شادی صدر، حقوقدان و فعال حقوق زنان، در یادداشتی که برای مردمک نوشته است، میگوید: چندان فرقی بین حجت الاسلام صدیقی با هر یک پسران تازه بالغ دیروز و مردان طرفدار حقوق بشر و حقوق زنان امروز نمی بینم؛ غیر از اینکه او اقلا در آنچه هست و آنچه می گوید، یک روتر است.
شادی صدر، حقوقدان و فعال حقوق زنان، در یادداشتی که برای مردمک نوشته است، میگوید: چندان فرقی بین حجتالاسلام صدیقی با هر یک از پسران تازهبالغ دیروز و مردان طرفدار حقوق بشر و حقوق زنان امروز نمیبینم؛ غیر از اینکه او دستکم در آنچه هست و آنچه میگوید، یکرو تر است.
داستانهای امام جمعه تهران و رابطه بین حجاب و زنا و زلزله هنوز ادامه دارد. در آن سر دنیا دختری دانشجو، کمپین «ممهلرزه» (Boobquake) راه میاندازد و ایرانیان سراسر دنیا، در شبکههای خبری مختلف میببینند که حرفهای امام جمعه تهران که هیچگونه ریشه منطقی و علمی ندارد، اسباب خنده مجریان و گزارشگرانشان شده است.
«اهریمنانگاری» زنان و نسبتدادن تمامی بلایای آسمانی و زمینی، از زلزله و سیل گرفته تا جنگ و قحطی، نه تنها موضوع تازهای نیست بلکه تاریخ درازی هم دارد. در همین سالهای اخیر، بنیادگرایان مذهبی در استان آچه اندونزی، زنان را مسبب سونامی دانستند، و واعظان الجرایزی هم هر بار که زلزلهای میآید آن را به رفتارهای نامناسب زنان ربط میدهند. در دنیای مسیحیان و یهودیان و هندوهای بنیادگرا هم اوضاع به همین منوال است.
اما این یادداشت کوتاه نه درباره فرهنگ اهریمنانگاری زنان و نه رویکرد بنیادگرایان مذهبی به زن و بدن و ذهن زن است. این یادداشت کوتاه فقط برای تلنگر زدن به خودمان نوشته شده است؛ به مصداق سوزنی که باید به خودمان بزنیم در مقابل جوال دوزی که مثلا به حجتالاسلام صدیقی میزنیم.
ارتباطی که امام جمعه تهران بین حجاب و رفتار زنان با زلزله برقرار کرده، با هیچ توجیه منطقی و علمی همخوانی ندارد اما بسیاری سیاستمداران، حتی بسیاری از روشنفکران و به تبع آنان آدمهای عادی، بارها نسبتهایی به همین اندازه ضد زن، میان حجاب و رفتار زنان با ناهنجاریهای عمومی برقرار کردهاند و هیچگاه این چنین از سوی جامعه مورد سرزنش یا تمسخر قرار نگرفتهاند.
منظور من در اینجا مسئولان دولت احمدینژاد نیست که ارسال اساماسهای مستجهن از سوی زنان به همکاران مردانشان را از علل افزایش طلاق میدانند، یا روحانیون تندرویی که از روبنده، برای پاککردن صورت مسالهای به نام زن دفاع میکنند.
منظور من خود شما هستید، بله، خود شما، آقایان! همه کسانی که اظهارات امام جمعه تهران را خلاف قواعد علمی ثابتشده در مورد علل وقوع زلزله دانستهاید و در یک بعد از ظهر مطبوع بهاری، چای را که مادراتان، زنتان، خواهرتان یا حتی دوستدخترتان جلویتان گذاشته، هورت کشیدهاید و مفرحشده از صحبتهای امام جمعه، زندگی و کارتان را ادامه دادهاید بی آنکه حتی یک لحظه فکر کنید شما، خود شما نیز عضو همان باشگاهی هستید که امامجمعه تهران از بلندپایگان آن است. تعجب میکنید؟ میپرسید چرا؟!
همه ما زنان ایرانی، از همان سالهای اول زندگیمان، حداقل در راه مدرسه، اگر نه در خانه، آزار جنسی را که با متلکهای ظاهرا ساده شروع میشد و تا تعقیب و گریز، دستمالی و تهدید به تجاوز در کوچههای خلوت یا مکانهای خیلی شلوغ بالا میگرفت، تجربه کردهایم.
ترس از مردان، از نگاهشان و از اینکه دنبالت راه بیفتند، همواره فضای کوچه و خیابان را برای ما ناامن کرده است. و عاملان این آزار جنسی مدام، چه کسانی بودند؟ شما! بله، خود شما! به من نگویید که میتوان در ایران پسری تازه به سن بلوغ رسیده بود و بزرگ و بالغ شد، بی آنکه به زنان متلک گفت؛ بیاغراق، این بخشی از روند بزرگشدن برای مردان در ایران است. تجربهای که بدون آن، مرد ایرانی، مرد نمیشود.
در عوض، در آن سوی دیگر، تذکرها و فشار مداوم خانوادگی، اجتماعی و سیاسی برای پوشاندن خود، و بیشتر پوشاندن خود، بدن خود، خندههای خود، شادابی و زیبایی کودکی و نوجوانی و جوانی خود و ذهن و تمایلات و خواستههای خود، بخشی از روند بزرگشدن برای زنان در ایران است. روندی که اتفاقا شما آقایان، بله همین شما، حتی در آن هم سهیم هستید؛ حتی اگر نوجوانی بیش نباشید.
لطفا یک بار هم که شده جلو آینه بایستید و از خود بپرسید: اولین باری که به دختری متلک گفتم کی بود؟ اولین باری که به خواهرم، یا حتی به مادرم، یا دخترخالهام یا دوستدخترم گفتم روسریات را بکش جلو یا آرایش نکن جلوی هر مرد و نامرد غریبه، کی بود؟
میبینید؟! شوخی بامزهای نیست: شما همان مرد و نامرد غریبهاید که خیابان را برای خواهر و مادر و دختر دیگران ناامن میکنید و در عین حال، همان مرد محرمی هستید که زن و خواهر و مادرتان را بیشتر و بیشتر میپوشانید تا از مرد و نامرد غریبه محفوظ بمانند و این عین همان کاری است که همان مرد و نامرد غریبه با زن و خواهر و مادر شما و زن و مادر و خواهر خودش به طور همزمان میکند. برایش هم توجیه دارید: مردها اینطوریاند! اصلا اینطوری به دنیا آمدهاند! چشمشان دنبال زنهاست! هیزند! و اغلب، با وجود وجه منفی که این صفت دارد، وقتی به مردان نسبت داده میشود، با تسامح عمومی مواجه میشود. و از آن طرف هم لابد مردها ناموسپرستند و اسلام گفته که خودت را بپوشان. و باز هم سرکوب زنان در خانه، جنبهای مثبت مییابد. و اگر روشنفکرتر باشی: من حال گشت ارشاد و آژان و آژانکشی ندارم! یا حوصله حرف مردم را ندارم!
