نسخه آرشیو شده
حاشیه‌های یک متن
صفحه ویژه:
حاشیه‌های یک متن

چه فرقی است بین امام‌جمعه تهران و سایر مردان ایرانی؟
شادی صدر - حقوقدان و فعال حقوق زنان
از میان متن

  • نگویید که می‌توان در ایران پسری تازه به سن بلوغ رسیده بود و بزرگ و بالغ شد، بی آنکه به زنان متلک گفت؛ بی‌اغراق، این بخشی از روند بزرگ‌شدن برای مردان در ایران است. تجربه‌ای که بدون آن، مرد ایرانی، مرد نمی‌شود.
شادی صدر
دوشنبه ۰۶ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۰۸:۲۱ | کد خبر: 51920

شادی صدر، حقوقدان و فعال حقوق زنان، در یادداشتی که برای مردمک نوشته است، می‌گوید: چندان فرقی بین حجت الاسلام صدیقی با هر یک پسران تازه بالغ دیروز و مردان طرفدار حقوق بشر و حقوق زنان امروز نمی بینم؛ غیر از اینکه او اقلا در آنچه هست و آنچه می گوید، یک روتر است.

شادی صدر، حقوقدان و فعال حقوق زنان، در یادداشتی که برای مردمک نوشته است، می‌گوید: چندان فرقی بین حجت‌الاسلام صدیقی با هر یک از پسران تازه‌بالغ دیروز و مردان طرفدار حقوق بشر و حقوق زنان امروز نمی‌بینم؛ غیر از اینکه او دست‌کم در آنچه هست و آنچه می‌گوید، یک‌رو تر است.

داستان‌های امام جمعه تهران و رابطه بین حجاب و زنا و زلزله هنوز ادامه دارد. در آن سر دنیا دختری دانشجو، کمپین «ممه‌لرزه» (Boobquake) راه می‌اندازد و ایرانیان سراسر دنیا، در شبکه‌های خبری مختلف می‌ببینند که حرف‌های امام جمعه تهران که هیچگونه ریشه منطقی و علمی ندارد، اسباب خنده مجریان و گزارشگران‌شان شده است.

«اهریمن‌انگاری» زنان و نسبت‌دادن تمامی بلایای آسمانی و زمینی، از زلزله و سیل گرفته تا جنگ و قحطی، نه تنها موضوع تازه‌ای نیست بلکه تاریخ درازی هم دارد. در همین سال‌های اخیر، بنیادگرایان مذهبی در استان آچه اندونزی، زنان را مسبب سونامی دانستند، و واعظان الجرایزی هم هر بار که زلزله‌ای می‌آید آن را به رفتارهای نامناسب زنان ربط می‌دهند. در دنیای مسیحیان و یهودیان و هندوهای بنیادگرا هم اوضاع به همین منوال است.

اما این یادداشت کوتاه نه درباره فرهنگ اهریمن‌انگاری زنان و نه رویکرد بنیادگرایان مذهبی به زن و بدن و ذهن زن است. این یادداشت کوتاه فقط برای تلنگر زدن به خودمان نوشته شده است؛ به مصداق سوزنی که باید به خودمان بزنیم در مقابل جوال دوزی که مثلا به حجت‌الاسلام صدیقی می‌زنیم.

ارتباطی که امام جمعه تهران بین حجاب و رفتار زنان با زلزله برقرار کرده، با هیچ توجیه منطقی و علمی هم‌خوانی ندارد اما بسیاری سیاستمداران، حتی بسیاری از روشنفکران و به تبع آنان آدم‌های عادی، بارها نسبت‌هایی به همین اندازه ضد زن، میان حجاب و رفتار زنان با ناهنجاری‌های عمومی برقرار کرده‌اند و هیچگاه این چنین از سوی جامعه مورد سرزنش یا تمسخر قرار نگرفته‌اند.

منظور من در اینجا مسئولان دولت احمدی‌نژاد نیست که ارسال اس‌ام‌اس‌های مستجهن از سوی زنان به همکاران مردانشان را از علل افزایش طلاق می‌دانند، یا روحانیون تندرویی که از روبنده، برای پاک‌کردن صورت مساله‌ای به نام زن دفاع می‌کنند.

منظور من خود شما هستید، بله، خود شما، آقایان! همه کسانی که اظهارات امام جمعه تهران را خلاف قواعد علمی ثابت‌شده در مورد علل وقوع زلزله دانسته‌اید و در یک بعد از ظهر مطبوع بهاری، چای را که مادراتان، زنتان، خواهرتان یا حتی دوست‌دخترتان جلویتان گذاشته، هورت کشیده‌اید و مفرح‌شده از صحبت‌های امام جمعه، زندگی و کارتان را ادامه داده‌اید بی آنکه حتی یک لحظه فکر کنید شما، خود شما نیز عضو همان باشگاهی هستید که امام‌جمعه تهران از بلندپایگان آن است. تعجب می‌کنید؟ می‌پرسید چرا؟!

همه ما زنان ایرانی، از همان سال‌های اول زندگی‌مان، حداقل در راه مدرسه، اگر نه در خانه، آزار جنسی را که با متلک‌های ظاهرا ساده شروع می‌شد و تا تعقیب و گریز، دستمالی و تهدید به تجاوز در کوچه‌های خلوت یا مکان‌های خیلی شلوغ بالا می‌گرفت، تجربه کرده‌ایم.

ترس از مردان، از نگاه‌شان و از این‌که دنبالت راه بیفتند، همواره فضای کوچه و خیابان را برای ما ناامن کرده است. و عاملان این آزار جنسی مدام، چه کسانی بودند؟ شما! بله، خود شما! به من نگویید که می‌توان در ایران پسری تازه به سن بلوغ رسیده بود و بزرگ و بالغ شد، بی آنکه به زنان متلک گفت؛ بی‌اغراق، این بخشی از روند بزرگ‌شدن برای مردان در ایران است. تجربه‌ای که بدون آن، مرد ایرانی، مرد نمی‌شود.

در عوض، در آن سوی دیگر، تذکرها و فشار مداوم خانوادگی، اجتماعی و سیاسی برای پوشاندن خود، و بیشتر پوشاندن خود، بدن خود، خنده‌های خود، شادابی و زیبایی کودکی و نوجوانی و جوانی خود و ذهن و تمایلات و خواسته‌های خود، بخشی از روند بزرگ‌شدن برای زنان در ایران است. روندی که اتفاقا شما آقایان، بله همین شما، حتی در آن هم سهیم هستید؛ حتی اگر نوجوانی بیش نباشید.

