یافتههای یک پژوهش جدید نشان میدهد که به طور کلی تجربههای مختلف فرد در زندگی، نقش بیشتری در وضعیت خلقوخو و هیجانات او در مقایسه با ژنها ایفا میکند.
بر اساس این یافتهها که در شماره آینده مجله «علوم روانشناختی» منتشر خواهد شد، تجربههای زندگی حتی در میزان اضطراب و افسردگی افراد نقش اصلیترین نسبت به ژنها ایفا میکنند.
طوفانهای زندگی که با تجربههای خوب و بدی چون ازدواج، موفقیت فرزندان، به دست آوردن شغل دلخواه یا طلاق، از دست دادن کار یا یک عزیز همراه است، موجب به وجود آمدن حس خوب و بد در ما میشود. اما به نظر روانشناسان پژوهش حاضر، انسان همواره به نقطه ثابت هیجانی خود که سطح عادی رضایت یا ناخشنودی او را نشان میدهد بازمیگردد و در این میان، تجربههای فرد شاید بیشتر از ژنها نقش ایفا میکنند.
پژوهشهای مختلف نشان دادهاند که وضعیت هیجانی افراد و به طور خاص اضطراب و افسردگی آنها در طول زمان ثابت است و یکی از دیدگاههای غالب در روانشناسی آن را مربوط به ژنها میداند. اما ازسوی دیگر، رویدادهای محیطی بسیار بد مانند مورد بدرفتاری قرارگرفتن در دوران کودکی یا تجربه شدید رویدادهای جنگی هم میتوانند تاثیر دراز مدتی روی افراد داشته باشند.
دکتر کنت اس.کندلر، سرپرست پژوهش حاضر از دانشگاه کامن والت در ویرجینیای آمریکا که همراه با همکارانش در ایالت کالیفرنیا و همچنین در کشورهای سوئد و هلند روی این پژوهش کار کردهاند، معتقد است که تجربههای محیطی، روی نقطه ثابت خلقی افراد به خصوص افسردگی و اضطراب آنها نقش دارد.
او و همکارانش به تحلیل گروهی از پژوهشهایی پرداختند که در آنها تاثیرات وراثت و محیط بررسی شده بود. در این پژوهشها، دوقلوهایی بررسی شده بودند که با وجود ژنهای مشابه، شرایط زندگی متفاوتی را تجربه کرده بودند.
در حال حاضر حدود ۱۱ میلیون دو قلو در سراسر دنیا زندگی میکنند و مطالعه آنها در بحث قدیمی تاثیر عوامل ژنتیک و عوامل محیطی در ساخت تفاوتهای فردی یکی از مهمترین شیوههایی به شمار میآید که به روشهای مختلف انجام میگیرد.
بررسی ۱۲ هزار دوقلو در سه قاره جهان
در میان مطالعاتی که دکتر کندلر و همکارانش در پژوهش حاضر بررسی میکردند، ۹ مطالعه بزرگ و متنوع درباره دوقلوها وجود داشت که طی آنها شرکت کنندگان در آزمایش به صورت درازمدت و در فاصله ۵ یا ۶ سال بررسی شده بودند. بیش از ۱۲ هزار دوقلو در این بررسی مطالعاتی شرکت داشتند که شامل دوقلوهای یکسان و غیریکسان از سه قاره بودند.
منظور از دوقلوهای یکسان دوقلوهایی هستند که از تخمک و اسپرم یکسان بوجود میآیند و از نظر ژنتیکی کاملا مشابه یکدیگرند. دوقلوهای غیریکسان از دو تخمک و اسپرم متفاوت زاده میشوند و همسانی ژنتیک آنها مشابه خواهر و برادرهای معمولی است و تنها با هم در نیمی از ژنها مشترک هستند.
پژوهشگران در جریان بررسی مطالعات پیشین مشاهده کردند که همه دوقلوها نشانههای اضطراب و افسردگی خود را گزارش کرده بودند و در هشت مطالعه سه بار، در یک مطالعه نیز دو بار این نشانهها اندازهگیری شده بود.
جوانترین دوقلوهای حاضر در این پژوهشها کمتر از ۱۱ سال عمر داشتند و مسنترین آنها تقریبا ۶۷ ساله بودند.
در این بررسیها بخشهای مختلف زندگی دوقلوها مانند دوره بلوغ تا جوانی یا دوره میانسالی تا سن بازنشستگی با استفاده از شیوه خاص آماری وارد مدل تحلیلی شد.
مجموعه حالتهای هیجانی دوقلوهای ۱۰ ساله، مشابه یا تقریبا مشابه هم بود. اما در طول زمان که آنها بزرگتر شدند و از دوره نوجوانی و بزرگسالی خود عبور کردند مشابهت حالتهای هیجانی آنها به تدریج کمتر شد به طوری که در سن ۶۰ سالگی به سطح یکنواخت و ثابتی رسید.
در تمام این سالها وضع هیجانی دوقلوها نسبتا ثابت بود و خیلی تغییر نمیکرد اما ضرورتا در مدت زمان ۵۰ سال مشابه یکدیگر نبود.
پژوهشگران به طور مشخص در بررسی تفاوت میان حالتهای هیجانی دوقلوهایی که از نظر ژنتیکی یکسان بودند دریافتند که با وجودی که ژنها در تعیین گرایشهای هیجانی آنها نقش داشتند اما رویدادهای زندگی و شرایط محیطی تعیین میکرد که خلق فرد در مقاطع مختلف زندگی در چه حالتی باشد.
به نظر دکتر کندلر و همکارانش یافتههای این مطالعه چیزی فراتر از حالتهای هیجانی اضطراب و افسردگی است. او میگوید: «خاطره تجربههای محیطی در ذهن ما نقش میبندد و آنچه حالت هیجانی ما را در مقاطع مختلف زندگی تعیین میکند ترکیبی از عوامل ژنتیک و مجموعه کلی تجربههای محیطی است».
به گفته پژوهشگران اگر میخواهید در سنین بالا شاد باشید، باید زندگی خوب و آرامی داشته باشید.