نسخه آرشیو شده

تحریر؛ میدان ناتمام
عکس از AP
از میان متن

  • فعالیت این پروژه در فیسبوک و توییتر در کنار وبسایت اصلی، به مخاطب این امکان را می‌دهد که بلافاصله از به روزرسانی‌ها و اسناد جدیدی که به وبسایت اضافه می‌شود باخبر بشود. به این ترتیب، به گفتهٔ تامسون، آن‌ها مکان «کنترل اطلاعات» را از آرشیوهای سنتی—دانشگاه‌ها، آرشیوهای سازمانی، اسناد دولتی—دور می‌کنند و داده‌هایشان را بلافاصله در دسترس همگان قرار می‌دهند.
گلاره خوش‌گذران
پنج‌شنبه ۰۷ مهر ۱۳۹۰ - ۰۷:۴۰ | کد خبر: 65318

گلاره خوشگذارن، دانشجوی هنرهای زیبا در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی، مصاحبه ای با دو نفر از اعضای اصلی بنیانگزار پروژه «اسناد تحریر»، لیوای تامسون و کامرون هیو انجام داده است. این پروژه به جمع آوری، آرشیو و ترجمهٔ کاغد‌ها و مدارکی می‌پردازد که مربوط به فعالیت‌های سیاسی حول میدان تحریر در قاهره در زمان انقلاب اخیر مصر است.

«اینکه انقلاب ما در محاصره است و مدام تلاش‌هایی برای عقیم ماندن آن انجام می‌شود در دو وجه به سادگی قابل مشاهده است: فُرم و محتوا.» 

بخشی از بیانیه انقلابی ناصری برای بازگرداندن انقلاب در مسیر اولیه خودش 

نقش فیسبوک در فعالیت‌ها، اعتراض‌ها و جنبش‌های سیاسی اخیر در خاور میانه مدتی است که تبدیل به یکی از مباحث مورد توجه نظریه پردازان علوم رسانه شده است.

از جنبش سبز ایران تا اعتراض‌ها و تحولات در مصر و لیبی، مثال‌هایی برای «استفادهٔ هوشمندانه» از این نوع رسانه‌ها در دست است. اما فکر کردن به نقش رسانه‌هایی مثل فیسبوک و تویی‌تر و رابطهٔ آن‌ها با جنبش‌های مدنی و سیاسی این روز‌ها یک وجه بسیار محدود کننده دارد و آن این است که گرچه «دموکراتیزه» کردن اطلاعات به وسیلهٔ اینترنت و به صورت الکترونیکی تحولات عظیمی در چنین جنبش‌هایی ایجاد کرده و نقشی حیاتی در روند و جهت پیشروی آن‌ها داشته، اما همچنان حبابی (هر قدر بزرگ) از کاربران را تشکیل می‌دهد که حداقل باید به یک چیز دسترسی داشته باشند: اینترنت.

در حالی که همه چیز به سرعت در حال تغییر و تحول است، رسانه‌های چاپی مثل روزنامه با سرعت پایین‌تر و زحمت بیشتر همچنان به دست خوانندگان و مخاطبان خود می‌رسند.

این صرفاً وجه نوستالژیک این رسانه‌ها نیست که این گذار از آن‌ها به دنیای الکترونیکی را اهمیت می‌بخشد، بلکه فرای رابطهٔ ما با این رسانه‌ها، تأثیرگذاری و شیوهٔ توزیع آن‌ها هم هست که چنین گذاری را در این زمان تاریخی خاص دارای اهمیت مضاعف می‌کند. 

ارتباط ما با متن، با شیئی که متن بر روی آن نوشته شده است، به تناسب مکان و موقعیتی که در آن هستیم می‌تواند تجربه‌ای متفاوت از هر موقعیت بسازد.

این رفت و برگشت میان دنیای متن و دنیای اطراف که وقتی چشم از روی صفحهٔ نوشته برمی داریم با آن مواجه می‌شویم، زمانی که به در هم آمیختن این دو دنیا فکر می‌کنیم، جذاب‌تر هم می‌شود؛ از اعلامیه‌های سیاسی گرفته تا تراکت‌های تبلیغاتی یا تورق و خواندن صفحه‌های یک کتاب داستان یا جزوهٔ درسی.

دنیای متن دنیایی است که به هر عمق یا طولی ما را برای مدت زمانی خاص از دنیای اطراف جدا می‌کند و یا تجربهٔ ما را از آن مکان و زمان خاص تغییر می‌دهد. شاید به همین خاطر باشد که عادت نگه داشتن یک دست نوشته، یک شمارهٔ روزنامه یا مجلهٔ خاص را جذاب‌تر می‌کند. بازگشتن به اشیایی همچون نوشته یا عکس تنها ما را در محور زمان به عقب نمی‌برد، بلکه جایگاه ما را در یک مختصات جغرافیایی و زمانی خاص بازسازی و یاداوری می‌کند.

