نصر حامد ابوزید اندیشمند اسلام شناس مصری روز دوشنبه پنجم جولای درگذشت. ابوزید به خاطر دیدگاه های متفاوتش مورد تکفیر قرار گرفت. مهدی خلجی به بهانه درگذشت این اندیشمند مصری از توجه به آثار او در ایران و ماجرای این تکفیر مینویسد.
نصر حامد ابوزید را تکفیر پرآوازه کرد. وقتی او کتابهای خود را به شورای استادان دانشگاه قاهره فرستاد تا به او درجه استادی دانشگاه بدهند، گردانندگان آن شورا دادگاهی را در مصر تحریک کردند وی را به استناد نوشتههایش تکفیر کند و به جدایی او از زناش، ابتهال يونس، حکم نماید.
شرایط امنیتی برای او آن اندازه دشوار شد که در سال 1995 به هلند مهاجرت کرد و در دانشگاه لیدن و سپس در اوترخت به تدریس و تحقیق پرداخت. این روستازاده بینوای سختکوش و تنخسته، به شهرتی عالمگیر رسید و آثارش در کانون توجه قرآنشناسان قرار گرفت و قدرش شناخته شد.
تکفیر در روزگار جدید در مصر سابقهای ریشهدار، تلخ و خشن دارد. پیشتر کسانی چون نجیب محفوظ، نویسنده برنده جایزه نوبل تکفیر شده و حتی مورد سوء قصد قرار گرفته بودند. یکی از گروههای تندروی اسلامی در مصر «جماعه التکفیر و الهجره» نام دارد.
ابونصر پیش از هر چیز قرآنشناس بود. قرآن در میان اهل سنت جایگاهی متفاوت از تشیع دارد. قرآن برای سنیها، متنی بنیادی است، اما برای شیعیان این متن زیر شعاع حدیث امامان است. از این رو، سنت تفسیری و قرآنشناسی اهل سنت، بسی نیرومندتر از سنتِ تفسیری شیعه است. در سده بیستم جز محمدحسین طباطبایی و تفسیر المیزان او، بحث درباره قرآن گرایش اصلی در میان روحانیان به شمار نمیرفته است.
از سوی دیگر، بازگشت به قرآن در مقام شعاری ایدئولوژيک، سخن روشنفکران مذهبی بود که با نهاد روحانیت سر آشتی نداشتند. در نتیجه به نوعی قرآنشناسی سنتی در ایران ضعف ذاتی داشته است. بر همین اساس، مجادلات مربوط به تکفیر ابوزید که در جهان اسلام بازتابی پردامنه داشت، در ایران واکنشی را برنینگیخت؛ زیرا روحانیان سنتی اولاً اعتنای چندانی به قرآنشناسی ندارند و ثانياً با پژوهشهای جدید در این باره بیگانهاند.
حتی در قلمرو روشنفکری دینی نیز، قرآنشناسی جایی ندارد و بحث درباره قرآن، نه درباره متن آن، که پیرامون ماهیت آن یا سرشت وحی است. اختلاف زبان عربی و فارسی روشنفکران ایرانی و عرب نیز خود عامل دیگری در بیگانگی روشنفکران ایرانی با مباحث متنی و زبانی قرآنی است.
با این همه، شماری از مترجمان جوان، جسته و گریخته، مقالاتی از ابوزید به فارسی برگرداندند. «معنای متن» ابوزید که از مهمترین کتابهای او در قرآنشناسی است با ترجمهای نسبتاً خوب به فارسی منتشر شد. کتاب «چنین گفت ابن عربی» او نیز در شرح احوال و آرای محیی الدین ابن عربی به فارسی برگردانده شد. با این همه آثار مهم دیگر ابوزید همچنان ناشناخته است و البته تا زمانی که قرآنشناسی در ایران به طور جدی مجال طرح نیابد، بحث درباره آرای ابوزید نیز امری حاشیهای و ويژه معدود متخصصان است.
ابوزید همانند روشنفکران دینی در ایران «روشنفکر همگانی» نبود. او پژوهشگری دانشگاهی بود و آثارش جز برای متخصصان گیرایی نداشت.
ابوزید در دهه پنجم عمر خود دکترا گرفت، اما با جسم فربه و سنگین خود، چالاک در نوشتن پیش رفت و آثاری اندیشورانه آفرید. با آنکه در شصت و هفت سالگی از جهان کرانه گرفت، مجموعه آثار او مشارکتی جدی در ادبیات قرآنشناسی معاصر کرده است.
زندگی ابوزید، در مقام پوینده شیدای حقیقت، شاید مهمترین اثر او بود. ابوزید نخست عضو اخوان الملسمین و زیر تأثیر سید قطب بود؛ اما اندک اندک از آن فاصله گرفت و با روش زبانی-تاریخی-نقدی قرآن را مطالعه کرد. او راه خود را با دلیری برگزید و تاوان آن را نیز سخت، تلخ و گزاف پرداخت.
ابوزید در 2006 در آمستردام کتابی به زبان انگلیسی منتشر کرد با عنوان «صورتبندی دوباره اندیشه اسلامی؛ تحلیلی تاریخی – انتقادی»(Reformation of Islamic Thought; A Critical Historical Analysis) . در این کتاب مختصر، ابوزید به تلاشهای مسلمانان برای اصلاح و بازسازی اندیشه اسلامی از دوره پیش از استعمار تا امروز پرداخته است. در بخش واپسینِ فصلِ آخر کتاب او درباره خود سخن میگوید.
