در حالی که افسردگی برخی از مادران پس از زایمان مدتهاست که از نظر پزشکی مطرح است مطالعات جدید نشان میدهد برخی از مردان تازه پدر شده نیز دچار افسردگی میشوند
پژوهشی جدیدی نشان میدهد مردها هم به افسردگی پس از زایمان مبتلا میشوند.
برخی عوامل مانند شوک شدن ناشی از تغییر اساسی در زندگی، محرومیت از خواب و فشار مالی که معمولا با آمدن کودک جدید همراه است میتواند در پدران نیز مانند مادران افسردگی ایجاد کند.
با وجودی که افسردگی پس از زایمان در زنان امر شناختهشدهای است برخی مطالعات درسالهای اخیر نشان دادهاند که پدران نیز ممکن است پس از تولد فرزندشان افسردهشوند.
در یک مطالعه تحلیلی جدید جیمز پالسون در دانشکده پزشکی دانشگاه ویرجینیای شرقی در آمریکا 43 پژوهشی که پیشتر درباره تجارب 28 هزار پدر تازه بچهدارشده در فاصله سالهای 1980 تا 2009 صورت گرفتهبود را بررسی کرد.
یافتهها نشان میدهد حدود 10 درصد مردانی که همسران آنها به تازگی زایمان کردهبودند در دوره زمانی سه ماه پیش از تولد کودک تا یک سالگی او دچار افسردگی شدهاند.
میزان افسردگی در این دسته از مردان دو برابر افسردگی در مردان به طورکلی و تقریبا مشابه میزان ابتلای زنان به افسردگی پس از زایمان میباشد.
تحلیل مطالعات گذشته که در شماره جدید «مجله انجمن پزشکی آمریکا» منتشر شدهاست نشانمیدهد خطرناکترین زمان افسردگی پدران به هنگام سه تا شش ماهگی عمر کودکشان است.
گریگوری سیمون، روانپزشک در انستیتوی بهداشت گروهی در سیاتل آمریکا، در گفتوگو با رادیوی ملی آمریکا، ان.پی.آر، با حمایت از نتایج این مطالعه گفت: این یافتهها احتمالا برای مردان و بسیاری از کارشناسان بهداشتی شگفتآور است.
او و جیمز پالسون با اشاره به اینکه نظریه مربوط به ارتباط افسردگی پس از زایمان زنان و تغییرات هورمونی هنوز قطعی نیست این امید را مطرح کردند که مطالعه تحلیلی جدید بتواند انگیزه بررسی دقیقتری درباره این افسردگی برای به محققان باشد.
پالسون عدم توجه پدران و کارشناسان پزشکی به افسردگی پس از بچهدارشدن مردان را عمدتا مربوط به این میداند که آنها افسردگی پس از زایمان را ناشی از تغییرات هورمونی میدانند و بنابراین وجود چنین حالتی را در پدران غیرممکن تلقی میکنند.
مردها فکر میکنند نباید افسرده شوند یا نباید آن را ابراز کنند
دکتر ویل کورتینی، روانشناس و رواندرمانگر در برکلی کالیفرنیا، که به کمک مردان افسرده شتافته و سایتی به نام «پدرغمگین» بنا نهاده از «افسانه فرهنگی عدم افسردهشدن مردان» سخن میگوید و آن را «خطرناک» میخواند.
او میگوید: این افسانه باعث شده که مردها فکر کنند نباید افسرده شوند یا حداقل نباید آن را ابراز کنند. بنابراین آنها احتمالا بیشتر از زنان افسردگی خود را پنهان میکنند یا کمتر راجع به آن حرف میزنند.
جوئل شوارتزبرگ، یکی از تولیدکنندگان شبکه پی.بی.اس آمریکا مرد 41 سالهای که پس از بچهدارشدن دچار افسردگی شد به ان.پی.آر از درهمشکستن خود در آن زمان سخن گفت و نشانههای افسردگی خود را غمگینی، احساس طردشدگی، برانگیختگی و اشتهای زیاد توصیف کرد که باعث اضافه وزن 10 پوندی او شدهبود.
او پس از خارج شدن از بحران اگرچه به پایان زندگی زناشوییش انجامید اما درباره تجربه فردی خود در مجله نیوزویک مطلبی نوشت و امیدوار بود که به سایر پدران بگوید آنها تنها نیستند.
عوامل افسردگی پس از بچهدارشدن
پالسون نویسنده مطالعه حاضر یکی از عوامل مهم افسردگی پس از بچهدارشدن را تغییر موقعیت از زندگی انفرادی به سوی پدر یا مادرشدن میداند. که «شوک واقعی» است و هر دوی والدین سعی میکنند با این تغییر بزرگ در زندگی کنار بیایند.
نکته دیگر فشار مالی همراه با این تغییر است که پالسون اوجگیری افسردگی پدران را در سه ماهگی کودکان عمدتا ناشی از بازگشت هر دوی والدین به کار میداند.
مسئله دیگر اختلال خواب و محرومیت از آن است که معمولا با پدرومادرشدن همراه است. گریگوری سیمون، روانپزشک، در این باره میگوید: اختلال خواب و محرومیت از خواب عامل خطر افسردگی محسوب میشود و محرومیت از خواب در والدین جدید امری کاملا متداول است.
پالسون ضمن هشدار درباره نشانههای افسردگی در پدران از شواهد فزایندهای سخن میگوید که نشان میدهند افسردگی پدران روی کودک اثرات منفی دارد و خطر بروز مشکلات هیجانی و رفتاری آنها را افزایش میدهد.
کمک به پدران جدید
شیوههای مختلف درمانی برای پدرانی که پس از بچهدارشدن دچار افسردگی میشوند توصیه شدهاست مانند گفتوگو درمانی، مشاوره گروهی و درمان دارویی.
حتی بحث باز و صمیمانه در داخل خانواده میتواند در این زمینه بسیار مفید باشد.
گریگوری سیمون معتقد است مطالعه جدید به افزایش آگاهی گروههای مختلف مردم درباره این موضوع کمک میکند. از یک طرف آگاهی مادران جدید مهم است که بدانند همسران آنها نیز ممکن است دچار افسردگی شوند. آگاهی پدران جدید نیز اهمیت دارد که بدانند ممکن است به افسردگی دچار شوند و باید در جستوجوی کمک برآیند سرانجام آگاهی کارشناسان بهداشتی و پزشکی ضروری است که با درک بیشتر موضوع بتوانند بهموقع نشانهها را تشخیص دهند و به بیمار کمک کنند.