نسخه آرشیو شده

روحانیت دولتی شیعه؛ آپارتاید ایدئولوژیک
khameni.ir
از میان متن

  • حقوق برای روحانیت دولتی شیعه، پدیده‌ای یک طرفه است که مسلمانان باورمند باید در هر شرایطی آن را طلب کنند اما تا می‌توانند باید حقوق غیر باورمندان به ولایت فقیه، غیر باورمندان به حکومت دینی و غیر شیعیان را نقض کنند.
چهارشنبه ۲۲ تیر ۱۳۹۰ - ۲۱:۲۳ | کد خبر: 63526

مجید محمدی، جامعه شناس نگاهی دارد به گفتمان روحانیت دولتی شیعه در نظام جمهوری اسلامی ایران. وی به دسته‌بندی مواردی در این گفتمان می‌پردازد که در طی سال‌ها «ثابت» مانده‌اند.

روزانه ده‌ها خبر و گزارش از سخنان روحانیون شاغل در مقامات دولتی و دیگر روحانیون شیعه در رسانه‌های دولتی و شبه دولتی جمهوری اسلامی منتشر می‌شود که رهیافت همهٔ این سخنرانی‌ها تبلیغات به نفع نظام موجود و روحانیت حاکم است و نه اطلاع رسانی و آموزش. حتی عباراتی برای بر انگیختن باور به امر قدسی یا فراهم کردن زمینه برای تجربه‌های دینی در این سخنان کمتر به چشم می‌خورد.

روحانیت شیعه در کدام چارچوب‌ها و با چه ذهنیتی در تریبون‌ها و رسانه‌ها سخن می‌گوید؟

در دههٔ هشتاد کدام گفتمان بر گفتارهای روحانیت دولتی حاکم بود و این گفتمان چه تفاوتی با گفتمان روحانیت دولتی در دهه‌های شصت و هفتاد داشت؟ این تحول را چگونه می‌توان توضیح داد؟ تحلیل گفتمان سخنرانی‌های روحانیون در مشاغل قضایی، نظامی، امنیتی، اجرایی و تبلیغاتی و دیگر روحانیونی که سخنانشان در رسانه‌ها نقل می‌شود می‌تواند نوری بر پرسش‌های فوق بیفکند.

از غرب ستیزی و فقه باوری تا مصلحت گرایی

گفتمان حاکم بر روحانیت شیعه در دهه‌های چهل و پنجاه خورشیدی اغلب شامل غرب ستیزی، تجدد ستیزی، خود-حق پنداری، و سنتگرایی فقهی بود. در دههٔ شصت، سنتگرایی فقهی به اولویت کسب و حفظ قدرت سیاسی برای اجرای احکام فقهی ارتقا یافت و بقیهٔ عناصر تقویت شدند. بخشی از روحانیون مبارز با باور به فقه پویا یعنی فقهی که به مقتضیات زمان واکنش نشان می‌دهد فقه سنتی را به چالش کشیدند، اما موفقیت چندانی کسب نکردند. نمونه‌هایی از مباحث فقهی پویا در آثار محمد ابراهیم جناتی و یوسف صانعی در مباحث زنان و موسیقی به چشم می‌خورد. 

در دهه‌ هفتاد شکاف میان روحانیون اصلاح طلب و روحانیون اقتدارگرای حکومتی آشکار‌تر شد. علی خامنه‌ای در این دهه پروژهٔ ادغام روحانیت در دولت را به انجام رساند و روحانیت را به دیوان‌سالاری دولتی تبدیل کرد. پروژهٔ ادغام، مصلحت گرایی (مصلحت نظام و نه مصلحت مردم و نه حتی مصلحت روحانیت) در سیاست داخلی را به نظریهٔ غالب روحانیت دولتی ارتقا داد. در چارچوب گفتمان مصلحت گرایی است که روحانیت حاکم مدام به یاد آوری نقش خود در براندازی رژیم پهلوی، نگرانی از سقوط نظام موجود به عنوان مهم‌ترین دستاورد آن، و امتیازات قشر حاکم می‌پردازد.