خب امامجمعه «فلکزده» تهران هم که چیزی غیر از این نگفته که شما گفتهاید و میگویید: گفته زنها با بیحجابیشان فساد میآورند، چون باعث میشوند مردها تحریک شوند. و فساد، زلزله میآورد. گیرم دومین جمله را شما اینطوری نمیگویید اما مثلا میگویید فساد چیز بدی است چون بیبندوباری میآورد و طلاق را زیاد میکند و انواع بلایای اجتماعی را دامنگیرمان می کند که کم از زلزله ندارد. و اگر نبود این توجیهات، چگونه دایره معیوب آزار جنسی روزانه زنان توسط مردان و افزایش فشار بر زنان برای رعایت حجاب و عفاف، در ظاهرا برای کمکردن آزار جنسی روزمره تداوم مییافت، بی آنکه اصل داستان دیده شود؟
چگونه میتوانیم به گشت ارشاد، به طرح گسترش فرهنگ عفاف و حجاب، به سخنان امام جمعه تهران که برای گشتهای ارشاد پشتوانه ایدئولوژیک میسازد و این قبیل نقد داشته باشیم، بی آنکه از خودمان بپرسیم چند بار نقش گشت ارشاد را در کنترل ذهن و بدن زنان زندگیمان بازی کردهایم؟ چند بار با آزار جنسی زنان، با سادهپنداشتن عمل متداول متلکگویی، به بازتولید این تفکر که زن، یک سوژه جنسی است که اگر چون مرواریدی در صدف حفظ نشود، به یغما خواهد رفت کمک کردهایم؟
میبینید؟ این ما فمینیستها نیستیم که دنیا را به زن و مرد تقسیم میکنیم: دنیای ما کاملا و از قبل از اینکه به دنیا بیاییم، تقسیم شده است: شما متلک میگویید، ما متلک میشنویم؛ شما ما را در حجاب میکنید، ما در حجاب میرویم.
راه از میان بردن این تقسیمبندی، انکار آن نیست؛ تکرار جمله کلیشهای زن و مرد هر دو انسانند و فرقی ندارند، مشکلی را حل نمیکند. دموکراسی روزی آغاز خواهد شد که شما، بله شما آقایان یاد بگیرید نه فقط جلو آینه بلکه در منظر عموم، به جای دفاع از حقوق زنان به مثابه امری بیرونی و انتزاعی، از تجربه واقعی، درونی و زمینی «خود» به عنوان یک «مرد» سخن بگویید و نقشی که در بازتولید ساختارهای تبعیضآمیز موجود داشتهاید را به نقد بکشید.
دموکراسی و حقوق بشر، از هر یک از ما شروع میشود و نه از آدمهایی انتزاعی، که باید خودشان، نگاهشان و رفتارهایشان را اصلاح کنند تا ایران جایی بهتر برای زندگیکردن باشد.
تا آن زمان که امیدوارم چندان دور نباشد، راستش من چندان فرقی بین حجتالاسلام صدیقی با هر یک از پسران تازهبالغ دیروز و مردان طرفدار حقوق بشر و حقوق زنان امروز نمیبینم؛ غیر از اینکه او دستکم در آنچه هست و آنچه میگوید، یکرو تر است.
عقیده هستم. اما آرش عزیزم به نظر من, باید همزمان با نگاه معنوی وطن پرستانه به مسئله ,دید واقعیت گرا هم داشت.
به نظر من واقعیت این است؛ که همان طور که دولت فعلی غالب بر ایران شرکاری اقتصادی و سیاسی و . . . دارد , تمامی گروه های اپوزیسیون ایران نیز چه در داخل کشور و چه در خارج از ایران ,دارای تعاملات اقتصادی و تجاری مستقیم و
nice site lovely site
http://federaldebtreliefs.com/
Debt Relief
I’d recomend in this case the most incorrupt amongs dissertation writing where you can order custom content.Thanks for the useful information. Definitely something I must look into! I know I’ve been on the website before to do a quick look, but this time I will take a proper read as it sounds very useful.
exclusieve damesmode
is a coll thing in summer, it protects you from sun shines.
I will share information just about Linkbuilding and custom buy seo service if one requires that. I do know that businessmen will be interested in this information!
کس نگو یارو
This is great that you do a king of smashing topic. We guess that this can be great if some people get the essays and term papers with you help.
To know an additional information about this post, some people have to buy an essay at the custom writing service.
I am so glad to see a Persian blog and this is my pleasure to commenting on Persian post. I hopefully say that this is a nice addition of Persian blog world. I desired to Persians will lead in the field of bloggers.
Dissertation Help
عقیده هستم. اما آرش عزیزم به نظر من, باید همزمان با نگاه معنوی وطن پرستانه به مسئله ,دید واقعیت گرا هم داشت.
به نظر من واقعیت این است؛ که همان طور که دولت فعلی غالب بر ایران شرکاری اقتصادی و سیاسی و . . . دارد , تمامی گروه های اپوزیسیون ایران نیز چه در داخل کشور و چه در خارج از ایران ,دارای تعاملات اقتصادی و تجاری مستقیم و غیر deck de madeira | deck de piscina | deck modular
با سلام، خانم صدر مشکل را درست تشخیص داده اما روش درمان را اشتباه انتخاب کرده اند. مانند پزشک تازه کاری که داروی اشتباهی برای بیمار خود تجویز میکند و نه تنها حال بیمار بهبود نمیابد، بلکه روزبه روز نحیف تر میشود! شادی صدر مانند یک بوکسوریست که چنان کتک خورده که نمیتواند حریف خود را تشخیص دهد و فقط به سمت مقابل مشت پرتاب میکند به امید اینکه یکی از مشت هایش به حریف برخورد کند، حال آنکه بجای حریف، این داورست که مشت میخورد! چند مورد را خلاصه خدمت دوستان توضیح میدهم:
۱. مردان ایرانی در دامان زنان و مادرانی که اغلب خانه دار بوده اند و نقش موثرتری از پدران در تربیت پسران بازی کرده اند رشد و تربیت یافته اند. همان مادرانی که داشتن فرزند پسر را به دختر ترجیح داده و همواره از آلت تناسلی پسرانشان با افتخار یاد میکنند، حال آنکه آلت دخترانشان را در هفت لایه پنهان کرده و حیا و شرم یاد دخترانشان میدهند. به پسرانشان آموزش میدهند چگونه در مقابل زنانشان “حق” خود را بگیرند! و در عین حال که پسرانشان را به تنوع دوست دختر تشویق میکنند دختران را به حیا و عفت ترغیب مینمایند! مادران ایران ما به پسرانشان توصیه میکنند که دوست دخترشان زن زندگی نیست و وقتی از تفریح خسته شد و خواست زن بگیرد سراغ آنها برود تا یک خوبش را برایشان بگیرد! خانم صدر چه خوشش بیاید چه نیاید این تیپیکال مادران ایرانیست!
۲. قسمت بزرگی از تبعیض بین حقوق زن و مرد به دین و مذهب برمیگردد و این تبعیض را میتوان در تمام جوامع اسلامی مشاهده کرد اما گویا خانم صدر جرات هدف گرفتن این سیبل را ندارد!
۳. برای ایجاد حقوق متقابل و جایگاه اجتماعی مناسب برای زنان لازم نیست حقوق و جایگاه مردان را از بین ببریم، چون در نمونه های غربی آن ثابت شده این ها منافاتی با هم ندارند!