لطفا یک بار هم که شده جلو آینه بایستید و از خود بپرسید: اولین باری که به دختری متلک گفتم کی بود؟ اولین باری که به خواهرم، یا حتی به مادرم، یا دخترخاله‌ام یا دوست‌دخترم گفتم روسری‌ات را بکش جلو یا آرایش نکن جلوی هر مرد و نامرد غریبه، کی بود؟

می‌بینید؟! شوخی بامزه‌ای نیست: شما همان مرد و نامرد غریبه‌اید که خیابان را برای خواهر و مادر و دختر دیگران ناامن می‌کنید و در عین حال، همان مرد محرمی هستید که زن و خواهر و مادرتان را بیشتر و بیشتر می‌پوشانید تا از مرد و نامرد غریبه محفوظ بمانند و این عین همان کاری است که همان مرد و نامرد غریبه با زن و خواهر و مادر شما و زن و مادر و خواهر خودش به طور همزمان می‌کند. برایش هم توجیه دارید: مردها اینطوری‌اند! اصلا اینطوری به دنیا آمده‌اند! چشمشان دنبال زن‌هاست! هیزند! و اغلب، با وجود وجه منفی که این صفت دارد، وقتی به مردان نسبت داده می‌شود، با تسامح عمومی مواجه می‌شود. و از آن طرف هم لابد مردها ناموس‌پرستند و اسلام گفته که خودت را بپوشان. و باز هم سرکوب زنان در خانه، جنبه‌ای مثبت می‌یابد. و اگر روشنفکرتر باشی: من حال گشت ارشاد و آژان و آژان‌کشی ندارم! یا حوصله حرف مردم را ندارم!

خب امام‌جمعه «فلک‌زده» تهران هم که چیزی غیر از این نگفته که شما گفته‌اید و می‌گویید: گفته زن‌ها با بی‌حجابی‌شان فساد می‌آورند، چون باعث می‌شوند مردها تحریک شوند. و فساد، زلزله می‌آورد. گیرم دومین جمله را شما این‌طوری نمی‌گویید اما مثلا می‌گویید فساد چیز بدی است چون بی‌بندوباری می‌آورد و طلاق را زیاد می‌کند و انواع بلایای اجتماعی را دامن‌گیرمان می کند که کم از زلزله ندارد. و اگر نبود این توجیهات، چگونه دایره معیوب آزار جنسی روزانه زنان توسط مردان و افزایش فشار بر زنان برای رعایت حجاب و عفاف، در ظاهرا برای کم‌کردن آزار جنسی روزمره تداوم می‌یافت، بی آنکه اصل داستان دیده شود؟

چگونه می‌توانیم به گشت ارشاد، به طرح گسترش فرهنگ عفاف و حجاب، به سخنان امام جمعه تهران که برای گشت‌های ارشاد پشتوانه ایدئولوژیک می‌سازد و این قبیل نقد داشته باشیم، بی آنکه از خودمان بپرسیم چند بار نقش گشت ارشاد را در کنترل ذهن و بدن زنان زندگی‌مان بازی کرده‌ایم؟ چند بار با آزار جنسی زنان، با ساده‌پنداشتن عمل متداول متلک‌گویی، به بازتولید این تفکر که زن، یک سوژه جنسی است که اگر چون مرواریدی در صدف حفظ نشود، به یغما خواهد رفت کمک کرده‌ایم؟

می‌بینید؟ این ما فمینیست‌ها نیستیم که دنیا را به زن و مرد تقسیم می‌کنیم: دنیای ما کاملا و از قبل از این‌که به دنیا بیاییم، تقسیم شده است: شما متلک می‌گویید، ما متلک می‌شنویم؛ شما ما را در حجاب می‌کنید، ما در حجاب می‌رویم.

راه از میان بردن این تقسیم‌بندی، انکار آن نیست؛ تکرار جمله کلیشه‌ای زن و مرد هر دو انسانند و فرقی ندارند، مشکلی را حل نمی‌کند. دموکراسی روزی آغاز خواهد شد که شما، بله شما آقایان یاد بگیرید نه فقط جلو آینه بلکه در منظر عموم، به جای دفاع از حقوق زنان به مثابه امری بیرونی و انتزاعی، از تجربه واقعی، درونی و زمینی «خود» به عنوان یک «مرد» سخن بگویید و نقشی که در بازتولید ساختارهای تبعیض‌آمیز موجود داشته‌اید را به نقد بکشید.

دموکراسی و حقوق بشر، از هر یک از ما شروع می‌شود و نه از آدم‌هایی انتزاعی، که باید خودشان، نگاهشان و رفتارهایشان را اصلاح کنند تا ایران جایی بهتر برای زندگی‌کردن باشد.

تا آن زمان که امیدوارم چندان دور نباشد، راستش من چندان فرقی بین حجت‌الاسلام صدیقی با هر یک از پسران تازه‌بالغ دیروز و مردان طرفدار حقوق بشر و حقوق زنان امروز نمی‌بینم؛ غیر از اینکه او دست‌کم در آنچه هست و آنچه می‌گوید، یک‌رو تر است.

این مطلب را به اشتراک بگذارید

fan

این نوشته با دقت خوبی(و 100%)جامعه مارو توصیف میکنه.هر چند لحنی احساسی در اون به کاررفته باشه

fan | ۰۸ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۰۷:۲۷
شيما

شماها واقعا توقع بيجايي داريد كه انتظار عذر خواهي يا تجديد نظر داريد. كدام ايراني را سراغ داريد كه اصولا اشتباهش  را قبول كند كه تازه بعدش بخواهد عذر خواهي كند. ايشان هم مستثنا نيست. پس اون همه قداست درجه و مقام  و كمالات چه ميشه؟ اصلا مي دونيد چيه! هر چي ايشون مي گه عين حقيقته، اگر استثنايي هست مشكل از اون استثناهاست كه بايد با اين تيوري هماهنگ بشن! منطق ما از اولش همين طوري بودده.

شيما | ۰۸ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۰۷:۲۶
ariyaie

ما هرچي ميکشم از دوران صفوي و قاجار ميکشم.ما همان آريايي هاي سابق هستيم با آن همه احترام مساوي زنان و مردان.

ariyaie | ۰۸ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۰۷:۲۲
جان

خانم صدر شما آقایان شجریان، مصدق، خاتمی، شاملو و سهراب سپهری را هم جزو این مردان ایرانی می دانید دیگه؟ این طور نیست؟ اگه این طور نیست پس بی خود جمع می بندید. اگر هم این طور هست که خوب برای مقاله خود به طور جدی تجدید نظر چاپ کنید.

جان | ۰۸ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۰۷:۰۸
محسن حجتي

فرقي نميبينم دبين كسي كه متلك ميگويد به زنان بخاطر زنانگي شان و فحش ميده به مردان بخاطر مردانگي شان. آنچه كه سد ما براي دموكراسي است اين اطلاق نگره هاي است.
اگر آن متلكها نشانه پليدي باشد اين مطلق گويي ها و توهينها هم نشانه بيخردي است.
تصور ميكنم آنچه كه دور برتان برسرتان آورده است به دوربرتان برگردانيد نه به همه.
كسي كه بخاطر دزديده شدن مداد توسط يكنفر همه افراد را دزد مي نامد شجاعتش از امام جمعه هم كمتر است او حداقل با پوشش، برخي را از تير تهمتش ميرهاند شما كه تيراندازي نابلدي هستيد.
شما كه از آقاي امام حمعه خوشتان ميآيد چرا گير به بقيه داده ايد؟
اگر همه مردان، عاشق متلك گفتن و بقيه مخلفاتش هستند،  شايد شما هم عاشق متلك شنيدن و بقيه ملفاتش نباشيد،
اگر مردي بگويد همه زنان عاشق متلك شنيدن و بقيه مخلفاتش هستند فرقي با شما دارد.
شما كه اينقدر دلتان نازك است از متلك شنيدن متلك هاي كلفتي بار خيلي ها كرديد.
‘بد نيست روح پبيدمان را به كسي نشان ندهيم و بگذاريم بقيه با همان روح مشهورمان خوش باشند. مزخرف گقتن ارزش حتي زنان بزرگ را هم پائين ميآورد.