نظامی‌گرایی و گسترش‌ طلبی

اما در دههٔ هشتاد گسترش طلبی در خارج و نظامی‌گرایی در داخل به تدریج جای سنت‌گرایی فقهی یا شریعت سالاری را گرفته و به گفتمان‌ غالب روحانیت شیعه تبدیل شدند. در این دهه روحیهٔ استکباری (ادعای مدیریت جهان و باور به اینکه «بهترین دفاع حمله است») و تفوق خواهی بالاخص با توجیهات دینی از جنس موعودگرایی و زمینه سازی برای حکومت امام زمان در حوزهٔ سیاست خارجی حاکم شد. در این چارچوب، غرب ستیزی و تجدد ستیزی تنها به عناصر تحکیم قدرت سیاسی و حذف رقبا تبدیل شدند و اثری از مبانی نظری آن‌ها باقی نماند.

علی رغم تغییرات فوق، رگه‌هایی نیز در گفتمان روحانیت شیعه در دهه‌های اخیر ثابت مانده است. این رگه‌ها بدین قرارند:

انحراف اندیشی

هر کس که کوچک‌ترین فاصله‌ای از نظام فکری و عملی و سبک زندگی روحانیت پیدا کند منحرف تلقی می‌شود. مثالی که روحانیون همواره می‌زنند مسئلهٔ زاویه است که انحراف از یک نقطه با فاصلهٔ اندک شروع می‌شود اما به تدریج این انحراف زیاد می‌شود. ذکر «انحراف زیاد» در حقیقت برای صدور حکم مهدورالدم بودن مخالفان و ملحد و کافر خواندن منتقدان است. از‌‌ همان آغاز فاصله گیری، همهٔ مخالفان و منتقدان حکومت «منحرف» و فاسق معرفی می‌شوند (تا از اعتبار اجتماعی ساقط شوند) اما در مواردی برای آماده کردن زمینهٔ ذهنی پیروان، از این برچسب تا مدتی استفاده نمی‌شود.

در برابر کوچک‌ترین انتقاد از روحانیون، آن‌ها همواره به مخالفان جدی خود که تا انتهای مخالفت و عملیات تروریستی پیش رفته‌اند اشاره می‌کنند و هشدار می‌دهند که اگر «کوچک‌ترین فاصله‌ای از روحانیت گرفتید مثل منافقان و کفار خواهید شد که برای مخالفت با نظام اسلحه به دست گرفتند. (این جمله را نویسنده در یک جلسه از محی الدین حائری شیرازی امام جمعه ی سابق شیراز در سال های دهه ی شصت شنیده است؛ سایت الف که مدیریت اش به حائری شیرازی نزدیک است با استفاده از همین چارچوب و همین تعابیر به نقد مواضع سید علی محمد دستغیب پس از انتخابات پرداخت: 7 سپتامبر 2010) با همین دیدگاه است که اصلاح طلبان از «فتنه گر: به «ضد انقلاب» تغییر نام یافته اند و احمدی نژاد و شرکا پس از تمام شدن تاریخ مصرف آنان «جریان انحرافی» نام می گیرند.

 احساس دائمی خطر

روحانیت شیعه برای زمینه سازی قدرت اجتماعی و سیاسی خود و حذف رقبا مدام در حال آماده باش به سر می‌برد. با همین تصور است که مدام دشمنان تازه خلق و اخطارهای تازه داده می‌شوند. در دوران جدید حدود ۱۵۰ سال است که بی‌وقفه این احساس خطر را شنیده‌ایم: «آن خطری که من احساس می‌کنم شدید‌ترین خطری است که تا به حال نظام ما را تهدید کرده است و دیگر جایی برای اسلام و ولایت فقیه و ارزش‌های اسلام نخواهد گذاشت.» (مصباح یزدی، پاسدار اسلام، خرداد ۱۳۹۰)

 تساوی عدم رعایت فقه و بی‌بند و باری

از نگاه روحانیون شیعه جامعه خود به خود به سوی فساد می‌رود  و به همین دلیل راهنمایی روحانیون و اتکا بر قوای قهریه برای مبارزه با فساد (عمدتا عدم رعایت دستورات فقهی در روابط میان زن و مرد) ضرورت دارد: «آنهایی که مسئولند، باید جلوی مظاهر فساد را بگیرند. اگر ر‌هایش کنید، جامعه خودش به سمت فساد می‌رود. لازم نیست تحریکش کنید؛ چه رسد که با مظاهر فساد برخورد هم نکنید. اگر برخورد نشود، جامعه سریع به فساد کشیده می‌شود. مگر آن وقت می‌شود اینجامعه را به این زودی‌ها درست و اصلاح کرد؟» (مجتبی تهرانی، تابناک، ۱ خرداد ۱۳۸۹)

