دوشنبه ۱۱ بهمن ۱۳۸۹ - ۱۷:۰۵ | کد خبر: 59869
نویسنده وبلاگ دانشطلب مینویسد که ممکن است ماجرای محمدرضا رحیمی معاون اول آقای احمدینژاد تبدیل به ماجرایی شبیه کردان شود.
ماجرای رحیمی به نحوی پیش میرود که طنین ماجرای کردان را دارد. عدهای پرونده رحیمی را به عنوان «آتو» برای زدن رئیس جمهور دست گرفتهاند و چون مجلس نمیتواند معاون اول را برکنار کند سعی میکنند هر روز ابعاد رسانهای و تبلیغی جنگشان را وسیعتر کنند. محتمل هم هست که با ترکتازی این عده مقام رهبری دوباره دست به قلم شوند و تغییر معاون اول را بخواهند. در هر صورت این ماجرا برای دولت «هزینه» دربر دارد و ممکن است مثل داستان کردان برای دولت «گران» تمام شود.
کردان همان موقع که از عزم جازم بعضی سیاسیون و مجلسیها خبردار شد میتوانست جلو جلو استعفا بدهد و اجازه ندهد که پروندهاش به آن صورت در مجلس باز شود. او میتوانست در نامه استعفایش بهانههایی مثل همراه نبودن فضای سیاسی و رسانهای کشور با وزارت خودش مطرح کند اما بر ماندنش اصرار کرد. رحیمی نیز در حال تکرارهمان اشتباه است و با اینکه میبیند عدهای قسم خوردهاند تا به بهانه او کل دولت را مفتضح کنند اما ماندن به هر قیمت را به هر آزمون دیگری ترجیح میدهد.
در ماجرای کردان هر سه جانب دچار اشتباه شدند؛ اول از همه خود کردان که فکر میکرد میتواند دفاع کند و از استیضاح برهد، دوم احمدینژاد که از اراده قاطع مجلسیها و آبروریزی پیش رو بیم نکرد تا کردان را نگه دارد، و سوم نمایندگانی که زیاده روی کردند و استیضاح را به جلسه محاکمه شخصیت تبدیل کردند، طوری که انگار یک برنامه آبروریزی برای کردان، دولت و حتی شخص احمدینژاد شکل گرفته است (بدون بحثهای جنجالی هم میشد کردان را برکنار کرد).
رحیمی کسی نیست که مورد حمایت حامیان واقعی رئیس جمهور باشد، روشن است که آنها دل خوشی از دستهای چپ و راست رئیس جمهور ندارند. یادم میآید قبل از همه خبرنگار مسلمان مطلبی درباره
نگرانی از رحیمی و سوابقش در دوران هاشمی نوشت و شنیدم که بعد از آن به تکرار حرف قلمهای مسموم (یا چیزی شبیه به این) متهم شد. در دولت دهم که «دست چپ» به جای «دست راست» به عنوان معاون اول معرفی شد آب سردی بر سر حامیان واقعی رئیس جمهور ریخته شد.
اگر رحیمی اندکی پیش خودش تأمل کند و فکر نکند که کار دولت بدون حضور او بر زمین میماند میتواند شخصا این ماجرا را مدیریت کند. او میتواند احمدینژاد را هم به استعفایش راضی کند تا با خیال راحت (و بدون درگیر شدن دولت) به دادگاه برود تا به اتهاماتش رسیدگی شود؛ اگر بیگناه باشد راه برای بازگشت او به معاون اولی باز است و اگر گناهکار شناخته شود دستکم دولت را از حملات رسانهای مخالفان قسم خوردهاش رهانده است.
شعار مبارزه با مفاسد شعاری نیست که رودربایستی و مصلحت و استثنا بردارد. دولت قبل از همه خودش باید از این شعار استقبال کند و دچار منطقهای سستی مانند «حمایت از مدیران» نشود. مخالفان به اصطلاح اصولگرای رئیس جمهور هم با این حرکت غافلگیر میشوند و دستشان در پوست گردو میماند، بزرگترین حربهشان برای زیر سوال بردن دولت را از دست میدهند و دچار تناقض گویی خواهند شد. استعفای رحیمی هم دولت را از تهدید میرهاند و هم چهره مخالفان مدعیاش را آشکار میکند.