«وثائق التحریر» یا «اسناد تحریر» نام پروژه‌ای است که طبق تعریفی که در وبسایت آن نوشته شده به جمع آوری، آرشیو و ترجمهٔ کاغد‌ها و مدارکی می‌پردازد که مربوط به فعالیت‌های سیاسی حول میدان تحریر در قاهره می‌شوند.

این پروژه با جمع آوری این اوراق و آرشیو کردن آن‌ها به صورت فیزیکی و سنتی و در عین حال قرار دادن تصویر آن‌ها به همراه ترجمهٔ انگلیسیشان بر روی وبسایت، به ثبت و تصویرسازی روند شکل گیری یک دوران تاریخی خاص در مصر (و خاور میانه) می‌پردازد. تراکت تبلیغ «کلاس‌های آموزشی استفاده از رسانه‌های اجتماعی معاشرتی (مثل فیسبوک یا تویتر)» در کنار «درخواست برای شرکت در تظاهرات» و «اشعاری که توسط انقلابیون سروده شده است» تکه‌های پراکنده‌ای هستند که از کنار هم قرار دادن آن‌ها تصویر بزرگ‌تر و واضح تری از کلیت و چیستی این جنبش در این برههٔ تاریخی خاص به دست می‌آید.

«اسناد تحریر» در فوریهٔ ۲۰۱۱ بنیان گذاشته شد و وبسایت در روز ۱۳ ماه مارس ۲۰۱۱ توسط گروهی از دانشجویان رشتهٔ زبان عربی در قاهره آغاز به کار کرد.

ایدهٔ اولیه از کامرون هیو بود که به گفتهٔ او «اسناد تحریر در پاسخ به شکافی بود که بین تحسین فراوانی که از کارکردهای انقلابی وبسایت‌های رسانه‌های شبکه‌ای اجتماعی، مثل فیسبوک، توییتر و غیره می‌شد—که در آن زمان به نظر شبیه حامیان تجاری جنبش به نظر می‌آمدند—و حضور مصرانهٔ رسانه‌های چاپی در تظاهرات‌های پس از سقوط مبارک در سطح شهر وجود داشت. اوراق چاپ شده برای ما جالب هستند، نه فقط به دلیل اینکه نوستالژیک و کتاب‌دوست هستیم، بلکه شکل و چهارچوب ابزارهایی مثل توییتر قادر به تطبیق دادن خود به اتفاق‌هایی که واقعاً در میدان تحریر و یا جاهای دیگر در جریان بود و هست، نیست. بیانگری‌های صریح سیاسی گاهی اوقات فضای بیشتری از آنچه چنین رسانه‌هایی امکان آن را می‌دهند می‌طلبد.»

لیوای تامسون، یکی از بنیانگزاران اصلی این پروژه خود را صرفاً یک نظاره گر می‌داند که اتفاقات مصر و خاور میانه را از حاشیهٔ وقایع مشاهده می‌کرده و می‌کند. به گفتهٔ او این مسأله به خوبی در وبسایت هم مشهود است، چرا که اسناد تحریر هیچ جهت گیری ایدئولوژیکی ندارد و یا به هیچ سازمان سیاسی مصری یا غیره وابستگی ندارد. او این وبسایت را یک نظاره گر بدون تعصب و موضعگیری از پیشروی‌ها و تحولات سیاسی‌ای می‌داند که پس از انقلاب مصر اتفاق افتاد.

هیو خود را یک خارجی و یک نظاره گر هیجان زده می‌داند. به گفتهٔ او «در حالی که این پروژه با توجه به اطلاع رسانی‌ای که انجام می‌دهد، به طور غیر مستقیم بیانگر یک سری حساسیت‌های سیاسی خاص است، ولی خارج از حوزهٔ فعالیت صرفاً سیاسی است. ما هرگز خود را در نقش مداخله گر در هیچ یک از حزب‌های سیاسی مصر نمی‌دانیم. ما اسناد و ورقه‌های یافت شده را ترجمه و آرشیو می‌کنیم و وبسایت جهتگیری‌های متفاوت و صداهای متفاوتی را به موازات یکدیگر ارائه می‌کند.»

برای بنیانگزاران این پروژه هدف از گردآوری یک آرشیو الکترونیکی کمک به ثبت دورانی خاص در تاریخ مصر به شیوه‌ای نوین برای آیندگان است. به این ترتیب در مدت زمانی کوتاه، این پروژه به مستندسازی تحولات سیاسی مصر در زمانی که این تحولات در حال وقوع هستند می‌پردازد که یکی از جالب‌ترین جنبه‌های آن است. در عین حال، در آینده این آرشیو می‌تواند به عنوان ابزار و منبعی برای تحقیق دربارهٔ مصر و خاور میانه کارکرد داشته باشد و بنیانگزاران آن امید دارند که با یک موسسه یا دانشگاه همکاری کنند و آن‌ها را در یک آرشیو دائمی نگهداری کنند.