البته فقط نوع خاصی از رفتار‌ها از منظر روحانیت شیعه فساد تلقی می‌شود. تماشای فیلم‌های امریکایی، گوش دادن به موسیقی در فضای عمومی، صحبت کردن دختران و پسران، مانتوهای کوتاه دختران، بیرون بودن چند تار موی خانم‌ها از روسری شدیدا مورد نگرانی است اما دروغگویی، تقلب، ریاکاری، اختلاس اموال دولتی، خویشاوند سالاری، عدم پاسخگویی به مردم، پول شویی و امتیاز جویی اصولا روحانیون شیعه را نگران نمی‌کند. 

بی‌حجابی یا بد حجابی یکی از نشانه‌های بی‌بند باری برای روحانیت شیعه است که در آغاز فصل تابستان با شدت و قوت مطرح می‌شود. از همین جهت تحمیل حجاب از کلیدی‌ترین باورهای روحانیت شیعه بوده است. حتی روحانیون مخالف، با این حجاب تحمیلی مخالفت نکرده‌اند. تحمیل حجاب تا آن درجه اهمیت دارد که می‌توان در دانشگاه با کم کردن نمرهٔ دانشجویانی که حجاب کامل را رعایت نمی‌کنند آن را جا انداخت. (احمد جنتی، ایسنا ۳۱ اردیبهشت ۱۳۸۹)

انسان غربی، نجس و حیوان

غالب روحانیون شیعه غیر مسلمانان و بالاخص غیر مسلمانان ساکن در کشورهای غربی را به دلیل رواج الکل، گوشت خوک، روابط آزاد زن و مرد، نجس ندانستن سگ، آزادی همجنسگرایی و مانند آن‌ها در آن مناطق نجس می‌دانند (توهین به دیگران عین دینداری است اما کسانی که به روحانیون توهین کنند مستحق قتل و شکنجه‌اند). از این حیث نیز تمایزی میان آن‌ها قائل نمی‌شوند. آن‌ها ریشهٔ حرفهای مخالفان خود در داخل کشور را نیز به غرب نسبت می‌دهند و تا آنجا پیش می‌روند که غربیان را حیوان می‌خوانند: «من ریشه این حرف‌ها [«کهنه» دانستن معارف اسلامی] را می‌دانم. این حرف‌ها را در امور اجتماعی، جامعه‌شناس‌های غربی مطرح کرده‌اند.... این‌ روشنفکرهای داخلی هم از آن غربی‌ها گرفته‌اند.... آن‌ها چیزی جز حیوانیّت سرشان نمی‌شود.» (مجتبی تهرانی، تابناک، ۱۷ خرداد ۱۳۸۹)

حقوق یک طرفه و انحصاری شیعیان باورمند به ولایت فقیه

روحانیت شیعه نسبت به آنچه بر مسلمانان در کشورهای اروپایی و امریکا و کانادا و استرالیا می‌گذرد حساس است: برخورد با حجاب، رعایت حقوق آنان در دادگاه‌ها، مواجههٔ رسانه‌ها با اقلیت‌های مسلمان، حضور آن‌ها در دولت‌های ملی و محلی و شرایط مهاجرت و اقامت آنان. اما به وضعیت مسلمانان و غیر مسلمانان در جمهوری اسلامی یا کشورهای هم‌پیمان (کمونیستی و دیکتاتوری) هیچ توجهی نمی‌شود. کسانی که از ممنوعیت ساخت مناره در سوئیس شکایت می‌کنند نمی‌توانند حتی یک مسجد متعلق به سنی‌ها را در پایتخت خود تحمل کنند.  کسانی که از ممنوعیت نمادهای مذهبی در ادارات دولتی فرانسه شکایت دارند حجاب را بر همهٔ شهروندان از جمله مسلمان و غیر مسلمان، باورمند و غیر باورمند تحمیل می‌کنند.