محسن حجتي | ۰۸ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۰۶:۵۴
maryam

خانم صدر با حرفهای شما موافقم اما یک نکته را از یاد نبریم این پسرها را همین خانمها بزرگ کردند همین خانمها با شنیدن متلکهای پسرهای دردانه شان خندیدند و ان را به حساب شوخی و یا رسم جامعه نهادند فکر نمیکنید که تربیت یک نسل به عهده مادر و پدر است هرچند اگر مادر تحصیلکرده باشد میتواند فرقی بین پسر و دخترش نگذارد و از پسر بخواهد که به خواهرش احترام بگذارد؟ خیلی از رفتار و اداب ما از مادران و پدرانمان ریشه میگیرند. موفق باشید

maryam | ۰۸ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۰۶:۴۵
نغمه

آقایان و خانم های مخالف نظر خانم صدر خواهشمندم به خاطر بیارین مورد اون دانشجوی دکترا در یکی از دانشگاه های کانادا رو که در اسانسور به یک خانم حمله کرده بود و به سینه اش دست زده بود و بعد که در دادگاه محکوم شده بود.
من ممنون خانم صدر هستم و از شجاعت و شهامت ایشون تقدیر می کنم. باعث تاسفه که نوشته ای به این خوبی چنین مورد حمله جماعت قرار گرفته.

نغمه | ۰۸ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۰۶:۳۰
وحید

من با خانم صدر تاحدود زیادی هم‌عقیده‌ام و با بخش عمده‌ای از نوشته‌شان نیز موافقم. ولی یادمان نرود که نقش زنان در بازتولید این فرهنگ مذکر چه به عنوان مادر در بستر خاواده و چه به عنوان یک روشنفکر که این چنین شمشیر از رو بسته‌اند کم از مردان نبوده و نیست. مادر به کودک-دختر خود یاد می‌دهد که مثلا لای پای خود را بپوشاند (تا ناخواسته کودک را به ورطه پیش‌آگاهی جنسی ناسالم بکشاند. زن روشنفکر یک جبهه فولادین در مقابل هر قدم مثبت مرد در جهت تغییر جهان‌بینی خود و قواعد اجتماعی استوار می‌کند. البته که در این حالت میدان برای آقاث صدیقی و امثالهم برای تاختن به هرچه تغییر است باز است. کمی با هم مهربان‌تر باشیم.

وحید | ۰۸ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۰۶:۲۶
نیچه

وقتی یک زن شرقی و اسلام زده، درباره ی حقوق زنان مطلب بنویسد، نتیجه اش بهتر از این نمی شود.

نیچه | ۰۸ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۰۶:۲۰
بيژن

هر جاي دنيا نگاه كنيد اين جور مردا پيدا ميشه. كم و زيادش فرق مي كنه ولي بهر حال داره ديگه. پس نبايد به همه با يه چشم نگاه كرد

بيژن | ۰۸ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۰۶:۱۷
نیچه

این نوشته از روی احساسات و سرخوردگی های شخصی است. جدی نگیرید

نیچه | ۰۸ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۰۶:۱۵
bahooneh

در تحلیل این مطلب ، مطلبی در اینجا نوشته ام ... ممنون میشم اگه نظرتون رو بدونم
http://sahneh2006.blogfa.com/post-119.aspx

bahooneh | ۰۸ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۰۶:۰۹
نه مرد و ن زن

فرهنگی که در آن هنوز

زن را شوهر میدهند
برای مرد زن میگیرند
به زن مسئولیت اینرا میدهند که طوری باشد که مر بتواند خودش را کنترل کند
اگر مردی وقاحت همخوابگی با زنان مختلف داسته باشد آنرا دلیل مردانگی میدانند
اگر زنی اینکاررا حتی یکبار بکند آنرا دلیل ناپاکی میدانند
ناموس و شرف مرد بستگی به آن دارد که زنش یا خواهرش یا مادرش چه کرده باشد و نه اینکه خود او چه کرده باشد
به دخترهامتلک گفتن را دلیل بلوغ میدانند و اگر دختری در جواب لبخند بزند آنرا دلیل خرابی و بدنامی
تعدد زوجات بر مرد مشرع و مقبول است و برای زن ممنوع و نشانه فحشاء


و هزاران عیب دیگر که به آن درواقع آپارتاید جنسی باید گفت

چنین فرهنگی تا رسیدن به یک نقطه انسانی و متعادل راه بسیار درازی در پیش دارد.

سعدی میگوید:

بسیار سفرباید
تا پخته شود خامی

نه مرد و ن زن | ۰۸ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۰۶:۰۹
عزیزی

یک بار خواستم به یه خانومی کمک کنم، سرخ و سفید شد!
یک بار خواستم به دختر دیگری که مورد انگشت نوازی قرار گرفته بود کمک کنم، دشنام داد و گفت به شما ربطی نداره
یک بار خواستم در تاریک روشن ابتدای شب به دختری که دو ساک در دستش گرفته بود کمک کنم، روشو اون ور کرد و به راهش ادامه داد
یک بار هم توی خیابان حجاب، دختری که با کفش پاشنه بلندش نقش زمین شده بود را خواستم کمک کنم. چنان نگاهی کرد که در عمرم اینقدر تحقیر نشده بودم.
شاید تابوی جنسیت در ایران هیچگاه نشکند. و اقرادی مثل خانم صدر بر این تابو می دمند.
خانما: عیب و ایراد را در خودتان نیز بجویید. و به اینکه یک قسمت از بدنتان را به عنوان امتیازی برای خود بدانید و فکر کنید که همه مردان به دنبال آن هستند دوری کنید.

عزیزی | ۰۸ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۰۶:۰۹
سلمان

حرفهای خانم صدر بسیار به واقعیت نزدیک است و اینکه به کسی بر میخوره ناشی از تعصب کورکورانه و عدم واقع بینی وی است

سلمان | ۰۸ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۰۶:۰۶
mahsheed

I dont understand, so many (not all) men do as they wish and say as they please and when someone uses the same literature to wake them up, all of a sudden they change color. Just wake up. See what you have done and how you have done it. Myabe you were not the one who said all the rotten words about the humps and bumps of my body on the street, but aren’t you the same when it comes to ordering me to cover it? Isn’t it you whose veins grow the size of a tree trunk when your mother, your sister, your wife or your daughter chooses to dress as they like? I dont say they dress slutty, but just as they like, they tend to choose a bright color but hey that is against the norms, they choose a style, that is against the norms and who creates those norms for women? where is the role of women in creating their social norms? what is the role of women in deciding how they want to be represented? So,  for once just take the taste of your own medicine and try to swallow all the thorns and knives that we swallow in our everyday life. I know, not all men are the rotten rats of the streets, but how many of them are not assisting those rats to grow on their manhood?

mahsheed | ۰۸ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۰۶:۰۴
دوست

دوست عزیز

فقط میخواستم یاد آور شوم که حدود نیمی از پرسنل گشت های ارشاد خانم ها هستند !!!