۴. من به عنوان یک مرد ایرانی از طرف مردانی که در گذشته خانم صدر به ایشان متلکی گفته و احیانا دستمالی کرده اند عذرخواهی میکنم و امیدوارم ایشان آن مردان خطاکار را عفو کنند تا خود نیز به آرامش رسیده و تحلیل هایشان جنبه انتقام گیری و تهاجمی و تخلیه گره های گذشته را نداشته باشد.
Just as I was about to fuck Joy, she turned and said, “No.
Retro lesbian sex
من مادر یک دختر ویک پسر حوان ونوحوان هستم و مشکلات دوران بلوغ انها را از نزدیک نظاره گرم .متاسفانه درایران در اکثرموارد روند بزرگ وبالغ شدن پسرها از یک الگوی خاصی پیروی میکند در گروههای چند نفره بدنبال دختر رفتن ومتلک گفتن تا مراحل بعدی که شماره دادن ودوست شدن و...میباشد.در غرب پسرها و دخترها در کنارهم درس می خوانند وباهم بزرگ میشوند دردوران بلوغ هم ازادانه باهم دوست میشوند و مخفی کاری از خانواده معمولا معنایی ندارد و این تناقضی با قانون و وجدان ودین و جامعه و...نداردا درچنین جوامعی قطعا متلک گویی وازارهای جنسی متداول درایران وایضا جوامع بسته ومذهبی دیده نمیشود ویا اگرهم وجود داشته باشد مخصوص بیماران جنسی است .
بعضی وفتها با خودم وخدای خودم میگویم چرا اوج نیروی حنسی وعصیان ان در این سنین 12-20است دراین سالهایی که نه توان ازدواج است ونه توان ارضا صحیح و درست .گویا عیب اصلی در جای دیگری است یا باید در افرینش انسان تغییراتی صورت گیرد یا در قوانیین مذهبی .
ای کلک آخه مگه کسی هم تو رو دستمالی میکنه؟!
چه کسی میداند؟\n\nواقعاً چرا حکومتها اعدام را راه حل برای جلوگیری از مبارزه میدانند آیا تا بحال موفق بودهاند اگر نه پس چرا باز ادامه میدهند؟
ان که خواب است را میتوان بیدار کرد اما ان را که خود را به خواب زده .نه\nبیدار شو عزیزم-اون فیلتر را از جلوی چشمات بردار.کسی که از علم سر در بیاره میدونه که هیچ وقت نمیشه گفت صد درصد.و تو روانشناسی هم هیچ چیزی برای همه صادق نیس.که بگی همه مردان ایران...(تو این مطالب که گفتم میرسیم به اینکه فرض محال .محال است-....)
خانم صدر\nخیلی عالی بود، لذت بردم.
منظورم این بود ببخشید \n\n\nفقط یک متلک\n\nhttp://goo.gl/kPot\n\n\nدر ضمن خانم صدر یک مقاله ی با حال دیگه بنویس \n\nچه روزهای پرشوری داشتیم از زور ناراحتی یقه ی خودمون را می خواستیم جر بدیم
چرا فکر می کنید ما می گوئیم چرا ایشان گفته اند که متلکی هم پرانده می شود.\nکاش اصل مقاله ی ایشان را بخوانید\n\nو\nبخوانید\n\nفقط یک متلک \n\nhttp://goo.gl/ZSCr
من گفتم و شرمنده ام
خانم مریم عزیز:مقاله خانم صدر کاملا واضح و ملموس است.هر کسی در ایران دورن نوجوان خود را طی کرده باشد اضطرب آازار و اذیت مردان و پسران را به یاد دارد،من همیشه کمی که هوا تاریک میشد منتظر آزار مردی بودم،و هرگز به راحتی پا در کوچه ائی نگذاشتم،عجیب است که برائ کسی این موضوع مفهوم نباشد.مگر بخواهد فقط با موضوع مخالفت کند آیا شواهد این همه زن کافی نیست،و آیا خانم صدر چیزی را نادرست بیان کردند؟و باید بدانید که اگر از موضوع حرف زده میشود از منظر آماری به موضوع نگاه میشود،بلکه نمیگویند که فلان مرد متلک میگوید و فلان مرد؟؟؟!!!این نظری است آماری به موضوع که عمومیت دارد،بهتر است از دایره کوچک خانه و محل خود کمی پا را فراتر بگذاریم و عمیق تر به جریان نگاه کنید،
نه جز تاسف برای فرانک عزیز چیزی دارم و نه امیدی به صلاح ایشان.\nدیری نخواهد پائید که متوجه خواهد شد که چه قدرتی را که همانا زن بودن بوده درک نکرده که اگر درک کرده بود نسبت به مردان چنین گستاخانه سخن نمیگفت!\nاما جهت انجام وظیفه نسبت به سایر همنوعانم که مبادا دچار غفلت ناشی از این حرفهای نامربوط شوند خواندن این مطالب را توصیه میکنم.\nحتمن این را\nhttp://goo.gl/XaTc\n\nو اگر حوصله داشتید اینها را \nsadr.e33.de
متاسفانه جنس مردها همینه . یک مونث که ببینند عضو خنده دارشون به طپش می افته! ذاتشون همینه!گاهی فکر میکنم مغزشون وسط پاشون تعبیه شده!\nتازه غر هم می زنند که ما نبودیم !ما همه جنتلمنیم! ما به زنها متلک نمیگیم.ما با دادن فحشهای توهین آمیز خواهر و مادر در حین دعواهای مردانه مون در استادیومها در کوی و برزن، محیط رو برای زنها نا امن نمیکنیم! ما نبودیم به خدا!\nپس این همه متلک پرون از بچه دوازه ساله تا پیرمرد پنجاه ساله که توی خیابان فلانشان را حواله زن ها می کنند اجنه اند؟!\nحرفم بهشون می زنی هوارشان بلند میشه.\nتقصیر خودمونه.خود ما زن ها باعث شدیم اینها اینقدر پر رو بشن\nمن همیشه به زنهای دور و برم توصیه می کنم مرد جماعت رو بزرگ نکنید...یاد بگیرید استفاده و لذتتان رو از این موجود ببرید و بعد خداحافظ!\nآی عشق و علاقه و همسر و این مزخرفات آخرش میرسه به وضع مادرهای ما که بعد از عمری ساختن با مردان زورگوی بد دهن خسیس بی عاطفه هیز چشم چران، سر پیری می فهمند آقا جای دیگه زن و بچه داره! \nخانمهای عزیز به مردها همان قدر که هستند و وجود دارند بها بدهید نه بیشتر!\nوگرنه میشود همین که یه انتقاد کوچیک رو با داد و هوار جواب میدهند! \nاینقدر لی لی به لالای این مذکرها نگذارید!
