نسخه آرشیو شده
ویژه سد سازی و آثار باستانی

قدرت سدسازها از کجا می‌آید
از میان متن

  • حتا معاون سازمان حفاظت محیط زیست، دکتر محمدباقر صدوق، هم سرانجام رودربایستی را کنار گذاشت و فراموش کرد که روزی سازمانش در دولت نهم، وزیر نیرو را به عنوان وزیر سبز معرفی کرده بود. و آشکارا گفت : سدها بزرگترین مشکل زیست‌محیطی ایران هستند
موضوع مرتبط

محمد درویش
دوشنبه ۲۲ شهریور ۱۳۸۹ - ۲۳:۴۹ | کد خبر: 56032

محمد درویش، عضو هیأت علمی مؤسسه تحقیقات جنگل‌ها و مراتع کشور. به اثرات مخرب سدسازی بر محیط زیست اشاره می‌کند و می‌پرسد با وجود همه شواهد موجود بر این امر، قدرت سدسازان از کجا می‌آید.

دست کم دو دهه است که سدسازی از فرآیندی افتخارآفرین و سازنده، به مؤلفه‌ای نابخردانه و مخرب در چیدمان توسعه‌ اغلب کشورهای جهان، بدل شده است.

حدود یک دهه‌ پیش در نخستین شماره‌ فصلنامه‌ پیام آب، که در سال 1379توسط وزارت نیرو منتشر شد، به نتایج پژوهش گروهی از دانشمندان مشهور انگلیسی اشاره شده که هنوز هم خواندن آن سخت شنیدنی و عبرت‌آموز است! چرا که آن پژوهشگران بریتانیایی، پس از مطالعات مفصل و پردامنه بر روی یکصد سد مخزنی شاخص در مناطق مختلف جهان، اینگونه نتیجه گرفتند: «عوارض زیست‌محیطی و اجتماعی 45 هزار سد موجود در جهان چنان است که ضرر عدم استفاده از آنها به مراتب کمتر از استفاده‌ کنونی است!»

حیرت‌انگیزتر آن که با وجود چنین دانش انکارناپذیری، از آن زمان تاکنون نه‌تنها شتاب سدسازی در ایران‌ کاسته نشد، بلکه موجی بی‌سابقه برای سبزکردن این سازه‌های بتونی غول‌آسا در هر دره و رودخانه کشور جریان گرفت؛ به نحوی که برای برنامه‌ 5 ساله‌ پنجم، دولت پیشنهاد ساخت 600 سد جدید با اعتباری بالغ بر 61 هزار میلیارد تومان را داد. برنامه‌ای که اینک نه مجلس هشتم و نه دولت دهم – ظاهراً – هیچیک دوست ندارند آن را در زمین خود نگه دارند و پیوسته به دیگری پاس می‌دهند.  گویی این برنامه همان نارنجکی است که ضامنش را کشیده‌اند و هر لحظه بیم انفجار آن می‌رود. نمی‌رود؟

اینک آش چنان شور شده که نه‌تنها بسیاری از متخصصان کشور و اساتید دانشگاه از جریان سدسازی کنونی با عنوان مهم‌ترین عامل بیابان‌زایی در ایران یاد می‌کنند، بلکه حتا معاون سازمان حفاظت محیط زیست، دکتر محمدباقر صدوق، هم سرانجام رودربایستی را کنار گذاشت و فراموش کرد که روزی سازمانش در دولت نهم، وزیر نیرو را به عنوان وزیر سبز معرفی کرده بود.  و آشکارا گفت : سدها بزرگترین مشکل زیست‌محیطی ایران هستند.

جالب‌تر از همه آن که حتا در آخرین شماره فصلنامه جامعه مهندسان مشاور ایران (شماره 48 – تابستان 89) مقاله‌ای با عنوان سدسازی در ایران؛ آری یا خیر؟ در صفحات 48 الی 59 منتشر شده که در فرازی از آن به تلخی اعتراف شده که ما می‌توانستیم به جای ساخت 500 سدی که در طول 50 سال گذشته ساختیم، از گزینه‌های جایگزین و ارزان‌قیمت‌تر و هم‌سوتری با محیط زیست استفاده کنیم که هم نیاز آبی ما را برطرف می‌کرد و هم چنین تخریبی را به ارمغان نمی‌آورد. در پایان این مقاله‌ی زنهاردهنده، نویسنده (میترا البرزی منش) از همکاران خود که در شمار عاملین ساخت همین سدها محسوب می‌شوند، می‌پرسد: آیا ما حاضریم تمام ارزش‌های اخلاقی، کارشناسانه و تعهدات حرفه‌ای خود را برای دفاع از تصمیماتی که مبنای علمی، منطقی و فنی درستی ندارند، در میان بگذاریم؟

و این همان واقعیت یا اعتراف تلخی است که پیش‌تر دکتر محمّدرضا چمنی، استاد گروه عمران دانشگاه صنعتی اصفهان هم کرد.

پنج شنبه‌ی گذشته – 18 شهریور 89 - هم در جریان برنامه گفتگوی داغ سبز که چند هفته‌ای است از رادیو اینترنتی ایران صدا بر روی آنتن می‌رود، همین موضوع را با دکتر عبدالرسول تلوری از پژوهشگران به نام این حوزه و استاد دانشگاه مطرح کردم و ایشان هم به شدت، سیاست‌های کنونی مدیریت آب کشور را مورد انتقاد قرار دادند که متن شنیداری این گفتگو را می‌توانید در این نشانی بازیابی کنید.

با این وجود و به رغم چنین مدارک و اسناد غیرقابل انکاری، چگونه است که همچنان سدسازی در این کشور حرف اوّل را می‌زند؟ به راستی آب‌سالاران طبیعت ستیز قدرت خود را از کجا می‌آورند؟ چرا هنوز بسیاری از نمایندگان مجلس در صحن بهارستان فکر می‌کنند، بهترین راه برای تضمین نمایندگی‌شان برای یک دوره چهار ساله‌ دیگر، قول ساخت یک سد جدید در حوزه‌ انتخابیه‌اشان می‌تواند باشد؟

در اینباره باید بیشتر نوشت و روشنگری کرد تا بلکه بتوان با آسیب‌شناسی این لکنت بزرگ در جامعه‌ امروز ایران، پنجره‌ای سبز رو به آینده‌ی وطن باز کرد؛ پنجره‌ای که در آن هیچ یک از تالاب‌ها و دریاچه‌های کشور چون ارومیه، پریشان، بختگان، گاوخونی و ... با کابوس ساخت سد و تصرف حق‌آبه‌ی طبیعی‌شان مواجه نباشند

این مطلب را به اشتراک بگذارید

آگهی