دوست | ۰۸ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۰۶:۰۲
آرش رحمیانی

خیلی دلم می خواهد بدانم خانم صدر اصلا سکس می کنند؟ یا اینکه سکس را هم نوعی تحقیر زن می دانند.

آرش رحمیانی | ۰۸ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۰۵:۵۹
آرش

شنیده ام که زمانی در ایالات متحده اینقدر تساوی حقوق سیاه و سپید باب شده بود که گستاخی به یک سیاه گزافتر از گستاخی به یک سپید مجازات می شد.و امروز نیز خانم صدر مدعی فمینیسمی رادیکال است که بیش از انسانیت جنسیت می بیند. خیلی تند می تازی خانم! این تفکریست که در تو شکل گرفته از گستاخی آن همه مردانی که ازشان نوشتی و آن همه مردانی که ازشان ننوشتی نتوانسته اند آرامت کند. احساست را می فهمم ولی اصلا منطقی نیست نوشتارت

آرش | ۰۸ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۰۵:۵۳
مهسا

من کاملاً قبول دارم که برآیند رفتارهای تمامی مردان اجتماع ما،می شود چیزی که تبعیض است و خشونت آشکار ،ولی نمی توانیم در حرکتی انتحاری تمامی خودمان را از این جامعه فاکتور بگیریم وقتی می دانیم که توسری های زده شده را کسانی تحمل می کنند و حتی خوش می دارند،و کسانی در این جامعه به پرورش این فراوان مردان مشغولند که از جنس ما هستند،زنند و خوب بر سر ما می زنند...نفس می کشند،به قدر حتی تک جمله ای اگر در روز بگویند،اثر دارند...به قول خودتان سوزنی ابتدا به خود بزنیم و بعد جوالدوزی در ابعاد میخ طویله حواله برادرانمان،همسرانمان و پدرانمان کنیم...لااقل به انتخاب های خودمان که قطعاً منجر به حضور مردانی در کنارمان به عنوان همسر و دوست شده ،احترام بگذاریم.

مهسا | ۰۸ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۰۵:۴۹
احمد

با سلام به همگی
دوستان، خانم شادی صدر اولین بارش نیست که اینگونه احساساتی و ضد مرد سخن می گوید. سالهاست که درونش را اینگونه علنی میکند.
مثل اینکه یادش رفته که دفعاتی که به زندان افتاد، این مردها بودند که در کنار زنهای دیگر او را با تلاششان نجات دادند.
متاسفانه ایشان به خاطر شخصیتی که دارد ضد مرد است.
اگر نوشته را بررسی کنید، می بینید که سراسر احساسی و فاقد منطق و غیر علمی است.
اینگونه توهین به تمامی مردان کردن و همه آنها را با یک چوب راندن مشخص کننده بی ارزش بودن صحبت اخیرش است.
البته باید دید که آیا این کار ایشان جهت سوء استفاده سیاسی نیست؟

احمد | ۰۸ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۰۵:۴۴
mina

اي حامد قدوسي!برايت در وبلاگت كامنت نمي گذارم، چون كامنتهايي را كه دوست نداري منتشر نميكني!كاري به مخالفان و موافقان نوشته شادي صدر ندارم! اما تو نمي تواني ادعاي مستثني بودن كني، چون حداقل يكبار از اين دست كارها كرده اي! اردوي كاشان را يادت هست كه هشدار دادي:”دختران در اتوبوس آواز نخوانند” و ما خفقان گرفتيم؟ شايد امروز... عقيده ات تغيير كرده باشد و آدم ديگري شده باشي و به حرفهاي آن روزت بخندي! اما شادي درست مي گويد:” دست كم يكبار” اين كار را كرده اي !

بغض آن آواز هنوز در گلوي من است

mina | ۰۸ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۰۵:۳۹
زهرا

با اين طرز برچسب زدن به همه براي رسيدن به هدف چه فرقي است بين شما و ايمه جمعه!  شادي جان با اين كه طرفدارت هستم ولي در اين مورد بايد اعتراف كنم اين روش روي ديگر  سكه، مشابه فاشيست و از جنس تفكر غالب در حاكميت است.

زهرا | ۰۸ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۰۵:۳۶
توانا

این را هم ببینید،خالی از لطف نیست:
http://nilian1807.blogspot.com/2010/04/blog-post_27.html

توانا | ۰۸ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۰۵:۳۵
نوید

خانم صدر عزیز، در پاسخ به مقاله شما موارد زیر (کاملاً دوستانه) قابل توجه است:
1- اگرچه خیلی از فرمایشات شما صحیح و تکاندهنده بود، اما ادبیات شما مشابه امام جمعه و سایرین، توهین آمیز و تحقیر کننده است.
2- تفکر شما غرض ورزانه ،  یکسویه و کودکانه است. منظورم نابالغ از نظر اجتماعی، دوستانه میگیویم احتمالاً یا مرد نداشته اید یا مرد خوب تجربه نکرده اید.
3- ما در پی اصلاح باید باشیم نه ایجاد مناقشه. برای انتقاد میتوان از ادبیات بهتری استفاده کرد البته امیدوارم مثل یک بنده خدایی که خیلی حرف های ابلهانه میزند دنبال جلب توجه نباشید.
4- به صلاحتان میدانم به جهت برگشت از اشتباه قابل جبران چنین کنید:
1- معذرت خواهی از عموم
2- تجربه یک ازدواج یا رابطه موفق
3- مراجعه به روانکاو برای رفع احتمالن برخی استرس ها و عقده های فروخورده قدیمی.
4- بازنگری احوالات خویش و طرح مسئله به صورت منطقی از طریق رسانه ها با هدف خیرخواهی و اصلاح شرایط

نوید | ۰۸ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۰۵:۳۳
آرمين

خانم صدر عزيز
مقاله ي خوبي بود اما كمي تند بود يعني زيادي تند بود.بلا نسبت داشت كه شما نياورديد!! شايد باعث شود بحث و جدل در اين مورد بيشتر شود تا كه شايد زودتر اين وضعيت نا بسامان به سامان برسد.