کشتار شیعیان در بحرین و عراق و پاکستان و لبنان موجب صدور بیانیه‌های پر حرارت و هشدارهای شدیدالحن از سوی روحانیون شیعهٔ ایرانی می‌شود اما کشتار مردم ایران در عرصهٔ عمومی توسط عوامل ولی فقیه و تک تیراندازان «مخلص، مومن و خوب»  بسیج احساسات آن‌ها را جریحه دار نمی‌کند. البته دفاع از حقوق شیعیان خارج از کشور منوط به باور به ولایت فقیه و اجرای احکام نیست چون قرار است آن‌ها پیاده نظام شکل گیری دولت شیعی در آن کشور‌ها قرار گیرند.

حقوق برای روحانیت دولتی شیعه، پدیده‌ای یک طرفه است که مسلمانان باورمند باید در هر شرایطی آن را طلب کنند اما تا می‌توانند باید حقوق غیر باورمندان به ولایت فقیه، غیر باورمندان به حکومت دینی و غیر شیعیان را نقض کنند.

شهروندان غیر وفادار در این نظام آپارتاید ایدئولوژیک حقوقی ندارند بلکه با عنایت و مهر ورزی به آن‌ها اجازه می‌دهند زندگی کنند. به عنوان مثال، خروج افراد از کشور حق قانونی آن‌ها نیست بلکه حکومت به افراد لطف کرده و به آن‌ها اجازهٔ خروج می‌دهد.: «فاطمه معتمد آریا، پس از عنایت و مهرورزی برخی مسؤولان مبنی بر اجازه خروجش از کشور، بلافاصله در فرانسه و در جشنواره کن، بدون حجاب اسلامی حاضر شد.» (جهان نیوز، سایت حامی دولت، ۲ خرداد ۱۳۸۹)

از نگاه روحانیت شیعه، همه باید به باور‌ها و احکام صادر شده از سوی روحانیون شیعه احترام بگذارند اما روحانیت شیعه می‌تواند غیر مسلمانان و سنیان و غیر دینداران را هرگونه بخواهد هتاکی کند، برخی عناصر پیرو ولی فقیه با دست باز زنان غیر همرنگ با ایدئولوژی و سبک زندگی خود را در ملا عام «فاحشه» و مردانِ منسوب به این زنان را «بی‌غیرت» می‌خوانند و اگر کسی باورهای آن‌ها را مورد پرسش قرار دهد به حکم ارتداد و بی‌دینی به اعدام محکوم می‌شود.

سکولاریسم، میراث رژیم پهلوی

روحانیت اسلام‌گرای شیعه که رژیم پهلوی را غاصب حق حاکمیت انحصاری خود در دوران حکومت این رژیم و به تاخیر انداختن آپارتاید ایدئولوژیک مورد نظر در ابتدای قرن بیستم می‌داند پدیدهٔ جدایی دین از نهادهای دولتی را نه یک خواست اجتماعی و باور در میان بسیاری از مردم ایران بلکه میراث یک رژیم سیاسی خاص می‌داند: «این تفکر [که دستگاه‌های حاکم در برابر دین مردم مسؤولیتی ندارند و این عمل بر عهده حوزه و دیگر نهاد‌ها است میراث نامبارک رژیم گذشته و] از مایه سکولار تفکیک دین از سیاست است ولی در بینش اسلامی حفظ دین مردم بزرگ‌ترین وظیفه دستگاه‌های حاکم است.» (مصباح یزدی، تابناک، ۲۷ خرداد ۱۳۸۹) این ایده نه تنها بسیاری از مخالفان را با برچسب حکومت پهلوی به طرف حذف سیاسی سوق می‌دهد بلکه سکولاریسم را با نسبت دادن به یک رژیم استبدادی به بخشی از میراث استبداد تبدیل می‌کند.

