بلند‌تر از دیوارهای ساختمان‌های زشت و بی‌قواره‌ای است که مقابل انجمن حکمت و فلسفه ایران ساخته می‌شود؛ و پشت این دیوارهای قطور و بلند که فکر و فلسفه ایران را زندانی کرده، فقط زندان‌بان جدید می‌داند که قرار است با پیاده کردن برنامه‌های فلسفه‌ستیز، اندیشمندان ایرانی چه شکنجه‌هایی شوند.

این مطلب را به اشتراک بگذارید

محمد كلهر

توي اين مقاله نوشته: خسروپناه (متولد ۱۳۴۵ در دزفول) که از نظر سنی نیز یکی از جوان‌ترین رؤسای انجمن حکمت و فلسفه به شمار می‌آید.
خب اين خودش يه جور مغالطه هست (چيزي كه توي اين مقاله موج مي‌زنه) مگر رياست به سن و ساله؟! اگه اينجوري باشه كه خود دكتر اعواني زمان رياست 43 سال داشته (يعني دو سال جوون‌تر از الان خسروپناه!!!)
معمولا توي مجامع علمي حرف اول رو تعداد كتب و مقالات مي‌زنه، نه سن و سال!

محمد كلهر | ۱۳ مرداد ۱۳۹۰ - ۱۴:۱۴
صفحه 1 از 1 صفحه
آگهی