آرمين | ۰۸ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۰۵:۳۱
رضا

من بسیار متاسفم  که خانوم صدر تمام مردان ایرانی رو با یک آخوند حوزوی که نتیجه تربیت حوزوی او جز تحویل دادن بیماران جنسی به جامعه نیست در یک گروه قرار میدهند. خانوم صدر مردم ما چه زن چه مرد به دلیل تربیت نادرست جنسی مشکلات جدی دارند. من ۳ سال هست که به خارج کشور آمدم، قبل از اون هم ۳ سال در شعبه یک شرکت خارجی در ایران کار میکردم به طوری که خانومهاای ایرانی لزومی به رعایت حجاب نداشتند.در این مدت بارها آنچنان رفتار زننده ای از برخی دختران  ایرانی سر میزد که واقعا مایه خجالت بود. فقط به خاطر اینکه با ۴ تا چشم ابی هم صحبت شده اند، عنان از دست داده دست به کارهایی میزنند که ...
اینکه زنان ما امنیت اجتماعی شون پایین اومده مطلبه درستیه. ولی من مشکل رو از همه مردان نمیدونم مشکل از حکومت بیمار و عقب افتاده ای هستش که توانایی پاسخ دادن به نیازهای اجتماعی مردمش نداره. 
  خانوم صدر رواج چنین افکاری در میان دختران و زنان ما نه تنها مشکلی را حل نمیکند بلکه مشکلات اجتماعی را افزون تر میکند. چرا مطلبی از قشری نگری، تجمل گرایی  روز افزون زنان، داشتن روحیه کاسب کارانه  برخی دختران در مقوله ازدواج و مهریه که بنیانهای زندگی خانوادگی رو به شدت به خطر انداخته نمینویسید.

رضا | ۰۸ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۰۵:۱۹
محمدرضا

فمنيست امروزي همينه ديگه فاشيست جنسيتيه، خونه آخرش ليدي گاگا ست.  اينا از فمنيسم همينشو ياد گرفتن اصلا متوجه نيستند اين جنبش زماني كه در غرب پا گرفت اهداف انساني و متعالي داشت. خوب تقصيري ندارند مثل همه چيز اين را هم گرته برداري كرديم بدون فهم عميق اينهم روش، به جايي بر نمي خورد. چي بهتر از لنتراني گفتن به جنس مخالف حالا تو خيابون نشد تو وب!

محمدرضا | ۰۸ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۰۵:۱۶
من و پري

جان گري در کتاب مردان مريخي و زنان ونوسي دو جمله ناب دارد: اول اينکه زنان عموما “مطلق” صحبت ميکنند. وقتي خانم صدر ميگويد “همه” مردان اينگونه اند جمله ايشان بايد اينگونه تفسير شود که ” احتمال دارد تعدادي از مردان اينگونه باشند” يا اينکه ” مرداني زيادي هستند که اينگونه اند”

توصيه دوم جان گري اين است که  منطق زنان با مردان فرق ميکند و اگر مردان بخواهند به استدلالات زنان گوش کنند گيج ميشوند چون زنان به هنگام عصبانيت فقط ميخواهند حدف بزنند و برايشان مهم نيست که چه ميگويند و اشتباه مردان اين است که بخواهند به استدلالات زنان کلمه به کلمه پاسخ گويند و ارتباط منطقي بين جملات زنان را درک کنند.

در هر حال اگر بدون توجه به گفته هاي جناب جان گري بخواهيم به استدلالات خانم صدر گوش دهيم نتيجه اخلاقي اش اين است که اين حقير راقم اين سطور ” مرد” نيست چون با توصيفات خانم صدر صدق نميکند. زياده جسارت است  “من” “من و پري”

من و پري | ۰۸ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۰۵:۱۴
amir

با سلام خدمت همه دوستان
من حرف های خانم صدر رو مطالعه کردم و تا حدی قبول دارم البته خانم صدر هم یکم تند گفته بود و به بعضی از اقایون هم بر خورده بود .در دوره نوجوانی  هر پسر و دختری این یک امر طبیعی است که یک سری شیطنت ها به خاطر شرایط سنی و هم چنین به خاطر بلوغ جنسی بین دختر و پسرها اتفاق می افتد . این گونه رفتار ها و متلک گوئی ها حتی در کشور های آزاد به طور واضح و حتی در روز روشن دیده میشه و این قانون طبیعته . من نزدیک به یک سال است که در یکی از کشور های اروپایی زندگی می کنم . این حرف خانم صدر رو هم قبول دارم که این خانم هایی که تو ایران زندگی می کنند از دست مردان در امان نیستند.
در کشور های غربی زن از امنیت کامل بر خوردره من ندیدم اینجا مردی مزاحمت برای خانمی ایجاد بنکه (البته پسران و دختران نوجوان استثنا هستند) و خانم ها با خیال راحت در پارکها و خیابان ها قدم می زنند بدون هیچ گونه احساس خطر ولی یک نکته انحرافی داره اینجا ، ان هم اینه که همین خانم ها هر کاری که بخوان می کنند و هیچ پایبندی اخلاقی و رفتاری ندارند و دقیقا مثل یک حیوان زندگی می کنند و با هر کسی که میخوان سکس می کنند میگین نه بیاین اروپا ببینین.مرد های اینچا هم که قربونشون من برم هر زمان که خواستن واسشون در دسترسه احتیاجی نیست خودشونو به اب و اتیش بزنن کلی ناز بکشن یا به قول خانم صدر خودشونو بمالن به درو دیوار. در کل دنیا خر تو خره کلاتو بگیر باد نبره پسر گلم

amir | ۰۸ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۰۵:۱۴
علی لندن

تا حدی موافقم اين فقط مختص مردای ايرانی نيست آمار تجاوز رو تو آفريقای جنوبی ببينين حتی تو اروپا هم همينطور
حرفت درسته ولی فقط به مردای ايرانی گير دادی
علی لندن

علی لندن | ۰۸ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۰۵:۱۲
نرگس

خانم صدر حرفهای شما را صد در صد تایید میکنم .از سن بلوغ از ترس متلک و دستمالی مردان سرزمینم همیشه با ترس بیرون میرفتم بعد از ازدواج هم یم مردی که خودش را خیلی روشنفکر فرض میکند از لباس پوشیدن تا سخن گفتنم را با جنس مذکر کنترل میکند

نرگس | ۰۸ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۰۵:۰۹
بیتا

خانم شادی صدر عزیز، نوشته شما داغ دلم رو تازه کرد. انگار تمام خاطرات نوجوانی ام رو جلوی چشمم آورد. دستمالی شدن تو راه مدرسه با وجود مانتوی گشاد، مقنعه و جثه کوچک و نیمه بالغم. وحشت از روبرویی با آقایی که علاقه داشت سر راه بچه مدرسه ای ها بایسته و شلوارشو بکشه پایین. وقتی بزرگ تر شدم، وحشت از اینکه مبادا موقعی که یک پسر به من متلک می گه همسایه ها منو ببینند. یا حتی در هنگام شنیدن متلک ممکنه کمیته من رو به جرم مورد توجه پسران قرار گرفتن دستگیر کنه. الان که بهش فکر میکنم می بینم در همه اون موارد من همیشه خودم رو گناه کار می دونستم. هربار خودم رو بیشتر می پوشوندم، خمیده راه میرفتم که یک وقت برآمدگی بدنم باعث تحریک آقایان معصوم (!) نشه. آخه چرا؟ نمی دونم کدوممون راه رو اشتباه رفتیم اما می دونم که تمام مدت نوجوانی من و بسیاری از دختران دیگر به ترس و احساس گناه گذشت. شادی عزیز از همه زحمت هایی که برای احقاق حقوق زنان میکشی ممنونم.