او مینويسد مطالعه تفاسیر سنتی او را به این واقعیت رهنمون کرد که هیچ تأویل عینی، تفسیر راستین و معصومی وجود ندارد. از نگاهِ او قرآن آوردگاه منازعات فرقههای گوناگون بر سر منافع سیاسی، اجتماعی و الاهیاتی است. برای نمونه، ابوزید از «محکم» و «متشابه» یاد میکند. همه اتفاق دارند که آیههای محکم، آیات روشن و «مبین» هستند و آیات متشابه، آیات ناروشناند که باید با رجوع به آیات محکم تفسیر شوند. اما کدام آیه محکم و کدام آیه متشابه است؟ هر فرقه مذهبی یا مکتب کلامی تقسیمبندی و فهرست خود را دارد. هر کس به قرآن از چشمانداز اصول کلامی خود مینگرد.
مثال دیگر مسأله نسخ است. همه توافق دارند که آیات متأخر، حکم آمده در آیات پیشین را نقض و نسخ میکند. اما چون همه آیات در مصحف عثمان، مصحف رسمی مسلمانان، ثبت نشده و ترتیب آیات نیز بر اساس ترتیب نزول آنها نیست، بر سر این که کدام آیه منسوخ شده و کدام حکم همچنان پابرجاست، میان فقیهان اختلاف نظر دامنهداری هست که نتایج خود را در احکام فقهی فراوانی نشان میدهد.
با توجه به اینکه منابع فقه، قرآن، سنت، اجماع و اجتهاد (یا همان کاربرد خاص و محدود عقل) یادشده، ابوزید نتیجه میگیرد که شریعت امری یکسره بشری است نه الاهی و مقدس. فارغ از زمان و مکان، هیچ امر غیربشری در شریعت وجود ندارد.
از نظر ابوزید نه تنها فرهنگ زمان نزول قرآن نقش مهمی در شکلگیری نظام فقهی اسلامی داشته، بلکه اساساً قرآن را بدون قرار دادن در سیاق فرهنگ و زبان عربی زمان نزول و دوران پیش از اسلام نمیتوان فهمید. نگریستن به قرآن در مقام بافتی زبانی، با نظام دلالتها و نشانگان خاص و محدود، گرچه ابداع ابوزید نبود، به دست او در روزگار ما بسط و شرحی در خور یافت. در این نگرش، قرآن بر امر واقع یا نفس الامری دلالت نمیکند و پرده از حقیقت جاودان برنمیدارد، بلکه به مدلولهایی که در آن روزگار در ذهن اعراب مخاطب پیامبر بوده، ارجاع میدهد.
چنین نگرشی به قرآن و شریعت، هر گونه تلاش برای استقرار و اجرای شریعت را ایدئولوژيک و بیپیوند به امر قدسی و الاهی میانگارد. ابوزید باور داشت که حتی استفاده از مفهوم «شورا» برای توجیه دموکراسی بیمعنا و از نظر تاریخی ناموجه است. هیچ از یک مفاهیم سیاسی و حقوقی در زمان پیامبر قابل انطباق بر روزگار امروز نیستند.
از نظر ابوزید این اسلام نیست که توانایی همپایی با مقتضیات جهان مدرن را ندارد؛ بلکه مشکل، مسلمانان و اندیشه آنان است. مسلمانان تختهبند درکی وهمآلوده از هویت خویش، قادر به فهم امروزین خود و سنتِ خود نیستند.
ابوزید از «هرمنوتیک دموکراتیک» قرآن دفاع میکرد. در ذهن او، اگر هرمنوتیک امری درباره معنای زندگی است؛ پس باید دموکراتیک و گشوده باشد. اگر میخواهیم به جد اندیشه دینی را از تصرفات و تحریفات قدرت سیاسی، اجتماعی و دینی رهایی بخشیم و جامعه دینداران را توانا کنیم «معنا» را بیافریند، پس نیازمند هرمنوتیک دموکراتیک هستیم.
بر این بنیاد، تنوع معناهای متن دینی، بازتاب تنوع انسانی و معنای زندگی است که در چارچوب زندگی مدرن باید امری با ارزش قلمداد شود. ابوزید معنای قرآن را به معنای زندگی پیوند میداد و از ارزشهایی چون گفتوگو، بحث و استدلال، رد و قبول میان آدمیان و فرهنگها دفاع میکرد. البته، پیش از این آرمان و دلمشغولی او، رهایی بخشیدن متن قرآن از معناهای سرکوبگرانه و ابزارساز برای نظامهای ایدئولوژيک بود.
ابوزید، زبانشناس، نشانهشناس، هرمنوتیکدان و تاریخشناس بود و این هنرها را در فهم متن قرآن به کار گرفت. سخن ابوزید برای ایرانیانی که قصد فهم تاریخی – انتقادی قرآن را دارند بس غنی و غنیمت است.
**
تاریخمندی؛ مفهوم پوشیده و مبهم- نصر حامد ابوزید
مفهوم وحی- نصر حامد ابوزید
آقای مالکی گرامی
کلمه reform با کلمه reformation از یک ریشه است ولی نوانس معنایی دارد. من برای رفورم اصلاح و برای رفورماسیون صورت بندی دوباره گذاشتم تا تفاوت آنها در فارسی مشخص شود. رفورم و اصلاح خود یک صورت بندی دوباره است.
جناب خلجی ، مقاله بسیار جالبی بود ، به خصوص لینک هایی که دادید هم جالب بودند. یک سوالی برای من باقی موند ، اون هم این عبارتی که به صورتبندی دوباره اندیشه اسلامی؛ ترجمه کردید ، خود آقای ابوزید کلمه ی “اصلاح” رو مقابل رفورماسیون به کار برده ، نه صورت بندی دوباره ، شما عمدی داشتید از ارائه ی ترجمه ی بدیل؟