اقامهٔ سریع حدود، راه حل همهٔ مشکلات

راه حل روحانیت شیعه برای حل همهٔ مشکلات اجتماعی واقعی (مثل سرقت یا اعتیاد) و توهمی (حجاب) مجازات‌های خشن یا‌‌ همان اقامهٔ حدود است. آنها- بدون آنکه تصریح کنند- بر این باورند که این مجازات‌ها آن قدر خشن و قساوتمندانه‌اند که افراد را از ارتکاب آنچه روحانیت جرم می‌داند باز می‌دارند. این مجازات‌ها از نگاه روحانیون نه تنها سرقت بلکه جرم‌های ایدئولوژیک را نیز کاهش خواهند داد: «از این طریق [اقامه حدود] می‌توان این امر [حجاب] را به عنوان یک منکر نشان داد و اگر یک مجرم را مجازات کنید همه مو‌ها زیر چادر می‌رود.» (حائری شیرازی، تابناک، ۱۵ مرداد ۱۳۸۹) حجاب آن قدر برای روحانیون اهمیت دارد که می‌توان باید برای آن خون ریخت: «برای حل مسئلهٔ حجاب باید خون ریخته شود.» (احمد خاتمی، فرارو، ۴ اردیبهشت ۱۳۹۰)

اقامهٔ حدود از منظر روحانیون باید به سرعت انجام شود تا تاثیر آن به سرعت آشکار شود. از همین جهت دادگاه‌های سرپایی حتی در مواردی که به جان آدمیان سروکار دارد قاعده است و نه استثنا: «رسیدگی به این پرونده‌ها بعد از چند ماه هیچ گونه تاثیری در اجتماع ندارد لذا زمانی اجرای حکم تاثیر گذار است که پرونده به سرعت رسیدگی شده و حکم اجرا شود... دفاع متهم یک ساعت یا چند ساعت است نه بیشتر چون جرم مجرمان خطرناک به وضوع روشن است.» (احمد محسنی گرکانی، رئیس دیوان عالی کشور، مهر؛ ۲۴ اسفند ۱۳۸۹)

کلید داری بهشت

چه افراد برای حفظ نظام جمهوری اسلامی کشته شوند و چه به دست این نظام، اگر مصلحت قدرت اقتضا کند به بهشت یا جهنم فرستاده می‌شوند. کلید بهشت و جهنم به دست روحانیون حاکم و وفاداران به آنهاست. در موضوع کهریزک که تعدادی از جوانان مخالف حکومت (یکی از آن‌ها از خانوادهٔ مدیران جمهوری اسلامی) به دست نیروی انتظامی و عوامل لباس شخصی کشته شدند مصلحت رژیم اقتضا کرد که این مخالفان شهید اعلام شوند: «در تخلفات و جنایات صورت گرفته در حوادث سال گذشته بازداشتگاه کهریزک سه جوان از خانواده‌های متعهد کشور به نام‌های محسن روح الامینی، محمد کامرانی و امیر جوادی فر مظلومانه به شهادت رسیدند» (الف، ۳۱ مرداد ۱۳۸۹). اما کسانی که قبلا شهدای جنگ و انقلاب خوانده می‌شدند اما امروز خانواده‌های آن‌ها با حکومت مخالف هستند در تبلیغات حکومتی به فراموشی سپرده می‌شوند.

 

این مطلب را به اشتراک بگذارید

hajiagha

یک روز پسر فلا حیان هنگام عرق خوری دستگیر می شود و می برند کلانتری شمیرانات و زنگ می زنند به باباش بیا این تن لش باز رفته عرق سگی خورده ؟ فلاحیان زود دسته پاچه می شود و می رود قوه قضائیه و بدو بدو دفتر آیت الله یزدی که تا وارد می شود می بیند دارند تریاک می کشند . آیت الله یزدی وقتی می بیند اوضاع خراب شده میگوید چی شده فلاحیان ؟ بیا دمی بزن ؟ فلاحیان جریان رو تعریف میکند و یزدی زنگ می زند پاسگاه تا پسر فلاحیان را آزاد کنند و به جای یک دانشجوی بدبخت را اعدام . خدا میداند این ها چقدر جنایت و دزدی تا به حال کرده اند ؟

hajiagha | ۲۹ تیر ۱۳۹۰ - ۲۳:۳۴
Cyrus

Islamic repressive measures and tools= Communist repressiv measures and tools

Cyrus | ۲۴ تیر ۱۳۹۰ - ۰۵:۲۴
صفحه 1 از 1 صفحه
آگهی