البته من (مرد متاهل 31 ساله) در میان دوستانم، به خصوص در دوره نوجوانی دیده ام کسانی را که عین همین شخصیت تعریف شده از سوی شادی صدر را داشتند، ولی نه همه فقط بعضی. متلک پران ها هم، البته نه همه پسرها و مردها، ولی به تعدادی بیشتر از شخصیت نوع اول، قابل کتمان نیستند. اینجا یک نوع ایراد در نوشته شادی صدر هست، که با عدم لحاظ کردن تمامی جوانب امر در ارتباط است. واضح تر اینکه، او به دلیل خشونت نهفته در متلک پرانی و باقی بدرفتاری های پسرانه، رفتارهای به ظاهر لطیف تر زنانه ولی همسان با نمونه های مذکر را ذکر نمی کند. به گمان من آنچه موجب این رفتارها از سوی تعداد قابل توجهی از پسران و مردان شده، نه به دلیل هیز بودن مردان ایرانی است که به شخصه دیده ام عده ای فقط برای مبارزه با محدودیت ها و عدم امکان ایجاد رابطه عادی با دخترها و زنان، اینگونه می کنند. مگر آنکه شادی صدر ثابت کند در مردان ایرانی نوعی ژن هست که هیزشان می کند و مردان دیگر نقاط جهان این طور نیستند! در مسیرهایی که در خیابان های تهران سال ها طی کرده ام، دیده ام دخترانی را که متلک پرانی می کنند به پسرهای جذاب، البته به تعدادی کمتر از پسران متلک پران. و بازهم البته نه به دلیل اینکه زنان کمتر از مردان هیز هستند (البته هیز با تعریف شادی صدر)، بلکه از آنرو که همه به دختران می گویند خودتان را سانسور کنید و این در تعداد زنان متلک پران اثر داشته، وگرنه تمایل وجود دارد. حالا اگر به شادی صدر برخورد و گفت من این طور نیستم، مچش را می گیرم و می گویم پس تو چطور همه مردان را اینکاره دانستی؟ دخترهای متلک پران هم همگی هیز نیستند، نمی توانند راهی برای ارتباط آسان تر با پسرهای مورد علاقه شان پیدا کنند. شادی خانم صدر! من و شما و همسالانمان نوجوانی را در دوره بگیر و ببند طی کرده ایم. می فهمم چقدر ممکن است مزاحم تان شده باشند و چه متلک هایی شنیده باشید. ولی این روزها نوجوان ها قدری راحت تر ارتباط می گیرند و مطمئن باش میزان این نوع رفتارها کمتر است. با اینحال، حق داری، باید رفتارهای بد را شناخت و از بین برد. ولی تمام این حرف ها ربطی به تریبون نماز جمعه ندارد. مردها و پسرها هر اشتباهی بکنند، باید مشمول جزای شخصی شوند اما تریبون نماز جمعه، به ادعای حکومت، جای اشتباه و اراجیف و بداخلاقی نیست. خطاهای مردانه را تائید نمی کنم و همه مردان ایرانی را هم با خطیب نماز جمعه یکی نمی دانم.
خانوم روشنفکر اندیشمند، آیا می دانید همین پسر بچه هایی که بخاطر همین مانتو و روسری شما تا سرحد مرگ بصورت غیر طبیعی از نظر جنسی تحریک شدن شب تا صبح مثل یک برده گرفتار سکس هستند و مشغول به خود ارضایی؟ آیا همین بردگان جنسی نیستند که موقع ازدواج زیر بار تضمینی از هزاران سکه طلا می روند؟ حالا یا شما اهل علم و استدلال هستین که در این صورت باید بجای یقه کردن بچه های نوجوان بعد از مطالعه راجع به ممالک دنیا که در اونها خبری از مطلک نیست از دلیل اصلی همه این مشکلات در جامعه ایران یعنی دین اسلام خرده بگیرید. هراستان از چیست؟ شما بر طبق قوانین ایران نتنها در این دنیا حقی ندارید بلکه در آخرت هم وقتی ما مردان با حوریان بهشتی معاشقه می کنیم شما باید خانه داری و کلفتی کنید، بنابر این با تحلیل درست چیزی را از دست نمی دهید.
یا اینکه مثل بعضی از خانومهایی که از همسر یا دوست پسرشون بدی دیدند دوباره می گوئید که نه همه مردها بدند و باید آتیششون زد که در اینصورت هم درستی گفتار خودتون رو زیر سوال می برید.
درضمن بیخود بهانه جویی نکنید که مقصر این روسری آبی و مانتو مشکی شما ما مردها هستیم. مردهای کشورهای اسلامی شما زنها را مجبور و محدود می کنند چون میدانند بقیه مردهای جامه هم مثل خودشان به برکت دین اسلام بیمار هستند. در ضمن زنها هم پذیرفته اند خودشان را بپوشانند چون بجای تحلیل و فکر و تلاش برای آزادی انسان مشغول برگذاری سفره انعام و کمک گرفتن از امام ته چاه برای حل مسائل بوده اند. بنابر این بعنوان موجوداتی ضعیف هم تراز همان مردان بیمار و ضعیف که بالاتر اشاره کردم پذیرفته اند تاقسمتی از این سیستم بیمار باشند. بنابراین در این خصوص هم مردها و زنها همتراز هم مقصرند. در نهایت به نظر من روسری آبیرنگ شما، امامه حجتالاسلام صدیقی ، و جامعه ببمار ایران همه در یک چیز سهیم و شریکند و آن چیزی نیست جز یک بیماری روانی اجتماعی به نام اسلام.
چقدر جالب!!! پس اجازه بدین من چیزی به شما بگم. من در دوران نوجوانی هرگز به کسی متلک نگفتم. اما قبول دارم که مردای ایران هیز هستند. اما میدونی عاملش چیست؟ عامل اینکه مردها در ایران از نظر جنسی بیش از حد تحریک هستد همین روسری و حجابیست که جنابعالی روی سرتون گذاشتین! بله، حجاب اسلامی تنها دوتا خاصیت داره: 1 - تحریک جنسی جامعه تا سر حد مرگ 2 - پوکی استخوان در زنها بعد از سن یائسگی به دلیل نرسیدن نورخورشید به بدن و عدم تولید ویتامین د و در نهایت عدم جذب کلسیم. به همین دلیل هم هست که در کشوری مثل سوئد قد زنها با قد مردها برابری می کند، اما در کشورهای اسلامی زنها کوتاهترند.
همین روسری که شما با بی اطلاعی تمام سرتون هستش و باهاش مثل یک روشنفکر جهان سومی که اینگار از هیج جای دیگر دنیا خبری نداره عکس هنری گرفتین باعث بیماری جنسی در مردهای کشورهای مسلمون شده. اگه باورتون نمیشه تشریف بیارید اینجا به سوئد تا دخترهای زیبای سوئدی رو شبهای تعطیل به شما نشون بدم که بدون اینکه کسی حتی نگاهی بهشون بکنه در کمال امنیت و آرامش با بدنی نیمه برهنه هرجا که می خواهند می روند. مگر شما از شکم مادرتون به دنیا آمدید فعال حقوق زنها بودید که حالا فکر می کنید مردهای ایرونی از شکم مادرشون بدنیا آمدند بیمار جنسی بودند. من هم مثل شما قبول دارم که جامعه ایران و در کل جوامع اسلامی از نظر جنسی بیمار هستند و در شناخت و ارائه این موضوع به شما نمره 20 میدم. اما تحلیل شما از این مشکل تحلیلی غیر علمی، مقرضانه و جهان سومیست و به نظر من نمره ردی هم نمی گیرد. آیا بجای یقه کردن پسر بچه های تازه بالغ که اتفاقا بدبخترین قشر جامعه ایران هستند به این نکته فکر کردین دلیل این تحریک 24 ساعته جنسی چیست؟ و چرا فقط این فوران های جنسی به صورت به قول شما متلک در ایران و کشورهای اسلامی اتفاق می افتد؟ نمیدانم که شما اصلا خودتان پسر نوجوان دارید یا نه، اما بگذارید اینرو بهتون بگم. اتفاقا قربانی اصلی این جامعه بیمار جنسی در دجه اول همین پسر بچه های مورد خطاب شما هستند و بعد از اونها دختران ما.
