مهدی خلجی عضو ارشد مؤسسهٔ سیاست خاورنزدیک واشنگتن است که پیش از این، به عنوان تولیدکننده و مجری در بیبیسی و رادیوی آزاد اروپا فعالیت کرده است، دیدگاهش را برای وب سایت «پی.بی.اس» نوشته و با انتقاد از تلویزیون فارسی صدای آمریکا، میگوید تنها چاره این است که این تلویزیون تبدیل به یک موسسه عمومی شود.
سیاست ایالات متحده در قبال ایران هر چه باشد، آمریکا به برقراری ارتباط با مردم ایران نیاز دارد. این کارِ سادهای نیست. ایرانیها به شدت زیر نفوذ تبلیغات ضد آمریکایی جمهوری اسلامی هستند. نه تنها هیچ رابطهٔ دیپلماتیکی میان ایران و آمریکا وجود ندارد که حتی ایران مشکلات زیادی حتی بر سر راه ارتباطهای میان دو ملت مانند برنامههای بورسیه دانشجویی نیز ایجاد میکند.
برنامه عمده دولت آمریکا در زمینه دیپلماسی عمومی در قبال ایران تأمین بودجهٔ سخاوتمندانهٔ تلویزیون فارسی صدای آمریکا و برنامهٔ فارسی رادیوی آزاد اروپا/رادیو آزادی یعنی رادیو فرداست. در عین اینکه رادیو مکمل مفیدی است، تلویزیون بهترین رسانه برای ارتباط بر قرار کردن با مردم عادی در ایران است. در نتیجه تلویزیون صدای آمریکا مهمترینِ ابزار دیپلماسی عمومی واشنگتن برای ایران است.
من و چند متخصص ایرانی که سابقهای در کار خبرنگاری دارند به مدت یک سال تلویزیون فارسی صدای آمریکا را مانتیور کردیم. ما به این نتیجه رسیدیم که این تلویزیون مستمراً قواعد حرفهای تولید تلویزیونی را نادیده میگیرد. برنامههایاش عمدتاً از حیث قالب و محتوا ضعیفاند. مشکل این است که تلویزیون صدای آمریکا همچون سازمانی دولتی اداره میشود نه سازمانی خبری.
آمریکا الگوهای موفقی برای ادارهٔ یک سازمان رسانهای عمومی دارد: پی بیاس، رادیوی ان پی آر و بسیاری از ایستگاههای تلویزیونی عمومی دیگر. اینها به صورت سازمانهایی دولتی اداره نمیشوند.
تصادفی نیست که موفقترین اخبار تلویزیونی خارجی فارسیزبان، یعنی تلویزیون فارسی بیبیسی، توسط نهادی مستقل و با حمایت دولت تولید میشود. بیبیسی از دولت بریتانیا بودجه میگیرد، ولی سازمانی دولتی نیست و به طور مستقل اداره میشود. بیتردید اکثریت کسانی که در ایران به ماهواره دسترسی دارند برای دسترسی به اخبار تلویزیون بیبیسی فارسی را میبینند.
بنا به تازهترین نظرسنجیها، تلویزیون فارسی بیبیسی دستکم دو برابر تلویزیون صدای آمریکا بیننده دارد. تلویزیون فارسی بیبیسی در سال ۲۰۰۸، یعنی سالها پس از آغاز پخش تلویزیون صدای آمریکا، راهاندازی شد. بودجهٔ سالانهٔ بیبیسی فارسی تقریباً به همان اندازهٔ بودجهٔ تلویزیون صدای آمریکاست (یعنی بیش از ۲۰ میلیون دلار). خبرنگاران بیبیسی در کشورهای مختلف بسیار بیشتر از تلویزیون صدای آمریکاست. در عوض، تعداد کارکنان تلویزیون صدای آمریکا که مستقر در دفترش هستند بسیار بیشتر از کارکنان بیبیسی فارسی است – و این دقیقاً همان چیزی است که از یک سازمان دولتی انتظار میرود.
تلویزیون صدای آمریکا از قالبهایی استفاده میکنند که منسوخ و ملالآورند. به ندرت شاتهایی از خبرنگاران این شبکه، مثلاً در برابر کنگره یا کاخ سفید میبینیم و حتی کمتر از آن گزارشگرانی از خارج آمریکا.
شبکهٔ تلویزیونی صدای آمریکا نه تنها از حیث اجرا و ارائه از جلب توجه جوانان ایرانی ناتوان است بلکه محتوای برنامهها هم از نظر ادیتوریال و سردبیری نامنسجم است. انتخاب موضوعهای پوشش دادهشده ضعیف است. اغلب این بیبی سی فارسی است که اخبار داغ ایالات متحدهٔ آمریکا را پوشش میدهد نه تلویزیون فارسی صدای آمریکا، مثل پوشش مراسم تحلیف اوباما. صدای آمریکا به ندرت با صاحبنظران مسایل ایران که در شبکههای تلویزیونی آمریکایی ظاهر میشوند مصاحبه میکند. قواعد و راهنمای تولید، تدوین و پخش بسیار اندکی وجود دارند، اگر از اساس وجود داشته باشند.
