نسخه آرشیو شده

حسادت کودک در خانواده و جلوگیری از آن
از میان متن

  • حسادت بین خواهر و برادران، شکل‌های مختلف دارد. اگر کودکی اسباب‌بازی دستش را به طرف خواهر یا برادر کوچکش پرتاب کند، مادر کاملا می‌فهمد که این جلوه‌ای از حسادت است، اما کودک دیگر ممکن است همه رنجش خود را علیه مادرش خالی کند و زباله‌های سطل را روی فرش اتاق خالی کند.
مردمک
سه‌شنبه ۰۸ اردیبهشت ۱۳۸۸ - ۰۲:۰۱ | کد خبر: 9452

کسی نمی‌تواند از کودکی صحبت کند که هیچ حسادتی نسبت به کودک جدید ندارد. این احساس منفی وجود دارد، چرا که ازعمق عشق کودک به والدین و از قدرت رابطه بین آنها سرچشمه گرفته است.

حسادت بین خواهر و برادران، احساسی واقعی ونیرومند است که نمی‌تواند نادیده گرفته شود.

کسی نمی‌تواند از کودکی صحبت کند که هیچ حسادتی نسبت به کودک جدید ندارد. این احساس منفی وجود دارد، چرا که ازعمق عشق کودک به والدین و از قدرت رابطه بین آنها سرچشمه گرفته است.

مهم نیست که کودک احساس حسادت می‌کند، که این احساسی طبیعی است، مهم این است که چگونه با احساساتش روبه‌رو می‌شود و آنها را حل می‌کند.

حسادت بین خواهر و برادران، شکال‌های مختلف دارد. اگر کودکی اسباب‌بازی دستش را به طرف خواهر یا برادر کوچکش پرتاب کند، مادر کاملا می‌فهمد که این جلوه‌ای از حسادت است، اما کودک دیگر ممکن است همه رنجش خود را علیه مادرش خالی کند و زباله‌های سطل را روی فرش اتاق خالی کند.

شکل دیگر این است که کودک، رفتار وارونه نشان می‌دهد، گویی نه تنها حسادتی در کار نیست، بلکه نوعی شیفتگی نسبت به بچه کوچک خانواده دارد.

در حالتی دیگر، کودک خودخور و وابسته می‌شود، علاقه‌ به اسباب‌بازی‌هایش را از دست می‌دهد، همه جا دنبال مادر است و گاهی انگشت خود را می‌مکد.

رفتار پرخاشگرانه

وقتی کودکی، نوزاد خانواده را مورد حمله قرار می‌دهد، واکنش طبیعی والدین رفتاری تند و خشم‌آلود است که کودک را شرمنده می‌سازد.

این واکنش به دو دلیل درست نیست. کودک قبلی، نوزاد جدید را دوست ندارد زیرا می‌ترسد که والدین، فرزند جدید را بیشتر دوست داشته‌ باشند.

وقتی والدین به رفتار نادرست کودک با خشم پاسخ نشان می‌دهند، به نظر او می‌رسد که آنها واقعا او را دوست ندارند.

او کوچک‌تر از آن است که بفهمد والدین می‌توانند هم او را دوست داشته‌ باشند و هم از او عصبانی باشند.

این احساس دوست‌داشته‌نشدن توسط والدین، کودک را بیشتر مضطرب و بی‌رحم می‌کند. شرمنده شدن او نیز به سرکوبی بیشتر احساسات حسادت‌آمیزش در درون منجر می‌شود.

اگر این احساسات سرکوب شود، بیشتر به روحیه او صدمه می‌زنند و طولانی‌تر باقی می‌ماند تا این ‌که آزادانه اجازه ابراز داشته ‌باشد.

در این حالت، شما به عنوان والدین سه وظیفه متفاوت و به هم ‌مرتبط دارید: از نوزاد کوچک حمایت کنید تا آسیبی نبیند. به کودک بزرگ‌تر نشان دهید که او اجازه ندارد به احساسات بد خود عمل کند و به او اطمینان ببخشید که شما همچنان او را دوست دارید و او واقعا پسر یا دخترخوبی است.

وقتی شما مواظب فرزند بزر‌گ‌تر خود هستید که صدمه‌ای به فرزند کوچک‌تر نزند، نه تنها از فرزند کوچک‌تر مراقبت کرده‌اید، بلکه جلوی رنج بیشتر فرزند بزرگ‌تر را هم گرفته‌اید؛ چرا که هر بار آسیب رساندن به خواهر یا برادر هر قدرجزئی، در کودک احساس گناه بیشتر ایجاد می‌کند و موجب رنج بیشتراو می‌شود.

درچنین موقعیت‌هایی برای والدین فرصتی فراهم‌ می‌شود که به کودک بگویند احساساتش قابل درک و قابل قبول است، فقط او اجازه ندارد که براساس آن احساسات عمل کند.