چرا نمیگذارید آدم زندگیش را بکند باید لغو اشتراک کنم از این پست یا سکوت کنم یا چی؟
آقای سامان این حرفها چیست که میزنی جان من
اولن جسارت ایشان نه تنها تقدیر ندارد که با جوابی که به انبوه اعتراضات دادند ایشان الان باید مفقود الاثر باشند که نیستند.
ثانین کدام زن ستیزی کدام نگاه یکطرفه سکسی نکند شما از سیاره ی دیگری صحبت میکنید . غرب هیچ در ایران فقط و فقط یک نمونه زن ستیزی به من نشان بدهید.
نگاه شما اگر ناخوداگاه چنین است اقدام عاجل لازم است .
صراحت مرا ببخشید.
سلام خانم صدر -جسارت شما در طرح مباحث حقوقی و انسانی قابل تحسین است ، اما بحث زن آزاری مختص جامعه ی ایران نیست ! فکر می کنم اکنون که درجهان غرب ساکن شده اید، به این موضوع بیشتر واقف خواهید شدکه این رویه ی غیر انسانی مرزها و مذاهب و ملیت ها را درمی نوردد. اما تمام مشکلات به قوانین حمایتی یا آموزش جامعه برای احترام گذاشتن به زنان بازنمی گردد،بلکه به نظرمی رسد که در تعریف روابط جنسی باید به تعاریف جدید و البته قابل آموزش رسید. زیرا تا زمانی که این تلقی وجوددارد که رابطه ی جنسی یک طرفه و مبتنی بر لذت یک طرف و آزار طرف دیگر است ، ناخودآگاه هر مردی که به لذت جنسی می اندیشد به آزار زن نیز فکر می کند. حال این آزار از متلک و دستمالی شروع می شودتا ... متاسفانه این فرهنگ نیز درمیان خانم ها قوت دارد که رابطه ی جنسی را یک جور آزار می بینند که فقط باید آن را تحمل کنند و به همین خاطر هیچ گاه برای فهم ویژگی های مثبت و لذت بخش آن اقدام نمی کنند.
خانم صدر تو مهم نیستی کسی با تو کار ندارد بهانه ای هستی جهت عرض مطلبی بدل نگیر.
صدر یک اشتباه - یک فرصت برای استفاده از یک اشتباه که از دست داد - و یک فرصت برای ما که نقش تک تک شهروندان را در هدایت جامعه مشق کنیم.
داستان بدبختی ملت جهان سوم در این نکات نهفته است.
داستان اینهمه زجه موره چیست ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
لطفن با دقت بخوانید!!!!!
شما اگر انبوه کامنتهای شخص بنده را از اول تا آخر مرور کنید عصاره ی آنرا در همین چند نکته ی کلیدی که در زیر میبینید خلاصه میابید:
1- همگانی بودن یک خصیصه آنهم با نسبت صد در صد نشان از طبیعی بودن آن دارد و بر فرض محال اگر مردان نگاهی صرفن (حرف من رد چنین نگاهی نیست ولی صرف این نبودن اش است ) جنسی به زن دارند . پس یک خصلت طبیعی و از یک منظر خواست الاهی و از منظر دیگر لازمه ی تکامل بشر بوده است.
2- برفرض یک بیماری روانی و جنسی در جامعه ی شیوع یافته باشد اما منطقن هرگز نسبت 100% نمیتواند داشته باشد . حال جهت استفاده از اغراق جهت توجیه گسترگی معقول است اما تاکیدی چنین که اصلن کسی مرد نمیشود مگر مبتلا به این نابهنجاری شود صنعت اغراق نیست هذیان است.
3- گیرم شما با اطمینان این مشکل را گسترده و از اهم اولویتهای مورد لزوم برای بحث و تعمق در موضوع حقوق زنان یافتید و با واکنش عده ای از مردان به شکل اعتراض یا مغلطه یا مکدر شدن روبرو شدید .
شما که خود را قابل و صالح برای دیپلمات بودن و نمایندگی ایران در سازمانهای حقوق بشر میدانید نباید با مانوری که بتواند با حفظ موضعتان هم کدورتها را برطرف کند و هم دشمنان را خلع سلاح کند واکنش نشان میدادید به جای مقاله ی آب در خوابگه مورچگان.
4 - .....
5-از اشکالات کار ایشان اینکه مرا در وبلاگشان بلوک کردند و من مایلم بدانم چگونه بدون اینکه مرتکب بی ادبی و هرگونه بیانات نامعقول شده باشم باید از طرف مدعی آزادی سانسور شوم.
اصل مطلب که باید توجه کنیم:
***جواب سایر مخالفان را هم زمانی که دیپلمات یا نماینده مجلس یا وزیر یا رئیس جمهور شوند همین طور میخواهند بدهند. پس نباید گذاشت بیشتر از استطاعت خود میدان دار شوند.
###دیکتاتورها آرام آرام می آیند و تحمل جامعه را ابتدا مزه مزه میکنند و هر قدم که ملت عقب بشینند دیگر نمیتوانند برگردند ###
##(که اگر زمانی که مهندس بازرگان را با پس گردنی از تریبون مجلس پائین کشیدند ما درست واکنش نشان داده بودیم الان سرها را بالای دار نمیدیدیم).
آنجا میتوانستیم ایشان را چنان مفتضح کنیم که دیگر سر بلند نکنند ، نکردیم حال بچه ای که در وبلاگ خودش اساعه ادب کند بدار می آویزند.
با سلام
لطفا همه رو با یه چوب نرونید
من 31 سالمه و هنوز تو عمرم متلک به هیچ دختری نگفتم و هیچ مزاحمتی هم برای دخترا ایجاد نکردم حاضرم قسم بخورم
تمام بدبینی زنها به مردها زیر سر این فمنیستهاست
آره آقای رونشناس اینجا مثل وبلاگ صدر بلاگ نیستم.
بعدشم برای تو که بد نشد در فاصله ی دو کامنت مجرب شدی بده مگه؟
حالا لطف کن به خانم صدر بگو ما داریم یک کاری در حق دختر و پسرای جون انجام میدیم و ضمن اینکه راضیش کن آتش بس داشته باشیم خودت هم بیا کمک .
البته اون هر کار بکنه دیگه من تحریک نخواهم شد.
آها! الان متوجه شدم که کامنتدونی اینجا بازه و افراد مریض به راحتی می توانند سوء استفاده کنند.معمولا در سایتهای پر بازدید نظرات را کنترل می کنند تا چنین اشخاصی نتوانند به همین راحتی لجن پراکنی کنند.
انسان سکولار
قطعا تو یک بیماری و باید به روانپزشک مراجعه کنی.من نمی دانم چرا این سایت تصمیم گرفته این همه کامنت عجیب تو را منتشر کند که تو هم از موقعیت آزادی بیانی که در اختیارت گذاشته شده سوء استفاده کنی و اینطور گرد و خاک کنی؟!