بیتا | ۰۸ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۰۵:۰۷
ش-الف

يادم اومد كه به تازه گي نقل مكان كرديم به خونه جديد . اولين چيزي كه به خانمم گفتم اين بود كه بايد يه زير پرده اي بگيريم چون از از بيرون داخل معلومه . خانم شادي صدر . ما توي ايران زندگي ميكنيم . همسايه هامون از بس كه زن نديدن وقتي چشمشون به زن من بيفته كه داره تو خونه با لباس ركابي راه مي ره .... اله اكبر ... نذار بگم چي كار ميكنن .
يه شب ميخوايم با مهمونمون دور هم بشينيم و پيكي بزنيم . صد تا چشم ما رو نظاره ميكنه و آخرش هم زنگ ميزنن 110 و الي آخر .
حالا شما بگو ما مردهاي ايراني نسبت به زنامون سخت گيري ميكنيم ؟

ش-الف | ۰۸ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۰۴:۵۷
farzad

مردانی که خانم صدر فرمودند تربیت شده مادران همین گشورند

farzad | ۰۸ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۰۴:۵۶
مرجان

من نوشتن نظر رو با دید کاملا مثبت نسبت به پیام اصلی مقاله و اهداف خانم صدر شروع کردم. اما حالا بعد دیدن پست جدید ایشون در وبلاگشون دیگه نمیتونم از نوشته شون دفاع کنم. خانم صدر زحمت ندادند به خودشون که چند تا لینک ازنقدهای منفی بر مقاله شون رو زیر نوشته بزارند. زحمت ندادند حرفشان را توضیح بدهند دلیل بیاورند امار بدهند یا حتی از 5درصد نادیده گرفته شده دلجویی کنند. زحمت ندادند اصول اولیه بحت رو رعایت کنند ایشون تلویحا به ما فهموندن که ترجیح می دهندبا آدم های جو زده ای که  با تنفر پیغام های تهدید و توهین می گذارندو کاریکاتور های توهین آمیز می سازند دهن به دهن شوند تا این که وقت بگذارند و جواب های منطقی تری به نقدهای افرادی مثل حامد قدوسی بدهند. نه من دیگر نمی خواهم امثال این مقاله ها مانیفست جنبش زنان باشد. حتی اگر با مضمون حرفشان موافق باشم

مرجان | ۰۸ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۰۴:۵۳
ناشناس

من بعنوان یک مرد با اکثر بخش های این نوشته موافقم و البته انتظار ندارم جامعه ای که قرن ها با سرکوب حق و حقوق زن جلو رفته بخواد چنین امورد مسلمی رو بپذیره.

ناشناس | ۰۸ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۰۴:۳۸
armin

hi evryone just wanted to say yestoday i did call my mum and said SOORRY to her . WHY? because when i was a teenager ,was thinking like real man should protect female and use to ask her DON’T GO THERE,  or WEAR YOUR SCARF BETTER or… now even hate to remember them and let me tell you one more thing; i did cry too, thanks to SHADI

armin | ۰۸ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۰۴:۲۸
آراز

این موضوع کاملا درست است ... دیکتاتوری و مردسالاری در خون ماست ... نگاهی به خانه های خود بیندازید ... نگاهی به اظهار نظرهای خود بیندازید ... نگاهی به رفتارهای دوران بلوغ بیندازید ... البته من نمیگویم که همه ی مردان ایرانی مردسالار هستند اما این حس دفاع و حفاظت از کسانی که دوستشان داریم گاهی آنها را محدود میکند. کسانی را میشناسم که در عین تحصیلات آنچنانی و خود روشنفکر دانی زن خود را از داشتن موبایل و راندن ماشین محروم میکنند که پسر ها ممکن است جلوی آنها بپیجند و آنها را آزار دهند(همان آزارهایی که اینجا مطرح شد). البته خوشبختانه دوره ی این مرد ها رو به انقراض است اما همه ما جزو یک باشگاهیم ... بعضی مانند امام جمعه جزو تندرو ها و بعضی مانند خود ما مرد های عادی در رده های بسیار پایین این باشگاه ...

دموکراسی را از خانه هایمان شروع کنیم ...

آراز | ۰۸ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۰۴:۲۵
NADER

من يك بسرم و هركس كه شك داره مي تونه ايميل منو داشته باشه
من بسيار ديديم كه يك مرد با قرار كرفتن در كنار يك زن غريبه خواستهاي جنسيش فوران كرده و سعي به برطرف كردن ان به هر شيوه ممكنه نموده تا اينجا با خانم صدر موافقم
ولي تا بحال شده از خود سوال كنيم جرا؟
از نظر من وقتي يك مرد يا زن فرقي ندارد از اغوشي كه رسما و شرعا مال ايشان است لذت كافي و مورد نظرش رو براورده نكوده باشه و طرف مقابل براي باسخكويي به نياز ايشان هيج تلاشي نكند  اين نياز سركوب شده با يك جرقه شعله ور ميشه اين قبول نداريد؟
بس ميبنيم بشت بيشتر اين حركات صورت كرفته توسط مردان يك زن كه توجه به مرد زندكيش كم بوده وجود دارد
من به شخصه بارها به كمك زنهاي كه مورد ازار اذيت قرار كرفتن شتافتن و بدون هيج منظوري فقط براي كمك  ولي در وهله اول با برخورد بد و توهين اميز ان زن  كه ” به شما مربوط نيست يا خودم از بسش بر ميام  يا .....” مواجه شدم كه من اين را از سطح فكر و ديد زنها به مردهاي دور برشان  مي دانم  و فكر مي كنند هر مرد غريبه يك مزاحم است
من خودم با مساوات جنسي موافقم و تلاش كردم و مي كنم
ولي زنهاي زيادي را ديدم كه حاضر نيستن تلاشي حتي كوجك انجام بدهند
خانم صدر باور كنيد مشكل نا برابري جنسي در ايران سهم عمداش در  خود زنهاي ايران است كه  هيج تلاشي نمي كنند