شما می‌توانید وقتی در حال گرفتن وسیله‌ای هستید که در دست اوست و می‌خواهد مثلا به خواهر کوچکش حمله کند، او را در آغوش بگیرید و بگویید: می‌دانم گاهی تو چه طور احساس می‌کنی، آرزو می کنی که بچه دیگری این‌جا نبود که من و پدرت مجبور باشیم از او مراقبت کنیم. اما نگران نباش. ما تو را هم همان قدر دوست داریم. حتی به تو نیاز داریم که به ما در مراقبت از او کمک کنی.

اگر کودک بتواند این نکته را درک کند که والدینش احساسات خشم ‌آلود او را می‌پذیرند و نه اعمال خشم‌آلود او را و هنوز او را دوست دارند، دیگر نیازی ندارد که مضطرب باشد.

شیطنت‌ بی‌جا

مادر در حال شیردادن به نوزاد است. فرزند بزرگ‌تر درحالی ‌که به او نگاه می‌کند، باقیمانده‌ غذایش را کامل روی زمین می‌‌ریزد یا لباس‌های تمیزو مرتب شده را همه جا پراکنده می‌کند.

درک این ‌که این شیطنت تحریک‌آمیز عمدا انجام شده، آسان است. کودک با ابراز خشم در جست‌و‌جوی توجه است. سخت است که عصبانیت خود را کنترل کنید، ولی او ازشما می‌خواهد که عصبانی شوید.

پاسخ موثرتر این است که سعی کنید تا میزان عصبانیت و خشم موجود در احساسات او را درک کنید و به او با کلمات خود نشان دهید که او را درک‌ می‌کنید و سپس به‌ آرامی به او کمک کنید که چیز‌های ریخته‌شده را جمع کند.

پیامی که لازم است به فرزند خود بدهید این است که شما احساسات خشم‌آلود او را درک می‌کنید، اما به او اجازه نمی‌دهید که براساس آنها عمل کند.

جمله‌هایی که باید بگویید را خود انتخاب کنید و لحن کلام خود را دوستانه و مهربانانه نگه دارید.

نشان دادن علاقه زیاد به کودک کوچک‌تر

گاهی می‌توانید حسادت کودک را به شکل کاملا وارونه آن ببینید. او کاملا دل‌مشغول کودک می‌شود. وقتی اسباب‌بازی می‌بیند، می‌گوید «بچه کوچولو، اسباب بازی دوست دارد» یا وقتی بچه‌ها را می‌بیند که دوچرخه‌سواری می‌کنند، می‌گوید «بچه کوچولو هم دوچرخه دارد»، دراین شرایط برخی والدین ممکن است بگویند که هیچ نگرانی در مورد حسادت بچه بزرگشان ندارند چرا که او شیفته کودک جدید است.

علاقه نشان دادن به کودک کوچک‌تر بسیار خوب است، اما این به این معنا نیست که حسادت وجود ندارد.

حسادت ممکن است به صورت‌های غیرمستقیم یا فقط درشرایط خاص دیده شود.

او ممکن است بجه را محکم‌تر از همیشه بغل کند. ممکن است در خانه به‌ نظر برسد که شیفته کودک است، اما وقتی دیگران بچه را تحسین کنند، او شروع به بی‌ادبی کند.

ممکن است ماه‌ها هیچ هم‌چشمی نشان ندهد، اما وقتی نوزاد بزرگ‌تر شد و به یکی از اسباب‌بازی‌هایش دست زد، رفتار او دگرگون شود.

معمولا این تغییر احساسات زمانی آشکار می‌شود که کودک کوچک‌تر شروع به راه رفتن می‌کند.

رفتاروارونه نشان دادن، راه متفاوتی در رویارویی با استرس‌هاست، اما ریشه آن مشترک با سایر حسادت‌هاست:

ترکیبی از احساسات عشق و حسادت که موجب می‌شود برخی از کودکان به عقب برگشت کنند یا کج‌خلقی‌های شدید نشان دهند.

عاقلانه است که فرض کنیم همواره قدری حسادت و قدری محبت درکنارهم وجود دارند. مهم این است که والدین نباید حسادت را انکار کنند یا سعی کنند که احساسات منفی کودک را سرکوب کنند یا به نحوی کودک را ازداشتن آن احساسات به‌شدت شرمنده سازند، بلکه باید کمک کنند تا احساسات محبت آمیز کودک به سطح بالا کشیده شود.

کناره‌گیری و در خود فرورفتن

برخی کودکان با داشتن طبیعتی حساس‌تر و درون گرایانه‌تر، نیاز به ابرازمحبت و توجه و اطمینان‌بخشیدن مجدد بیشتر دارند.

این نیاز درچنین کودکانی حتی بیشتر از نیاز کودکانی است که احساساتشان را با اعمال خشم‌آلود نشان می‌دهند.

در دراز مدت کودکانی که به تولد بچه بعدی خانواده با کناره‌گیری بیشتری واکنش نشان می‌دهند، با دشواری بیشتری درزندگی آینده سازگار خواهند شد. در این کودکان رفتارهای برگشتی به زندگی کودکی، عدم علاقه به بازی و وابستگی بیشتر به مادر دیده می‌شود.