انسان سکولار آیا متوجه نیستی که خانم صدر عمدا میخواهد تو را به حاشیه بکشاند
انتظار نداشتیم که شما چنین عباراتی بکار ببرید.
عجب عجب مازوخیست ی شدی تو
تعجبی نداره ! با اون آزارهائی که دیدی حتی توی خونه!
دلم برات میسوزه!
حالا چرا به من گیر میدی !
قطعن به خاطر نجابتم نیست!
لابد بدجوری ادبیاتم رو پوستت میچسبه!
لذت میبری با خاک یکسانت میکنم؟
شوهرت توجیه نیست چجوری باید بهت برسه؟
باشه بیا اینجا تحویل بگیر!
+18
http://FetishPostsForSADR.fast-here.com
خانم صدر مرا در سایتت بلوک کردی ؟
چرا؟
منطقی چنان جوابم را میدادی که حسابی ارشاد شوم!
من که جز نظرم چیزی دیگر نمیگفتم!
آیا نظراتم حاوی اتهام، حمله شخصی، بیحرمتی، توهین و الفاظ خلاف اخلاق بود؟
I had got a desire to begin my own firm, nevertheless I did not have enough amount of money to do it. Thank goodness my close mate advised to use the lowest-rate-loans.com. Thence I received the commercial loan and made real my old dream.
http://goo.gl/IJOY
# آنالیز دقیق پیام خانم صدر بدنبال یافتن حرفی حساب
دعوت میکنم آخرین برگ پرونده ی شادی صدر را به نام “شادی در صدر جدول” بخوانید:
sadr.e33.de
نگران ورم و یا اسپم نباشید طرفتان انسان سکولار است.
متن درستیه ولی مشکلش اینه که ضد حجاب نوشته شده در حالی که اجبار آن درست نیست همه محدودیتهای زنان را به حجاب مربوط دانستن درست نیست در حالیکه خیلی ها به آن اعتقاد دارند.
- بفرمائید این ..............
-..........زم دست گلت...............
-آره.......قند پهلو بقول خودت.......
-مرسی عز.....
-..........بخریم باشه........
-حتمن عزیزم برم یک دوش بگیرم . هوا هم خوبه بهاری هم هست میریم.
-باشه خوبه.
-هورررت..
-.....!
-هورررت...
-!!!!
-هورررت....
-میدونی چیه؟
-نه عزیزم چیه؟
-شما مردها موجودات پستی هستید!
-جان!!!
-ببینم تو معتقدی که امام جمعه ی تهران در مورد ارتباط بی حجابی و آمدن زلزله بی ربط میگه دیگه؟
-خوب البته!
-لابد یک جورائی از شنیدن این حرفش مفرح شدی؟
-مفرح؟! منظورت چیه؟
-فکر میکنی خودت از امام جمعه بهتری؟
-از چه نظر؟ چی میخوای بگی پریسا؟
-یک بار شد جلوی آینه واستی و فکر کنی که تو هم جزو همون کلوپی هستی که امام جمعه هم از کلفتای کلوپه؟
-کلفتای کلوپه ؟ پریسا حالت خوبه؟
-یعنی عضوهمون کلوپی هستی که امام جمعه از بلند پایه هاشه؟
-پریسا من الان شیش ماهه که دیگه کلوپ نمیرم دیدم تو ناراحتی بی خیالش شدم خودت میدونی .
-خودتو به اون راه نزن کلوپ بدن سازی رو که نمیگم . ببینم اولین باری که به یک دختر متلک گفتی کی بود؟
-متلک ؟ جریان چیه باز این زن همسایه چیزی گفته؟ تو باور نمیکنی که این زنک واسه من نقشه ریخته؟
-چه ربطی به زن همسایه داره یادته اون روز که میرفتیم خونه ی مامان اینا گفتی روسری تو سرت کن جلو ایست بازرسیه؟
-خوب یعنی چی میخواستی بدون روسری به برادرا سلام کنی ؟
-خوب این همون بازتولید این تفکر که زن، یک سوژه جنسی هست دیگه؟
-سوژه ی جنسی ؟ ببینم کسی بهت متلک گفته؟!
-ببین همه ی فکرت اینه که خودتون به ناموس مردم متلک بگین ولی ما مثلن چون مرواریدیم توی صدف محفوظ بمونیم.
-کی کجا کی به چه کسی متلک گفته ؟ چرا حرفت رو رک رو راست نمیگی ؟ تو که مدتی بود حالت بهتر شده بود؟
-خودت رو به کوچه علی چپ نزن تکرار جمله کلیشه ای زن و مرد هر دو انسانند مشکلی را حل نمی کنه تا شما آقایان یاد نگیرید که به عنوان امری بیرونی و انتزاعی از تجربه واقعی خودتون وقتی یک پسر تازه بالغ بودین جلو آینه که فایده نداره جلو همه اعتراف کنین چیزی حل نمیشه.
-!!!!
-آره مثل یک مرد نقشی که در بازتولید ساختارهای فرق بزار بین زن ومرد داشتین بگین نه مثل آدمهای انتزاعی.
-ببینم باز توی اینترنت چیزی خوندی؟ آره؟
-بفرما تا من حرف حق زدم تو زدی به صحرای کربلا ! میدونی چیه بنظر من تو هیچ فرقی با امام جمعه همین آقای صدیقی نداری که هیچ بلکه اون فلک زده از تو یک رو تره !
-ببین باز داری اون روی سگ منو بالا میاری میدونی دکتر تو جلسه ی آخر به من چی گفت هیستریک؟
-خوبه دیگه باز میخوای بهم برچسب بزنی که من هیستریکم . من از دست ظلم شما مردا به کی پناه ببرم ای خداااا
-دکتر گفت اجازه داری وقتی خیلی شلوغ میکنه سرش داد بزنی و حتی یک جوری بهم فهموند اگه لازم شد یک جورای کتکتم میتونم بزنم!
-منو بزنی آی خدا مردم ببینین یک زن ضعیف و گیر...
-خفه شو!! خفشه ساکت دیگه حرف نزن فهمیدی؟
-چیه ؟ بزن دیگه خجالت نکش!
-صداتو ببر ! صداتو ببر که ..
-باشه ! باشه! هق هق
-ساکت ! خفه شو صدات در نیاد که همچین میزنم که.....!
-چشم چشم !
-بدو ! برو تو اطاقت گریه هات که تمام شد دست صورتت رو بشور بیا بریم . الان ساکت زود برو تو اطاق که هر چی ...
-چشم چشم رفتم . هق ای ی ی
-بدو من هینجا منتظرم..
-هی هی هه
-...گریه هاتو..
-...ا ا ا ووو .
-.....
-......
-.....زود ...تا من یک دوش....
-.....
http://www.facebook.com/photo.php?pid=4213872&id=123848272739#!/event.php?eid=108808852494783&index=1
فرخ سار ارجمند و آرش عزیز
با سلام؛
با هر دوی شما در خصوص انتقال بحث به یک لینک مناسب صد در صد موافقم.
مشکل من نداشتن دسترسی به عنوان عضو به یک سایت معتبر و شناخته شده مانند بالاترین است. البته خودم هر روز اخبار بالاترین را پیگیری میکنم.
در هر حال با شما موافقم.