NADER | ۰۸ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۰۴:۱۷
سينا جامي

خانم شادي صدر!
مي‌دانم دلتان پر است از مردان، شايد به همان اندازه‌ي امام‌جمعه‌تهران از زنان.
به نظر من اين فاصله نتيجه‌ي رفتار تك تك آدم‌ها نيست، بلكه ريشه در عدم توزيع مساوي قدرت فيزيكي و نامتقارن بودن سن بلوغ دارد؛ ريشه در تاريخ دارد، ريشه در طبيعت بشر دارد؛ مي‌گويم اين قدرت نامساوي است نمي‌گويم عادلانه نيست. به نظر من حاصل جمع قدرت‌ها‌ي طبيعي در زن و مرد ( در ابعاد مخنلف جسمي و روحي) با هم برابرند اما دراجزاء با هم فرق مي‌كنند. بنابراين منطقا  نمي‌توان تنها يك جنبه را عمده كرد و به آن پرداخت. به احتمال قوي با عرائض من تا به اينجا موافقيد.
متاسفانه هنوز زور و قدرت غصبي است كه حرف اول را مي‌زند! يك‌جا بيشتر يك‌جا كم‌تر. بله دموكراسي مي‌تواند اين فاصله را كم كند به شرطي كه مردم بالغ و به معناي حقيقي رشيد باشند. اين درجه نسبي است. ميزان بلوغ انسانها در جوامع مختلف با هم فرق مي‌كند. متاسفانه جامعه‌ي ما دوران كودكان سيبيل كلفت را طي مي‌كند. اين بي‌عدالتي در توزيع ناعادلانه‌ي قدرت و متعاقبا در قضاوت و احساسات و اخلاقيات نهادينه شده است.  مي‌گويم قدرت غصبي چون به لطايف الحيل در تمام جوامع (‌در جهان سوم بيشتر) قدرتمداران  با هر ابزاري موجه و ناموجهي، با ذهن و هيجانات و عواطف و منطق مردم بازي مي‌‌كنند تا آن‌ها را به شيوه‌هاي غير منطقي تهييج و قدرتشان را مال خود كنند. بنابراين به طور مستقيم يا غير مستقيم قدرتهاي پيدا و ناپيداي حاكم بر جوامع به نوعي غاصبند. اما اين قدرت غصبي اشكال رنگارنگ دارد، در شرق يك جور، در غرب جور ديگر.  به نظر من توزيع ناعادلانه‌ي قدرت ريشه در سلامت فرهنگ زندگي گروهي( مدنيت) از يك‌سو، و از سوي ديگر ريشه در زور طبيعي و جسماني مرد دارد (كه اين دومي عامل انحراف آن اولي است). مردان چون در چنبره‌ي زور طبيعي گير كرده‌اند ناگزيرتر از زنان به تجاوز به حقوق ضعيف تر از خود تن مي‌دهند...اما چاره چيست؟ چاره مبارزه براي تقويت مشاركت كل آحاد يك ملت ( از زن و مرد) در امور گروهي است كه به اين ترتيب آنها قابليت‌ها و مهارت‌‌هاي اخلاقي رعايت مشاركت‌هاي گروهي-انساني ( فارغ از جنسيت) را تنها در تمرين اين بازي گروهي در اجتماع مي‌توانند فرا گيرند و به كار بندند تا نگاه و خلقياتشان مهار و اصلاح شود؛ و اين حاصل نمي‌شود جز با برقراري دموكراسي آن هم  در بستر نسبيات و فارغ از نگاه حق و باطل و مطلق‌گرا كه متاسفانه تمام مكاتبي كه جهان بيني مطلقگراي ماترياليستي، الهي و حتي ليبراليستي ( نه به معناي آزاديخواهي نسبي) دازند آن نگاه مطلقگرا را مبناي تصميمات بشري و نسبي خود قرار داده اند تا سوار بر موج عوام و قشريون جامعه‌ي‌خود، به اين ناعدالتي دامن ‌زنند. با اين حساب اگر حكومتها زمينه‌هاي تمرين مهارت مشاركت گروهي مردم در نظام تصميم‌سازي و تصميم‌گيري را ( فارغ از ايدئولوژي) بصورت فراگير و ملي فراهم نكنند، اين خود مردم هستند كه براي چنين حقي بايد تلاش كنند. نتيجه اينكه با فراهم شدن مقدمات فوق الذكر، تنها  توزيع عادلانه‌ي قدرت مي‌تواند عامل اصلي رشد فرهنگي و تغيير و تعديل و سلامت خلقيات انساني و تخفيف و محو هيجانات حيواني در مردان و زنان گردد نه وعظ و خطابه و شلاق.

سينا جامي | ۰۸ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۰۴:۱۲
saman

من فقط و فقط مسول رفتار خودم هستم. شادی صدر، شما حق نداری چون یک عده کاری میکنند که شما دوست نداری این اتهام رو به من هم بزنی‌.

خسته شدم از رفتارهای توهین‌امیز زنهایی مثل شما که دائم از من و امثال من طلبکارید. مردشور خودتون و امثال شما و نفرت و طلبکاریتون رو ببرن

saman | ۰۸ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۰۴:۱۰
محمد حسین

فکر نمیکنم خانمی بتونه توی ایران راحت توی پارک بشینه و استراحت کنه یا جائی‌ کنار خیابون منتظر دوستش باشه یا راحت بتونه لباس مورد نظرشه بپوشه، در همی‌ این مورد کسانی‌ بهش متلک میگن، کسانی‌ مزاحم میشن و کسانی‌ بد جوری زیر چشمی نگاهش می‌کنن. به نظر من این خیلی‌ وحشتناکه. تصورش رو بکنید که شما که پسر هستید در نوجوانی که یه کمی‌ ترس دارید یه مردی دنبالتون راه بیفته، می‌ترسید دیگه. نمیترسید؟ خوب زن‌ها هم میترسن.

یادم میاد که من هم متلک زیاد گفتم، چشمک هم زیاد زدم، چند تائی‌ هم از همون‌ها بدن دوست دخترم شدن، حتا هنوز ۴ تا دختر را یادم هست که سوار ماشینم کردم ( جدا جدا) من می‌خواستم کرایه بگیرم، اما اونها می‌خواستند دوست بشن.

یادم هست که زنهای کنار خیابونی از پس کار خودشون بر میومدند و از چیزی ناراحت نبودن، من هم که اهل بوق زدن و سوار کردن بودم مشکلی‌ نداشتم. اما دختر‌های معصوم زیادی بودند که اهلش نبودند و این وضعیت اونها رو ناراحت میکرد، پسرهای زیادی هم بودند که همیشه شرمنده  احساسات عاطفی و جنسیشون بودن که هر دو سرکوب میشد ولی‌ اهل این کار‌ها نبودند.

نمیدونم حق با کیه. یا کی‌ مقصر بود. شلوغ پلوغ بود دیگه هر کیه یه جوری خلاف میکرد.

من ۶ سال هست  که ایران نیستم.

محمد حسین | ۰۸ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۰۳:۳۹
ز.م

هيچ مردي توي ايرن موقع تاکسي سوار شدن هولِ اينو نداره که بغل دستي اش چه جوري مي شينه،
به حرفهاي ايشون خوب فکر کنيد. دست کم نگيريد. اين رفتارها ريشه هاي مردستيزي و آشفتگي رواني خانمهاست. قطعا همه ي مردها و پسرهاي ما اينگونه نيستند. ولي قسم مي خورم همه ي زنهاي کشورمون دست کم يک بار با همچين آسيبي رو به رو شدن. فارغ از اينکه چادر پوشيدن، مانتو يا هر چيزِ ديگه.
در ضمن رفتار شخصي هر کس در هر کجا فقط به خودش مربوطه.

