نسخه آرشیو شده

افزایش جمیعت و بحران کم‌آبی
از میان متن

  • درواقع شرايط چنان بحرانی است كه برخی برآوردها نشان می‌دهد، حجم آبی كه ايرانيان در طول 30 سال اخير از منابع زيرزمينی خود برداشت كرده‌اند، معادل حجمی از آب است كه در طول هزار سال در اين سفره‌های زيرزمينی انباشت شده بود
محمد درویش
چهارشنبه ۱۷ آذر ۱۳۸۹ - ۲۰:۲۸ | کد خبر: 58705

محمد درویش، کارشناس محیط زیست، با انتقاد از برنامه دولت برای تشویق به افزایش جمعیت، به کمبود منابع آبی ایران و بحران کم‌آبی اشاره می‌کند

عکس از ایرنا

اگر هم اینک سری به پایگاه اینترنتی مرکز آمار ایران بزنید و ساعت جمعیتی كشور را در گوشه‌ بالای سمت چپ سایت نظاره کنید، در می‌یابید که کمتر از 170 هزار با مرز رسيدن جمعيت به 75 میلیون نفر فاصله داریم.

مفهوم سخن فوق این است که هم‌اکنون سرانه‌ آب قابل دسترس برای هر ایرانی به 1733 متر مکعب در سال کاهش یافته است که این رقم یک چهارم میانگین جهانی آن است. واقعيتی كه نشان می‌دهد: ایرانیان با مرز تنش آبی که 1710 متر در سال است، فاصله‌ای اندک دارند.

حال به نظر شما ورود توأمان به این دو مرز را باید تبریک گفت و خوشحال بود یا تسلیت گفت و نگران شد؟

برای تشريح بهتر مسئله كافی است به ياد آوريم که در سال 1335 هر ایرانی هفت هزار متر مکعب آب در اختیار داشت و در طول این نیم‌قرن، حتا اگر مدیریت حاکم بر اندوخته‌های آبی سرزمین، بی‌نظیر هم بوده باشد (که البته نبوده است)، باز هم افزایش شمار جمعیت را باید به عنوان جدی‌ترین تهدید و تهدید توسعه و افزایش شناسه‌های بیابان‌زایی در ایران‌زمین مورد توجه قرار داد. چرا كه به تنهايی سبب شده تا نسل امروز كمتر از يك چهارم پدران‌شان از آب بهره‌مند باشند.

اگر اینک سخن از فرونشست زمین در سرزمین سبز سبلان، استان اردبيل، به میان می‌آید؛ اگر حاصلخیزترین دشت‌های ما در همدان (دشت قهاوند و كبودرآهنگ) و فارس (جهرم و مرودشت) و خراسان (حوضه كشف رود) و تهران (معين آباد ورامين) و قزوین (حوضه خررود) و گلستان (علی‌آباد و تركمن صحرا) و ... با اُفت بی‌سابقه‌ سفره‌های آب زیرزمینی مواجه شده و آثار نشست زمین را تجربه می‌کنند؛ همه و همه گواه آن است که کفگیر به ته دیگ خورده است. به شهادت تازه‌ترين پژوهش‌های صورت گرفته، كه نتايج آن در شماره سپتامبر سال گذشته نشريه نشنال جيوگرافی هم انتشار يافته است، در طول 30 سال گذشته (1971 تا 2001)، سفره‌های آب زيرزمينی در ايران به طور متوسط بيش از 15 متر افت كرده است؛ روندی كه شوربختانه در طول نه سال اخير هم با شدتی بيشتر ادامه يافته و منجر به نيمه جان شدن يا خشک شدن كامل اغلب تالاب‌ها و درياچه‌های داخلی ايران از اروميه گرفته تا گاوخونی، آلماگل، ارژن، پريشان، هامون، بختگان، كم‌جان، طشك، مهارلو، شادگان، گندمان و ...شده است. اتفاقی كه هرگز در طول 400 سال اخير ثبت نشده است.

درواقع شرايط چنان بحرانی است كه برخی برآوردها نشان می‌دهد، حجم آبی كه ايرانيان در طول 30 سال اخير از منابع زيرزمينی خود برداشت كرده‌اند، معادل حجمی از آب است كه در طول هزار سال در اين سفره‌های زيرزمينی انباشت شده بود.

با این وجود چگونه است که همچنان از زبان عالی‌ترین مقام اجرایی دولت، آقای محمود احمدی‌نژاد، می‌شنویم که آشکارا باید بر طبل افزایش جمعیت کوبید و توطئه غربی‌ها را در مهار رشد جمعیت شکست داد؟ اين كدام توطئه‌ای است كه اگر خنثی نشود، ممكن است ايرانيان را در ايران 1400 با جدی‌ترين بحران آب مواجه كند؟

مطابق پیش‌بینی‌های سند چشم‌انداز 20 ساله كشور، ايران 1400، تا 20 سال دیگر جمعيت كشور به 92 ميليون نفر افزايش می‌یابد. در آن صورت، توليد كشاورزی بايد دست‌كم تا 150 ميليون تن در سال فزونی يابد كه چنين توليدی به 103 ميليارد متر مكعب آب نياز خواهد داشت. در صورتی كه هم‌اكنون بخش كشاورزی با 85 ميليارد متر مكعب آب دردسترس، به عنوان پرمصرف‌ترين بخش كشور شناخته می‌شود. پرسش اين است كه آب اضافی را چگونه می‌خواهيم تأمين كنيم؟ مگر كل توان سالانه آب قابل استحصال ما از چيزی در حدود 130 ميليارد متر مكعب می‌تواند فزونی گيرد؟

آقای احمدی‌نژاد از این حیرت می‌کنند که چرا علمای دین نسبت به برنامه تنظیم خانواده و زدن افسار بر قوه‌ نامیه‌ ایرانیان اعتراض نکرده و سکوت می‌کنند و البته محمد درویش هم به خود حق می‌دهد تا ابراز شگفتی کند که چرا هیچ‌یک از نخبگان کشور در حوزه‌ دانش جمعیت‌شناسی آن گونه که سزاوار است به روشنگری در این بحث نمی‌پردازند و سکوت کرده‌اند؟ هر چند سکوت نخبگان قابل درک‌تر است. نیست؟

این مطلب را به اشتراک بگذارید

آگهی