مستدام باشید
زنده باد یاد و خاطره فرزاد,شیرین , سهراب ,ندا,ترانه,مجید, و همه مبارزین راه سرفرازی ایران بزرگ
جاوید ایران
کامبیز
با درود کامبیز عزیز.
سپاس فراوان از توضیخات. این سایت هم با توجه به سوژه خانم صدر مکانی برای ادامه این نوع بحثها نمی باشد. اگر مایل باشید در یک سایت مناسب و یا از طریق ایمیل. ایمیل من .(JavaScript must be enabled to view this email address)
پاینده ایران
فرخ سار عزیز -بخش 2
بعدا,بسیاری از احزاب این کمپین سیه اولین روزهای انقلاب نیز , خود عاقبتی بدتر از مخالفشان یافتند.. و به این شکل روند رفاه اقتصادی این مملکت و آزادیهای بسیار در زمینه حقوق فردی را تنها برای توهم حقوق سیاسی ایدئولوژی کمونیسم – که هرگز نیز بدان دست نیافتند- با اقدامات خود نابود کردند.و با این اصرار ناسنجیده خود نه تنها جو آزادیهای فکری و تقدس زدایی از دین را نیز به نیز به مححاق فرو بردند؛ بلکه آزادیهای فردی و رفاه اقتصادی و . . . را نیز نابود کردند..
شاید اگر گروه های سیاسی چپ , بجای اصرار بر ایدئولوژیهای کاملا بلشویکی خود – که عمدتا منطبق بر خواستهای دولت اتحاد جماهیر شوروی بود- بر منافع ملی و فراگیر ملت ایران توجه و دلسوزی میکردند. چرخ حوادث به گونه ای دیگر میگشت. اما اصرا آن احزاب بر خواستهای مسکو و اعتقاد بر آنکه حقیقت مطلق تنها در پرولتاریای کمونیسم است. و فقط ایشان آن حقیقت را درک کرده اند؛ و لاغیر؛ واکنشهای شدید دولت متمایل به دول عضو پیمان ناتو را نیز بوجود میاورد. و این واکنشها در نهایت به تضعیف و فروپاشی حکومت شاهنشاه فقید منجر شد.
اما درک این مسایل در حدود 40 تا 50 سال پیش ممکن نبود. زیرا معلم خوبی مثل زمان ,آنرا از بوته آزمایش نگذرانیده بود. و واضح شدن آن تجاربی مثل نابودی انقلاب بلشویکی شوروی در گذر زمان را میطلبید.
آرش جان در صورت تمایل به ادامه مطلب لطفا من را مطلع کن.
ارادتمند-کامبیز هخامنشیان
فرخ سار گرانقدر – بخش 1
از تو نیز به خاطر توجه به کامنتم تشکر میکنم. در مورد سوالی که پرسیده بودی, باید بگویم من خودم هم علت دقیق را نمیدانم. اما مجموعه مسایلی که به ذهنم میرسد ؛ را در کامنتهای قبلی نوشته ام. بطور خلاصه آنها عبارتند از:1- اعتقادات دینی شاهنشاه فقید 2- وابستگیهای دیپلماتیک ایران در آن زمان با دول عضو در پیمان ناتو , که انگلستان یکی از مهمترین و سرنوشت سازترین آن کشورها بود. و خواستهای آن کشور در بسیاری از مواقع برخواستهای دولت ایران تاثیر میگذاشت. 3- ترس دول اروپای شمالی و آمریکا از خطر نفوذ کمونسم در حوزه ژئوپلیتیکال ایران ؛ دولتمردان گذشته را به شدت مجبور به مخالفت با بسیاری از روشنفکرانی میکرد؛ که در دهه های 1940 تا 1970 در نوشتارهای خود شدیدا به تفکرات متمایل به سوسیالیسم رویکرد داشتند - این رویکرد بعنوان یک نیروی گرانشی خارج از مرکز ؛و در نقش یک پاسخ واکنشی مخالفت روشنفکران نسبت به تمایلات سیاسی دولت شاهنشاهی بود. -این امر منجر به اهمال در جلوگیری از قتل کسانی همچون کسروی شد. و در نتیجه مطلب زدودن خرافه از دین , در عرصه خبر رسانی فرهنگی و اجتماعی در موارد متعددی نیمه تمام ماند. و همین باعث تداوم حالت تضاد بین دین و مدرنیته منطبق بر اصول دنیای غرب شد.
مسلما این مسئله الان برای هر ناظر بی طرف و خواهان درک واقعیت حادث شده در تاریخ معاصر کشور, بوضوح قابل فهم است.یعنی اکنون واضح است ؛که مخالفت بسیاری از روشنفکران آن دوران, عمدتا بر مبنای مخالفت احساسی و لجبازی ایدئولوژیک با خطوط سیاسی شاهنشاه فقید بوده است. خطوطی که بسیاری از آنها بعنوان یک اجبار در چهار چوب سیاست بین المللی باید توسط دولت شاهنشاه ,برای تامین منافع وابسته به انرژی دول غربی ,و نیزجلوگیری از نفوذ و بسط ایدئولوژی تهدید کننده دنیای غرب در ایران –کمونیسم - همخوانی میداشت. درست مانند قطعات یک پازل در عرصه سیاست دنیای جنگ سرد؛ که همخوانی هر قطعه برای تکمیل تصویر بزرگ سیاست جهانی مورد نظر دنیای آزاد- لیبرالیسم – لازم و ضروری بود.و درعین شاهنشاه فقید و دولت تحت امرش , باید رفاه و امنیت اقتصادی و بهبود وضعیت معیشت شهروندان ایرانی را نیز به تدریج اما بطور پیوسته دنبال میکردند.و انجام این دو امر کاری بود که با پیچیدگیهای متعدد و گریز ناپذیر همراه بود.
بهر جهت, تعصب کور کورانه بسیاری از روشنفکران آن دوران بر یک ایدئولوژی بد سابقه - کمونیسم- اما ناشناخته در آن دوران باعث آسیبهای سیاسی بسیاری بر تاریخ این مملکت شد.آسیبهایی که بسیاری از آنها متعاقب تشخیص دول غربی بر رویه وطن پرستانه شاهنشاه برای تقویت بنیان اقتصادی و رفاهی مردم ایران, و نفوذ بسیار گسترده لابی بلشویکی در ارتش و صنعت نفت و دانشگاه های ایران, و ترس کشور اسرائیل از یک قدرت بلامنازع در حال شکل گیری در خاور میانه جمعا منجر به آن شد تا با ارجحیت دادن به مسئله بروز خطر در منافع نفتی و انرژی دول آزاد- غیر کمونیستی- با یافتن یک آلترناتیو مورد وفاق اروپا – بخصوص انگلستان – و آمریکا نسبت به سرنگونی دولت شاهنشاهی توسط کمپین سیاسی مخالف شاه ارسال سیگنال سبز از سوی دول اروپای غربی و آمریکا حاصل گردد.
ادامه - بخش 2
آرش عزیزم سلام مجدد
در 4 روز گذشته اعدام جوانهای این مملکت آنقدر افسرده ام کرده است؛ که احساس میکنم الان توان نوشتن بقیه نکات را ندارم. دلم میخواهد به احترامشان یک دقیقه سکوت کنم. . . .