ز.م | ۰۸ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۰۳:۳۷
yek Marde irani 18 sale

ادیان را بنگر ، همه ی پیشوایان و پیامبران مرد بودند.سایه ی تبعیض هزاران سال است که بر بشر سایه افکنده.ما به مخالفت با رسومی میرویم که در باور های عده ای رسوخ کرده و از کودکی در گوش کودکان خوانده شده.من را به عنوان مرد ایرانی متلک پران و هیز می نامی و متهم می کنی.ملالی نیست .بار تبعیض و فشارش آن قدر بوده که تو را نسبت به همه بد بین کند اما قیاست نا عادلانه است.زن و مرد ایرانی هر دو مایه ی فخر این خاک اند و هردو به یک میزان در تاریخ این مرزو بوم نقش دارند

yek Marde irani 18 sale | ۰۸ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۰۳:۳۴
آرش

من مردی 40 ساله هستم. خداوند را گواه می گیرم که هرگز به هیچ خانمی متلک نگفته ام و این کار را دون شان خود می دانم. اما در عوض تا کنون چندین بار در خیابانهای تهران از دختر خانم ها متلک شنیده ام و یک بار هم اخیرا در نزدیکی دانشگاه تهران خانمی با لبخند به من چشمک زد. خانمها بهتر است اول خودشان را نصیحت کنند.

آرش | ۰۸ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۰۳:۲۰
سیامک

خانم صدر اگر می خواهید با ایجاد جو زنانه علیه مردان برای خود شهرتی به دست آورید باید عرض کنم فقط افراد حقیر و بی بضاعت فکری با توسل به کلی بافی هایی از این قبیل در پی کسب موقعیتند. شما که علیه مردان ایران اینگونه جاهلانه حکم صادر می کنید هم باید بدانید تا کنون حقوق بسیاری از مردان ایرانی به خاطر امتیازات ناعادلانه ای که به زنان داده شده پایمال گردیده است. اگر قرار به حکم کلی صادر کردن باشد بنده نیز به راحتی می توانم زنان ایرانی را عشوه گر و پول پرست و هتاک و حسود بنامم که موارد آن بسیار زیاد است. وقتی یک فرهنگ از بیخ بیمار است دیگر زن و مرد نمی شناسد. کمی از این تفکر کودکانه و ابلهانه دست بردارید. با همه ژستی که تا به حال گرفته بودید آخر سطحی نگری خود را تمام و کمال به نمایش گذاشتید.

سیامک | ۰۸ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۰۳:۰۹
Kaveh Irani

چند نکته :
1- کالبد شکافی و ریشه یابی مسائل اجتماعی مبتلابه جامعه (نابهنجار) ایرانیان( داخل یا خارج کشور) امری لازم و بدیهی است .
2- ریشه یابی مسائل و ارائه واقعیت ها از راه  حمله به جنسیت مقابل (زن یا مرد)  پیش نمی رود، چرا که یک روانشناس نیز برا ی درمان بیمار خود اول ظرفیت پذیرش واقعیت را برای بیمار ایجاد می کند تا بعد بتواند در مرحله بعدی به بیمار بگوید که چطور می تواند به درمان خود کمک کند. این نوع مقالات تکان دهنده ، آگاهی بخش ، تنش زا(مفید)، و بی محصول ( بدلیل فراهم نبودن زمینه های لازم ) می باشد.
3- تغییر مناسبات اجتماعی ( رابطه زن و مرد ) با یک مقاله یک صفحه که شامل تحلیل ؛ آسیب شناسی ، راهبرد عملی و ......امکان پذیر نیست . هر چند که راه حل مساله از همین مسیر می گذرد ولی نه با این یک مقاله و به این سبک ......
4- از آنجا تظاهر به طرفداری از حقوق زنان در بین ایرانیان ( تا همین حد هم خوشبختانه ) به یک مد روز  ( فاشن ) تبدیل شده ، (همانطور که طرفداری از حقوق گی ها در بین ایرانیان ( خارج کشور) به یک مد روز تبدیل شده ) ، این فرصت خوبی به جنبش زنان و حامیان حقوق زنان داده تا بتوانند با کار فرهنگی خود ریشه مناسبات اجتماعی مو جود را به لرزه در آورده و زمینه های استقرار حقوق برابر زن و مرد را در جامعه خود بنیان گذاریم. این نقطه ایست که خانم شادی صدر و دیگران باید روی آن کار کنند.

Kaveh Irani | ۰۸ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۰۲:۳۶
Kiyan

این نوشته نمونه بارز کلی گویی است. شما مردهای ایرانی را که تعدادشان هم کم نیست در یک قالب میگذارید و بعد از اینکه در یک قالب (Gender Role ) قرار گرفته اید شکایت میکنید. در اینکه آزار جنسی در ایران بیداد میکند حرفی نیست و در اینکه حقوق زنان پایمال میشود هم شکی نیست، اما راه حل این معضل زیر پا گذاشتن انصاف نیست. ضمنا اگر منتظرید مردهای جامعه ایرانی حقوق از دست رفته شما را از دیگر مردان ایرانی دیگر بگیرند باید حالا حالا ها منتظر بمانید. به عنوان مرد ۲۵ ساله ای که بخش بزرگ تر زندگیش را خارج از ایران زندگی کرده، و با تاریخ کشور هایی غربی که شما تلویحا به عنوان الگو انتخاب کرده ید (نگفته ید مردان، گفته ید مردان ایرانی حق زنان را پامال میکنند) دیده ام که حق زنان را هیچ وقت به ایشان نداده اند... زن های بزرگی که شاید شما هم بتوانید یکی از ایشان باشید، حق خود را گرفته اند و البته نه با درگیر شدن با درویزگانی که به خودشان اجازه توهین به زنان میدهند. شرمنده اگر چیزی که نوشته ام روان و گویا نیست.. خیلی وقت بود که سعی نکرده بودم فارسی بنویسم.

Kiyan | ۰۸ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۰۲:۳۵
محمدرضا

اما در باب متلک، باید خدمت شما دوست عزیز عرض کنم، هنگامیکه به اطراف نگاه کنید، کودکان و نوجوانان و جوانان و بزرگسال و  پیران را می بینید که هر کدام به اندازه خود کار می کنند و نگران آتیه خود و خانواده خویشند، اما تا کنون هیچ یک از آنان آیا چیزی به نام تفریح را در زندگی خود معنا کرده اند! در جامعه ای که تفریح آنهم از نوع سالم از بین رفته و گرفتاری و یأس بر همه چیره گشته  یک متلک ساده که لحظه ای دل جوانکی را شاد می کند و از غم دنیا آزاد، این همه حرف و حدیث و ايه و كنايه مي خواهد؟! بي انصاف نباشيم خود شما  تا كنون حسرت يكي از  اين متلك ها را نخورده ايى تا اندكي دلت بلرزد و فارغ از آنجه هستي شوي!

محمدرضا | ۰۸ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۰۲:۱۱
صفحه 9 از 13 صفحه ‹ First  < 7 8 9 10 11 >  Last ›
آگهی