تلویزیون فارسی صدای آمریکا باید با دهها ایستگاه تلویزیونی حکومت ایران رقابت کند. هر چند رسانههای دولتی ایران به شدت ایدئولوژیک هستند و بیشرمانه به نشر دروغ میپردازند، دستگاه تبلیغاتیاش به شکل حرفهای اداره میشود. تماشای رسانهٔ دولتی ایران برای مخاطب جاذبه دارد؛ شبکهٔ تلویزیونی صدای آمریکا چنین نیست. ایستگاههای تلویزیونی حکومت ایران روی بخش بزرگی از جامعهٔ ایران اثر دارند.
برای تفریح و سرگرمی، میلیونها ایرانی که به ماهواره دسترسی دارند، شبکههای خصوصی فارسیزبان خارج، به ویژه شبکهٔ من و تو و فارسی وان را تماشا میکنند. اما اینها عمدتاً برای سرگرمی هستند و خبر یا سهم اندکی در آنها دارد یا اصلاً وجود ندارد. این شبکهها از پخش برنامههای اجتماعی-سیاسی گریزان هستند.
شبکهٔ تلویزیونی صدای آمریکا البته ییک نقطه قوت دارد و آن هم برنامهٔ طنز بینظیر پارازیت است که بسیار بیشتر از برنامههای دیگر تلویزیون صدای آمریکا مخاطب را جلب میکند. درست همانطور که از یک سازمان دولتی انتظار میرود، به جای اینکه روی موفقیت پارازیت سرمایهگذاری کنند و برنامههای سرگرمی دیگری تهیه کنند، این تلویزیون منابع لازم را برای استخدام نویسندههای خوب، تدارک یک تیم پشتیبان قوی و تشویق مستمر خلاقیتها فراهم نکرده است. به عبارت دیگر، هر بودجهٔ اضافیای که به پارازیت اختصاص داده شده است، به قصد حرفهای کردن آن نبوده است. در نتیجه، بینندگان پارازیت به شدت کاهش پیدا کرده است.
تلویزیون فارسی صدای آمریکا مانند سازمانی دولتی اداره میشود. مدیر این شبکه باید گواهی ویژه امنیتی که برای کار در دستگاه دولت لازم است را داشته باشد. در نتیجه انتخاب مدیر آن به شدت متأثر از عواملی جز تجربه در کار خبرنگاری است.
در تلویزیون صدای آمریکا کسانی بدون صلاحیت و تواناییهای لازم با دستمزدهای بالا استخدام شدهاند و به دلایل اداری، چون کارمند دولت محسوب میشوند، مدیریت عملاً نمیتواند آنها را کنار بگذارد. میانگین سن کارمندان صدای آمریکا ۶۴ سال است در حالی که میانگین سن ایرانیها ۳۲ سال است.
برای حل مشکل، به نظر میرسد تنها گزینه آن است که با الگوگرفتن از رسانههای موفقی مانند ان پی آر، تلویزیون فارسی صدای آمریکا را از سازمانی دولتی به رسانهای عمومی بدل کنند. تلویزیون فارسی صدای آمریکا اگر عمومی شود میتواند از منابع دولتی و غیر دولتی و همچنین از طریق آگهی بودجهاش را تأمین کند. بدون موانع دست و پاگیر بوروکراتیک دولتی، یک تلویزیون یا شبکهٔ رادیویی عمومی مستقل موقعیت بسیار قویتری در استخدام با صلاحیتترین خبرنگاران، تولیدکنندگان و سردبیرها را خواهد داشت.
تلویزیون فارسی صدای آمریکا در شکل فعلیاش از برقراری ارتباط مؤثر با ایرانیان ناتوان است و تنها پول مالیاتدهندگان آمریکایی را هدر میدهد.
در سپتامبر سال ۲۰۱۰، وقتی که باراک اوباما میخواست به ایرانیان صحبت کند، تلویزیون فارسی بیبیسی را به جای صدای آمریکا انتخاب کرد. تصمیمگیران در دولت آمریکا باید فکر کنند که چگونه میتوان صدای آمریکا را آن اندازه معتبر و قابلاعتماد کرد که وقتی مقامات آمریکایی میخواهند با سایر ملتها ارتباط برقرار کنند، مجبور نشوند به رسانههای کشور دیگری متوسل شوند.