با کودکی که جرات ندارد مستقیما نشان دهد که چه چیزی او را اذیت می‌کند، بهتراست حرف بزنید و نشان دهید که او را درک می‌کنید: من می‌دانم که گاهی تو احساس عصبانیت نسبت به خواهر کوچولویت داری و از دست من عصبانی هستی چون من از او مراقبت می کنم.

اگر او پس از مدتی پاسخی نداد، سعی کنید از فرد دیگری در خانه برای مراقبت از کودک کوچک‌تر کمک بگیرید تا وقت بیشتری را صرف کودک بزرگتر کنید. به این ترتیب شاید بتوانید اشتیاق گذشته او به زندگی را ازطریق توجه مستقیم دوباره به خود او به دست آورید.

درصورتی‌که کودک به بدرفتاری‌های شدید، کناره‌گیری شدید یا شیطنت‌های شدید به طور مداوم ادامه دهد، بهتراست با یک روان‌شناس کودک مشورت کنید.

روان‌شناس تلاش خواهد کرد که حسادت کودک را به سطح بیاورد تا او بتواند درباره آن حرف بزند و آن را از قلبش خارج کند.

قراردادن احساسات کودک در قالب کلمات، به او کمک می‌کند که به آنها غلبه کند. شما می‌توانید به او بگویید «من می‌دانم که تو خشمگین هستی و دلت نمی‌خواهد که این برادر کوچولو را می‌داشتی، اما صدمه زدن به او چیزی را حل نمی‌کند» یا این که «من تورا دوست دارم و همیشه دوست خواهم داشت. تو و برادرکوچولویت را.»

اگر کودک دو ساله شما نوزادتان را زد، دست او را به حالت نوازش بگیرید و بگویید «او تو را دوست دارد» و به او کمک کنید که احساسات مثبت محبت و دوستی خود را به سطح بیاورد.

در این ‌جا چند شیوه کار می‌تواند به شما کمک کند تا از حسادت کودکان پیش‌گیری کنید، با آن به ‌درستی روبه‌رو شوید و به کودک نیز کمک کنید تا تدریجا مهارت‌های حل تعارض را یاد بگیرد.

به کودکان اجازه دهید که احساسات خود را صادقانه درباره دیگران ابراز کنند. به احساسات کودک کم بها ندهید. سعی نکنید با آنها به‌گونه‌ای حرف بزنید که گویی احساسات متفاوتی دارند. وقتی شما احساسات آنها را بپذیرید، آنها احساس می‌کنند که والدینشان احساسات آنها را خوب درک می‌کنند.

از مقایسه کردن پرهیز کنید. مقایسه خواهر و برادر با یکدیگر، مقایسه کودک با کودکان دیگر یا حتی مقایسه کودک با گذشته خودش، اثرات منفی روی آنها دارد.

مقایسه، راه موثر کنارآمدن با حسادت در کودکان نیست. مقایسه کردن، احساسات منفی حسادت‌‌آمیز را تحریک می‌کند و می‌تواند موجب ایجاد خشم کودکی علیه کودک دیگر یا علیه فرد مقایسه کننده شود.

عادلانه رفتارکنید. نظمی را در خانه ایجاد کنید که به توزیع برابر همه چیزها و فرصت‌ها بین کودکان منجر شود.

همه بچه‌ها به قدر برابر انگور یا آب‌میوه یا شکلات از مادر می‌گیرند. همه به طور برابر نوبت دارند که ناهار یا شام شب یا برنامه دلخواهشان را در تلویزیون انتخاب کنند. همه فرصت برابر دارند که از توجه مادر یا پدر بهره‌مند شوند.

با کودک به‌عنوان فردی مستقل و متفاوت رفتار کنید و سعی نکنید کودکان را افرادی مشابه هم درنظر گیرید. به هرکودک به طور جداگانه چیزهایی را یادآوری کنید که او را به طور ویژه برجسته کند؛ برخی خاطرات ویژه یا برخی از ویژگیهای منحصر به فرد او. هر کودکی باید حس کند که فرد جداگانه‌ای است و برای آن‌چه هست دوست داشته‌ می‌شود.

مرزها را مشخص کنید و به کودکان‌تان یاد دهید که به مرزهای یکدیگر احترام بگذارند. مثلا به آنها توضیح دهید که آنها باید همیشه قبل از گرفتن چیزهای یکدیگر ازهم اجازه بگیرند. به آنها نوبت گرفتن را یاد دهید. ازآنها بخواهید برای رفتن به اتاق یکدیگر اجازه ورود بگیرند. به آنها یاد دهید که به دنبال کار نادرست، حتما از یکدیگر عذرخواهی کنند و هیچ‌گاه رفتار بد دیگری را با رفتار بد جواب ندهند، بلکه آن را برای شما تعریف کنند.

این مطلب را به اشتراک بگذارید

گلی رضایی

سلام. از نویسنده مطلب تشکر می کنم. مقاله مفید و دارای نکات آموزنده است.

گلی رضایی | ۰۸ اردیبهشت ۱۳۸۸ - ۱۷:۵۸
صفحه 1 از 1 صفحه
آگهی