یافته مطالعه جدید نشان میدهد مغز افراد سالمی که احساس غمگینی دارند از نظر هیجانی بیشتر درد را پردازش و در نتیجه احساس میکند.
محققان دانشگاه آکسفورد در مطالعه جدید خود نشان دادند که درد مخلوطی از کنش بدن و مغز است و درست به همین دلیل خلق غمگین باعث میشود تا فرد درد را بیشتر حس کند.
افسردگی و درد غالبا با یکدیگر رخ میدهند اما دلایل زیربنایی آنها تا حد زیادی ناشناخته باقی مانده است.
درد تجربه حسی و هیجانی ناخوشایندی است که معمولا با آسیب بالقوه یا واقعی در بافتها همراه است.
درد ارزش حیاتی برای انسان دارد چرا که فرد به محض احساس آن از منبع درد دوری میکند، بخشی از بدنش که آسیب دیده است محافظت میکند و در آینده سعی میکند به منبع درد نزدیک نشود.
بسیاری از دردها با رفع عامل آن بلافاصله یا مدت کوتاهی پس از آن برطرف میشوند اما گاهی درد با وجود رفع عامل آن در بدن باقی میماند و حتی در غیبت عامل، محرک یا آسیب آشکار همچنان حضور دارد.
دکتر چنتال برنا و همکارانش که یافتههای پژوهشی آنها در شماره ماه ژوئن 2010 مجله «روانپزشکی زیستی» منتشر شده است با استفاده از تصویربرداری مغزی چگونگی پاسخ به درد را در افراد سالم و به هنگام پایین بودن خلق بررسی کردند.
یافتههای آنها آشکار کرد که خلق افسرده ایجاد شده در محیط آزمایش، شبکه سلولهای عصبی مغزی را مختل میکند که مسئول تنظیم هیجانات هستند و موجب ادراک فزاینده درد میشوند.
دکتر برنا این نتایج را چنین توضیح میدهد: وقتی افراد سالم به وسیله افکار منفی و موزیک غمگین، افسرده شدند، ما یافتیم که مغز آنها درد را از نظر هیجانی بیشتر پردازش میکند و بنابراین منجر به آن میشود که آنها درد را ناخوشایندتر حس کنند.
نویسندگان فرض کردند که داشتن حالت خلق غمگین توانایی فرد را برای تنظیم هیجانات منفی همراه با احساس درد از او میگیرد. بنابراین درد روی فرد تاثیر بیشتری میگذارد.
به عبارت دیگر خلق افسرده بیش از آنکه فقط پیامد داشتن درد باشد میتواند محرک درد هم باشد و احساس آن را شدیدتر کند.
سرپرست مطالعه در زمینه تحقیق حاضر خاطرنشان میکند که خلق افسرده منجر به تغییرات ناسازگارانه در عملکرد مغزی که با درد همراه است میشود و خود آن خلق افسرده میتواند هدف درمانهای دارویی یا رواندرمانی قرار گیرد.
بنابراین گام بعدی در مسیر این تحقیق آزمون این مکانیزم در افرادی است که دچار دردهای مزمن هستند و افسردگی را نیز تجربه میکنند.
اگرچه هدف نهایی توسعه درمانهای اثربخش دراین زمینه است اما این پژوهش میتواند امید زیادی در میلیونها انسان در سراسر دنیا ایجاد کند که دچار درد مزمن و افسردگی هستند.
رابطه درد و افسردگی
درد و افسردگی کاملا به هم مرتبط هستند. افسردگی باعث نشانههای جسمانی غیرقابل توضیح مانند درد پشت و کمر یا سردرد میشود. در برخی از موارد نیز افسردگی موجب افزایش پاسخ به درد یا حداقل افزایش رنج همراه با درد میشود.
از طرف دیگر درد مزمن نیز استرسزاست و موجب افسردگی میشود. گاهی افسردگی و درد دور باطلی را ایجاد میکنند.
تحقیقات گذشته نیز نشان داده بودند که درد و افسردگی دارای راههای مغزی مشابه در مغز هستند. در واقع برخی از مواد شیمیایی پیامرسان در مغز درد و خلق را کنترل میکنند. افزون بر آن درد مزمن و افسردگی از عوامل مشترک ژنتیک و محیطی تاثیر میپذیرند.