خبرنگار نیویورک در این بخش از گزارش خود چشمانداز مذاکره و احتمال جنگ علیه ایران و جایگاه جنبش سبز را نوشته است
جان لی اندرسون، خبرنگار حوزه بینالملل مجله آمریکایی نیویورکر، که در مناطق جنگی ازجمله عراق، افغانستان، لبنان، اسرائیل، السالوادور و ایرلند گزارش داده است خاطرات سفر خود به تهران در سال 2010 را با عنوان کلی «نامههایی از تهران» نوشته است.
مردمک این نامهها را در چند بخش ترجمه کرده است که بخش هفتم و آخر آن را میخوانید:
مقامهای آمریکا از اظهارنظرهای گستاخانه دولتمردان ایران درمورد توانمندی نظامی ایالات متحده تا جایی آزردهخاطر شدهاند که لی همیلتون، رئیس گروه مطالعه عراق، گفت که این دیدگاه که آمریکا ازنظر نظامی توانمندی ندارد یک دیدگاه وحشتناک است.
آقای همیلتون، نماینده پیشین کنگره از حزب دموکرات، تاکید کرد: موضوع توانمندی نیست؛ اگر اراده کنیم که (به ایران) حمله کنیم، چنین قدرتی داریم.
اگرچه در چند هفته گذشته دولت ایران درها را به روی مذاکره باز گذاشته است بهطوری که در 26 ژوئیه پس از آنکه آمریکا و کانادا تحریمهای جدیدی علیه ایران کشور اعلام کردند دولت این کشور همان روز با فرستادن نامهای برای آژانس بینالمللی انرژی اتمی از آمادگی خود برای ازسرگیری گفتوگوها درمورد بیانیه تهران بدون «هیچ پیش شرطی» خبرداد.
بیانیه تهران توافق میان ایران، ترکیه و برزیل است که براساس آن ایران بخشی از ذخایر اورانیوم خود را در خاک ترکیه غنیسازی کند اما غرب این توافق را رد کرد.
همیلتون اعلام این خبر از سوی ایران را درنتیجه «موثربودن تحریمها» دانست و گفت که براساس تجربه او مسائلی که بیشترین تاثیر را بر ایران دارد مسائلی هستند که بتوانند راه ایران را در انجام خواستههایش مسدود کنند و یکی از این خواستههای ایران داشتن نقش بازیگر بزرگ منطقه است اما به دلیل تحریمها نمیتوانند این کار را انجام بدهند.
درهمین حال باراک اوباما فشارها را بر ایران ادامه داده است؛ دولت اوباما چشمانداز گفتوگوها و احتمال جنگ علیه ایران را همزمان مطرح کرده است.
به گفته همیلتون بسیاری از دولتمردان آمریکا میگویند که زمان دیپلماسی با ایران به سر آمده است و از سه ماه پیش بحث اقدام نظامی علیه این کشور مطرح شده است زیرا دولت آمریکا ساخت سلاح هستهای در ایران را غیرقابل قبول میداند و بحث مهار هستهای این کشور همراه با کره شمالی را به زمانی دیگر موکول کرده است.
دریاسالار مایک مولن، رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا، اول ماه اوت (10 مرداد) گفته بود که در صورتیکه حمله به ایران ضرورت داشته باشد، ارتش آمریکا نقشه عملیاتی آن را تهیه کرده و در دست دارد.
آقای مولن درعین حال تاکید کرده بود که حمله نظامی به ایران میتواند پیامدهای جدی و پیشبینی نشدهای در این بخش بیثبات جهان (خاورمیانه) داشته باشد.
سه روز بعد اوباما به خبرنگاران گفت که درهای مذاکره با ایران هم چنان باز است مشروط بر آنکه این کشور تدابیری برپایه اعتمادسازی پیشنهاد دهد.
همیلتون با اشاره به این سخنان اوباما، گفت: اگر اوباما بخواهد ایران را وارد مذاکره کند باید بر مقاومتی که در واشنگتن علیه این امر وجود دارد، غلبه کند زیرا چهارصد و هشت نفر در کنگره به تحریم ایران رای مثبت دادند و به همین دلیل اوباما با مخالفت بسیار قوی کنگره علیه ایران روبهرو است.