قبل از تصمیم گیری برای ادامه ارسال توضیحات, میخواهم دو سوال از تو بپرسم: 1- آیا تمایل به ادامه ارسال توضیحات داری؟ 2- آیا نظرات من در ارتباط با سوال اول برایت مفید بوده است؟
ارادتمند-کامبیز
دنباله ی کامنت قبلی
خدا کند هنوز هم پسرها و دخترها بلد باشند متلک بگویند و به راحتی هم از کنار متلکی که میشنوند نگذرند !
کسی چه میداند ؟ شاید اگه اون کتاب نوشته شود و همه چند تا متلک برای گفتن و چند جواب متلک برای تلافی کردن توی آستین شان داشته باشند آمار ازدواج بالا برود و سن ازدواج پائین بیاید.
برای انسان سکولار که یک متلک که سهل است دنیائی استدلال هم توی این فمنیست بازار انگیزه ی ازدواج نخواهد شد!
اما کاش اون قبل تر ها لااقل بلد بود در آن بعد الظهر بهاری که در پیاده روئی قدم زنان می رفت به آن دختری که بر خلاف همیشه نگاهش از همان انتهای خیابان تا لحظه ای که شانه به شانه هم از کنارش گذشت به او خیره مانده بود متلکی بگوید!
کسی چه می داند؟
شاید یک لبخند آن دختر برای اینکه این پسر تازه بالغ دیروز با همه ی بی دست و پائی اش جرات کند برگردد و حداقل به امید پیدا کردن راهی برای برداشتن یک قدم دیگر پشت سر دخترک براه بیفتد کافی بود!
می دانید که شاید الان این پسر یا دختر تازه بالغ انسان سکولار می بود که جواب خانم صدر رو میداد؟!
آری ! فرزند شانزده ساله ی انسان سکولار قطعن چه پسر بود چه دختر مثل پدرش وظیفه ی خود میدانست در برابر مقاله ی خانم صدر سکوت نکند !
حیف ! شاید فقط متلکی لازم بود تا او هم باشد تا به کمک پدرش بیاید!
دنباله ی کامنت قبلی
آنروز ها حجب حیا ها بیشتر بود! البته نه آنقدر که انسان سکولار تازه بالغ دیروز داشت !
اما داستان این روزها حکایت دیگری است.
امروزه متلک دیگر روش آبرو مندانه ی نیست! و از مد افتاده است !
روشی که پیشنهاد ” بیا به غرایزمون سلام کنیم!” را با نهایت فروتنی به طرف می دهد و رسمن اعلام میکند:
” خوب این از من! متلکی گفتم و چون یهودا که با لعن ابدی خود عیسی را به قداستی رساند، ننگ هرزه بودن و هیز بودن را خریدم! تا تو بدون هیچ هزینه ای تصمیم گیرنده باشی که خود را به آن راه بزنی و با بی رحمی این گذشتن از غرورم را چماق پستیم کنی و بر سرم بکوبی و یا با کلامی ، پیش بکشی آنچه با ژستی نجیبانه پس می زنی!”
آری !
امروزه شاید بشر بیشتر پذیرفته که غرائز جنسی را نمیتوان با انکار و لاپوشانی بی اثر ساخت و از همین روست که که دیگر مردها به جای متلک یک تک بوق کوچک میزنند و یا چراغی ، نیش ترمزی!
خوب! نمیدانم ؟ من که نه روش قدیمی را یاد گرفتم و نه روش جدید را می پسندم!
آخر آنروز که خانم برازنده ای را که توی آفتاب ایستاده بود سوار ماشینم کردم چه باید می گفتم وقتی در جواب سلامم بشنوم که : جا داری یا نه؟!
!!!
شاید دلیل اینکه انسان سکولار با هر دختری که بوده از طریق واسطه ای آشنا شده همین است !
این روزها غریبه ها گویا باید توی یک لحظه تصمیم بگیرند که یا بی اعتنا از بغل هم بگذرند و یا مستقیم به طرف بستری مشترک برن !
اما گویا قدیمها موضوع با یک متلک کوچک شروع میشد ولی تا به جاهای باریک برسد کلی مغازله و حرفهائی داشت که شاید روزی یک مرد یا زنی که بوی فمنیستها حتی به مشامش نخورده باشد از سادگیش اعلام کند که میخواهد با جمع آوری این متلکها یک مجموعه از فلکولوریک مغازله پیش از معاشقه در فرهنگ ایران بنویسد و قبل از اینکه فمنیستها زنده زنده بخورندش چند تا زن و مرد آگاه پیدا شود و حمایتش کنند تا ما از دست ندهیم مجموعه بزرگ و اغلب غیر تکراری متلکهائی رو که گویا تنها کسی که نه گفته و نه میدانست که وجود دارد انسان سکولار بود و چند جوان محجوب دیگر .
ولی همه ی اونهائی که گفتند و شنیدند آن را چون یک آزار جنسی نمیدانند که برای بعضی حتی همان متلکی که آنقدر مبتذل بنظر می آید که از سر حیا فقط می توانند در ذهنشان دوباره تکرارش کنند ; چه گوینده ها و چه شنوندگانشان ; بهترین کلامی است که در عمرشان گفتند و یا شنیدند .
راستی میدانید گاهی وقتی چیز ارزشمندی درست از توی دستهایمان لیز میخورد و برای همیشه از دستش میدهیم با یک عمر اعلام نفرت و انزجار از آن ندامتمان را تسکین می دهیم؟
ادامه دارد
دنباله ی کامنت قبلی
گرچه همین انسان سکولار وقتی پسر تازه بالغی بیش نبود نمیتوانست به چاک سینه ی زن همسایه که با هنرمندی زنانه ای و با رها کردن لبه ی چادر گل گلی خود ( با امکانی که حجاب چادر در ایجاد آزادی برای هرچه زیرش پوشیده شود! می آفریند! ) برای او عرضه شده بود نگاه کند ! (چه می گویم ؟ چاک سینه که انحراف نگاه زیادی می طلبید !).
تلاش پسرک برای کتمان همه ی آن چیزی که علت آمدن آن زن به منزل خانواده ی انسان سکولار تازه بالغ به بهانه ی گرفتن یا پس دادن چیزکی در غیاب والدینش بود با نگاهی عادی به چشمان وی نمیتوانست نشانی از بلوغ نو رسیده اش نباشد!
چرا که جان پسرک به لبش می رسید که مبادا لحظه ای عنان از دست بدهد و به لبهای زیبای وی نگاه کوچکی بیندازد !
لبهائی که صاحبش بی اعتنا به آنچه می گفت فقط برای پیدا شدن مدخلی در این میان می جنباند و موضوعات متفاوتی را پیش می کشید تا شاید نکته ای قابل بسط یافتن به گفته ای ظریف پیدا شود و “متلکی” به کسی یا چیزی !
و لبخندی رد و بدل شود و در پی آن اندک جراتی متقابل !
و گوشه ای ، کنایه ای که شاید یکی گستاخانه تر گوید و دیگری با لبخند ابروانی گره کند و دیگری با خواندن رمز آن اطمینان پیدا کند که دچار توهم نشده و جهت اطمینان بیشتر از سر دلجوئی دستی را بفشارد و یا لحظه ای بازوئی را بگیرد و یا دستی بر سرش کشیده شود و ....
آه ....
ادامه دارد