نویسنده گفته است که احمدی نژاد همچون گذشته هولوکاست را انکار کرده و انژری هستهای را حق ایران دانسته است
جان لی اندرسون، خبرنگار حوزه بینالملل مجله آمریکایی نیویورکر، که در مناطق جنگی ازجمله عراق، افغانستان، لبنان، اسرائیل، السالوادور و ایرلند گزارش داده است خاطرات سفر خود به تهران در سال 2010 را با عنوان کلی «نامههایی از تهران» نوشته است.
مردمک این نامهها را در چند بخش ترجمه کرده است که بخش چهارم آن را میخوانید:
احمدینژاد از نظر تئوری یک مهندس است و در رشته مدیریت ترافیک مدرک دکترا دارد، اما بهنظر میرسد که خود را یک فیلسوف اخلاقی میداند.
او طبق عادت خود مصاحبه را با سخنرانی تک نفره درمورد «جهانی بودن انسانیت، عشق، دوستی و احترام» شروع کرد و سپس وقتی از او پرسیدم که آیا میداند چرا برخی از خواستههای تکراری او درمورد نابودی اسرائیل و پافشاری او بر حق ایران برای داشتن انرژی هستهای عصبانی هستند، با نیشخندی طبیعی پاسخ داد.
احمدینژاد گفت: برنامه انرژی هستهای ایران و فلسطین دو موضوع جداگانه هستند. ایران پیمان منع گسترش هستهای (ان.پی.تی) را پذیرفته، آن را امضا کرده است و مقامهای آژانس بینالمللی انرژی در کشور ما هستند وتمام فعالیتهای ما تحت نظارت دوربینهای آژانس است.
او ادامه داد: آیا دولت آمریکا ان.پی.تی را پذیرفته است؟ از بمب استفاده نکرده است؟ انبار بمب اتمی ندارد؟ چه کسی باید نگران سلاح هسته ای باشد؛ آنها یا ما؟
حتی اگر این واقعیت را کنار بگذاریم که آمریکا در سال 1970 ان.پی.تی را امضا کرد اما سخنان احمدینژاد متناقض و وارونه بهنظر میرسد، زیرا این اتفاق نظر در غرب گسترش یافته که ایران درواقع در تلاش برای توانمندی ساخت سلاح هستهای است.
یک مقام پیشین آمریکا که به دولت اوباما نزدیک است به من گفت: براساس شواهد موجود بهنظر میرسد که ایران تمایل دارد در جایگاه ساخت بمب قرار بگیرد بدون آنکه عملا آن را بسازد.
این احتمال کارشناسان جنگی آمریکا را نگران کرده است زیرا احساس میکنند که میان داشتن یک سلاح اتمی و آمادگی برای ساخت آن تفاوت اندکی وجود دارد.
اگرچه برخی از تحلیلگران هم بر این باور هستند که ایده خود بمب میتواند برای ایران مفید باشد.
آن کارشناس ایرانی هم به من گفت: ایران میخواهد بیش از هر چیز برای دفاع از خود و توانایی بازدارندگی، به توانمندی ساخت سلاح هستهای دست یابد.
این کارشناس اشاره کرد که برنامه هستهای ایران به سالهای 1970 و زمان شاه ایران بازمیگردد و در پاسخ به استفاده از سلاح شیمیایی توسط صدام حسین (رئیسجمهور پیشین عراق) تشدید شده است.
به گفته وی «با وجود استقرار دویست تا سیصد هزار نیروی نظامی آمریکایی در عراق و افغانستان و اسرائیل مسلح به سلاح هستهای، تمایل برای داشتن یک سلاح بازدارنده در ایران «شتاب» گرفته است.
این دیدگاه با وجود موضع ایران در امور سیاسی منطقهای پیچیده است؛ آمریکا و اسرائیل از مدتها پیش گفتهاند که ایران برنامه حمایت پنهانی از تروریسم در خاورمیانه را از طریق حزبالله در لبنان و حماس در غزه ادامه داده است.
ژانویه گذشته گزارش شد که نیروی دریایی آمریکا یک ناو جنگی ایران حامل تجهیزات نظامی به مقصد سوریه را توقیف کرده است.
در نوامبر گذشته هم گزارش شد که نیروی دریایی اسرائیل یک کشتی ایران حامل تجهیزات جنگی برای حماس و حزبالله را توقیف کرده است.
هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا هم پس از دیدار با رهبران کشورهای عربی و اسرائیل به خبرنگاران گفت که ایران قصد دارد در امور داخلی کشورهای منطقه دخالت کند و به تلاش برای تامین مالی تروریسم مانند حزبالله و حماس ادامه میدهد.
زمانی که نگرانیها درمورد برنامه هستهای ایران و حمایت ایران از تروریسم را مطرح کردم احمدینژاد با حالتی بیتفاوت گفت: ببینید صهیونیستهایی که باید نابود شوند اینگونه سوالها را مطرح کردهاند. ما هرگز حمایت خود را از مردم فلسطین، لبنان یا عراق پنهان نکردهایم؛ ما این کار را به عنوان یک اقدام بشردوستانه با افتخار انجام میدهیم. ما در خانه آمریکاییها نیستیم اما این افرادی که اکنون به عنوان صهیونیست حکومت میکنند 80 سال پیش کجا بودند.
اینگونه بحثها غریب نیستند و انکار هولوکاست توسط احمدینژاد خشم عمومی در غرب و در برخی محافل داخل ایران را برانگیخته است زیرا اگر او واقعا یا تعمدا از تاریخ قرن بیستم آگاهی نداشته باشد اما بهطور یقین تحریکی که با زبان تهاجمی خود ایجاد میکند را درک میکند.
وقتی پرسیدم که آیا او توطئه بینالمللی صهیونیستی برای کنترل جهان را باور دارد، خشنود و خوشحال بهنظر میرسید و پیشنهاد داد که راهحل مناقشه اسرائیل و فلسطین برپایی یک همهپرسی برای مردم فلسطین شامل مسلمانان، یهودیان و مسیحیان است.