به گفته همیلتون، اوباما در سازماندهی تحریمهای بینالمللی علیه ایران موفقتر از بوش عمل کرده است اما سوال اینجا است که پس از تحریمها چه کار دیگری میتواند انجام دهد.
همیلتون که طرفدار ادامه دیپلماسی در برخورد با ایران است، گفت: ایرانیان احساس میکنند که نخست آمریکا باید گام اول را بردارد و یک حرکت قابل توجه از خود نشان دهد اما چنین حرکتی ازسوی اوباما در زمان کنونی بسیار مشکل است.
به باور همیلتون ابتدا باید ایران و آمریکا بهطور محرمانه گفتوگو کنند و مقامهای طرف گفت وگو و مکان انجام آن اهمیتی ندارد.
همیلتون تاکید کرد که با تداوم تنش و تاخیرهای بیپایان، بنبست ایران و آمریکا او را به یاد روابط آمریکا و شوروی سابق در دوره جنگ سرد میاندازد که سالها هیچ اتفاقی نیفتاد و سرانجام دو طرف پای میز مذاکره نشستند و مسائل حل شد.
همیلتون با اشاره به دوران جنگ سرد ابراز امیدواری کرد که حل تنش میان آمریکا و ایران 40 سال طول نکشد.
این در شرایطی است که جنبش سبز تهدیدی علیه دولت ایران است زیرا میرحسین موسوی بهتازگی در وبسایت خود از مدیریت احمدینژاد در مذاکرات هستهای انتقاد کرده است.
به باور موسوی تلاشهای احمدینژاد موجب تشدید تحریمها و مانع از رسیدن ایران به تکنولوژی هستهای صلحآمیز شده است.
اگرچه برخی تحلیلگران این انتقاد موسوی را بخشی از ادامه تلاشهای او میدانند که میخواهد خود را یک «ملیگرای ثابت قدم» نشان دهد به این امید که بتواند نفوذ خود را در جنبش اصلاحطلب حفظ کند.
آن کارشناس ایرانی که نامش را نگفتهام، تاکید کرد که اگر جنبش سبز یک رهبری قوی نداشته باشد ازهم متلاشی خواهد شد.
به گفته این کارشناس ایرانی «جنبش سبز از افراد مختلف تشکیل شده است؛ افرادی که از حکومت تنفر دارند، افرادی که از ناحیه تقلب در انتخابات مورد توهین واقع شدند و افرادی که از بدرفتاری با زندانیان برآشفته شدند و به جنبش سبز پیوستند. اما در نهایت این افراد درحال جداشدن از یکدیگر هستند.»
یک ایرانی دیگر که خواست نامش فاش نشود، درمورد موقعیت کنونی جنبش سبز گفت: کار جنبش اصلاحطلب تمام شده است. طبقه متوسط تمایل ندارند دسته جمعی جان خود را از دست بدهند و حکومت این موضوع را میداند زیرا به اندازهای آدم کشته و مجازات کرده است تا این پیام را بدهد که قدرت چنین کارهایی دارد.
به گفته این فرد ایرانی«رهبران اصلاحطلب و حکومت به نوعی توافق ناگفته رسیدهاند؛ هیچ تظاهراتی را سازماندهی نکنید و هیچ حرفی نزنید در این صورت ما با شما کاری نداریم. اما اگر کاری بکنید بازداشت خواهید شد».
این در شرایطی است که در گفتوگو با اعضای جنبش سبز متوجه شدم همفکری و همدلی آنان تغییر نکرده است.
در تهران به منزل یک خانواده ایرانی دعوت شدم تا یک مسابقه فوتبال که از تلویزیون پخش میشد را تماشا کنم و در فاصله میان دو نیمه بازی یکی از خانمها گفت که پس از ناآرامیهای اعتراضآمیز سال گذشته و سرکوب مردم، بسیاری از دوستان او که عمدتا جوانان تحصیلکرده و حامی جنبش سبز بودند، از ایران فرار کردند.
این خانم با ابراز «نفرت از احمدینژاد» گفت: ناامیدی در کشور قابل تحمل نیست. مردم احساس میکنند که به اعتبار و وقار آنها اهانت شده است؛ این احساس از بین نخواهد رفت و جنبش سبز نمایانگر این احساس است که نمیتواند ناپدید شود اما شاید به شکلی دیگر نمایان شود.