با امید اینکه این وبسایت برای مردم مصر، روزنامه نگاران و هر کسی که سعی دارد هرج و مرج نسبی‌ای را که در مصر پس از اعتراضات در جریان است بیشتر درک کند کاربرد داشته باشد، داوطلبان آن هر نوع سندی را برای استفادهٔ عموم در دسترس قرار می‌دهند. اینکه این اسناد به صورت دیجیتالی ارائه می‌شوند، همهٔ آن‌ها را در یک سطح از دسترسی قرار می‌دهد. به عنوان مثال، روی وبسایت، صدای اخوان المسلمین هیچ بیشتر و رسا‌تر از نوشته‌های شخصی افراد نیست.

اما جدا از محتوای وبسایت، شکل کلی و طبیعت «در حال شکل گیری» و ناتمام این آرشیو که به خاطر آنلاین بودن، به مخاطب یا کاربر این اجازه را می‌دهد که شاهد (و درصورت تمایل، داوطلب و شرکت کننده) در گردآوری و جمع آوری اسناد باشد، به نوعی بازتابندهٔ شرایط کنونی مصر و و جنبش‌هایی است که در عین حیات و تداوم، نمود یکپارچه‌ای به شکل سنتی آن ندارند. از آنجا که «اسناد تحریر» یک آرشیو زنده است که پیوسته به آن مطالب اضافه می‌شود، مخاطب این فرصت را می‌یابد که مستقیماً در آن مشارکت کند—که آن هم از ساختار این سازمان که تماماً توسط داوطلب‌ها اداره می‌شود، منتج می‌شود.

فعالیت این پروژه در فیسبوک و توییتر در کنار وبسایت اصلی، به مخاطب این امکان را می‌دهد که بلافاصله از به روزرسانی‌ها و اسناد جدیدی که به وبسایت اضافه می‌شود باخبر بشود. به این ترتیب، به گفتهٔ تامسون، آن‌ها مکان «کنترل اطلاعات» را از آرشیوهای سنتی—دانشگاه‌ها، آرشیوهای سازمانی، اسناد دولتی—دور می‌کنند و داده‌هایشان را بلافاصله در دسترس همگان قرار می‌دهند.

به گفتهٔ هیو «جمع آوری اسناد (همانطور که روی وبسایت به صورت صفحه‌هایی که هر روز به آن‌ها اضافه می‌شود شاهد آن هستیم) نمود رشد و نمو یک فرهنگ بیانگری سیاسی است که شاید پیش از اعتراض‌ها غیر ممکن بود. اما به لحاظ ارتباط این آرشیو با زمان (آرشیوی که بسته نیست، یا محتویات آن ثابت و بسته نشده است) به نوعی به ناتمام ماندن و طبیعت «در حال شدن» اعتراضات در مصر ارتباط پیدا می‌کند. اینکه ما هر هفته همچنان اسناد جدیدی را با چنین حدتی جمع آوری می‌کنیم، بیانگر آن است که اعتراض‌ها تمام نشده‌اند. من هیچ‌گاه نمی‌توانم زمانی را تصور کنم که امور به جایی رسیده باشند که همه راضی باشند و هیچ کس تمایلی به جمع آوری نیرو برای مخالفت نداشته باشد—تصور می‌کنم تولید این نوع متون (کاغذ‌ها) همچنان ادامه پیدا کند و اگر ممکن باشد ما به جمع آوری آن ادامه خواهیم داد.»

پیشروی این پروژه و ناتمامی آن، وجهی را از جنبش‌های اخیر خاور میانه یادآور می‌شود که در رابطه با ایران و جنبش سبز هم به سادگی صدق می‌کند. همیشه بخش‌هایی از هر دوران تاریخی، هر واقعه یا برشی از یک مسیر تاریخی هست که با گذر زمان، تبدیل «حال» به «گذشته» و نگهداری آن از طریق آشیوی در «آینده» دست یافتنی نیست. اسناد تحریر، با هم-زمانی‌ای که در فُرم و نوع آرشیو خود دارد این مسیر خطی را به نوعی به چالش می‌کشد.

میدان تحریر در هر ساعتی از شبانه روز،  مانند میدان آزادی تهران، چه خالی از جنبنده باشد و چه با حضور میلیونی معترضان پوشانده شود، دچار تغییر دائمی است؛ نطفه‌ای که شکل گرفته و دائم تغزیه می‌کند؛‌‌ همان چیزی که متوقف نمی‌ماند تا روزی اسناد آنجایی در آرشیوی خاک بخورد، در انتظار مورخی که به آن بازگردد تا صفحه‌های تاریخ مملکتی را ورق بزند. حال حاضر چنین جنبش‌هایی است که حتی اگر به صورت تظاهرات خیابانی نمود پیدا نکند، نوید از نفس کشیدن مدام جانی می‌دهد که زنده است و رشد می‌کند؛ ناتمام است و دایم «می‌شود».

این مطلب را به اشتراک بگذارید

آگهی