این یادداشت به بهانه چهلمین روز درگذشت محمدحسین فضل الله نوشته شده است و به نقش وی در لبنان و آینده سیاسی ایران در این کشور پس از درگذشت وی میپردازد.
این یادداشت به بهانه چهلمین روز درگذشت علامه محمدحسین فضلالله، از مراجع تقلید شیعیان لبنان نوشته شده است.
درگذشت علامه محمدحسین فضل الله، مثلث تازهای از روابط ایران، لبنان و شیعیان این کشور ترسیم کرده است.
وضعیت شیعیان لبنان، آینده مرجعیت شیعه در این کشور و سیاست ایران در قبال آن هنوز موضوع بحث و بررسی است.
علامه فضل الله در چهار دهه فعالیت سیاسی و اجتماعی در لبنان، تاثیر عمیقی بر وضعیت شیعیان این کشور و رابطه ایران با لبنان گذاشته بود.
از هنگام بازگشت از محل تحصیلش در نجف در سال 1952، محمدحسین فضل الله بیشتر سالهای فعالیت مذهبی، سیاسی و اجتماعی خود را در لبنان سپری کرد.
وی به مانند آیتالله خمینی، چهرهای سیاسی- مذهبی بود اما در عین حال سیاست وی زمینه و رنگ کاملا لبنانی داشت که وی را همسانانش در قم و نجف متمایز میکرد.
شهر قم در ایران و شهر نجف در عراق دو مرکز اصلی حوزههای علوم دینی شیعیان هستند.
زندگی در جامعهای متکثر و تعامل گسترده با ادیان و طوایف مختلف، به اندیشه سیاسی و عمل اجتماعی فضل الله ویژگیهایی میبخشید که سرانجام همین موضوع تبدیل به نقاط تمایز و حتی اختلاف وی با ایران و مراجع مذهبی سنتگرا در قم شد.
در این زمینه دیدگاههای نوگرایانه فضل الله درباره گفتگو میان مذاهب و ادیان و طرح مباحثی تازه درباره حقوق زنان، مورد توجه جریانهای فکری جهان عرب و غیر عرب بود.
وی در نقطهای ایستاده بود که محل تلاقی و برخورد منافع بسیاری از جریانهای سیاسی و فکری بود.
در لبنان، شخصیت مستقل فضل الله وی را تبدیل به چهرهای مورد احترام در میان نیروهای موافق و مخالف جمهوری اسلامی در جهان عرب کرده بود.
با این که وی برداشت رایج از ولایت فقیه را قبول نداشت، اما پدر معنوی حزبالله لبنان و از بنیانگذاران این جریان به شمار میرفت و هر چند پیرو سنت فکری محافظهکار آیتالله خویی بود، اما چهرهای رادیکال از لحاظ سیاسی و روشنفکر از لحاظ فکری و فقهی تلقی میشد.
با این که فضل الله از سیاستهای ضد اسرائیلی جمهوری اسلامی حمایت میکرد، به دلیل برخی دیدگاههای نو و همین طور به دلیل ترویج نکردن مرجعیت مذهبی جمهوری اسلامی، روابط پرتنشی با مراکز قدرت در ایران داشت.
وی به عنوان یکی از بنیانگذاران حزبالله لبنان، منتقد سیاستهای داخلی حکومت ایران در دوران بعد از انتخابات ریاست جمهوری 1388 بود و رسما بارها در تریبون نماز جمعه شهر بیروت، خواهان مصالحه حکومت ایران با مخالفانش شده بود.
میتوان گفت که فضل الله، جمع اضداد بود. پس از وی، جامعه شیعی لبنان از داشتن یک چهره مذهبی مهم که در سطح مرجعت تقلید مطرح باشد، محروم شد. اکنون نگاه شیعیان لبنان، بیش از گذشته به سوی نجف و قم معطوف خواهد شد.
این پرسش مطرح است که خلاء مذهبی و سیاسی ایجاد شده در پی در گذشت فضل الله چگونه پر خواهد شد و ایران چه نقشی در این زمینه بازی خواهد کرد.
شاید از یکسو بتوان گفت که خروج فضل الله به عنوان یک مرجع تقلید سیاسی در لبنان، زمینه را برای ترویج دیدگاه فکری- سیاسی خاص حکومت ایران و طرح مرجعیت روحانیان وابسته به حکومت در لبنان هموار ساخته است.
به ویژه، فضل الله مانند مراجع تقلید منتقدی چون آیتالله منتظری، حاضر به پذیرش و ترویج مرجعیت مذهبی آیتالله خامنهای در میان شیعیان لبنان نشده بود و از این رو مانعی برای برخی سیاستهای مذهبی جمهوری اسلامی به شمار میرفت.
اما در سطحی دیگر، خروج فضل الله از صحنه سیاسی لبنان ضربهای به نقش راهبردی ایران در لبنان و جهان عرب وارد کرد.
وی به عنوان یک مرجع تقلید بلند پایه و شخصیتی محبوب در میان لبنانیها، عمق راهبردی نفوذ ایران در لبنان و در میان شیعیان عرب به شمار میرفت.
فضل الله موقعیت اجتماعی و پایگاه مردمی مستحکمی در لبنان، همانند موقعیت آیتالله سیستانی در عراق داشت.
ویژگیهای فکری و روشنفکری فضل الله شبیه سید موسی صدر بود و به این دلیل محبوبیت وی در میان نخبگان لبنانی و عرب بسیار بود و از دیگر سو، مانند آیتالله خمینی مرجعیت سیاسی داشت و از مسایل پیچیده لبنان و جهان عرب اشرافی آگاه بود.
هر چند وی به سیاستهای ایران که به اختلاف شیعه و سنی دامن میزد، اعتراض داشت و به برخی رویکردهای ایدئولوژیک جمهوری اسلامی یا موضوع مرجعیت دینی حکومتی ایران اعتراض میکرد، اما مروج افکار انقلاب ایران در لبنان و خارج از آن به شمار میرفت؛ به طوریکه در 30 سال گذشته تلاش کرد میان میان جمهوری اسلامی و مقاومت ضد اسرائیلی اعراب پیوند ایجاد کند.
در جامعه متکثر لبنان، کلام فضل الله به دلیل کوشش بیوقفه برای نزدیک کردن ادیان، در میان اهل سنت و مسیحیان نافذ بود.
هر چند فضل الله هزینه بالایی برای بیان برخی دیدگاههای نوگرایانهاش در نزدیک کردن شیعیان و اهل سنت پرداخت و مورد خشم سنتگرایان و برخی روحانیان قم بود، اما این رویکرد وی زمینههای تضعیف موضعگیری افراطی علیه ایران و نقش جمهوری اسلامی در لبنان را فراهم آورد.
وی در واقع جزو اندک عالمان شیعه در جهان عرب بود که افکار نخستین رهبران انقلاب ایران را در زمینه وحدت مذاهب و به طور خاص میان اهل سنت و شیعیان پیگیری میکرد و به آن تحقق بخشید.