شادی صدر، حقوقدان و فعال حقوق زنان، در یادداشتی که برای مردمک نوشته است، میگوید: چندان فرقی بین حجت الاسلام صدیقی با هر یک پسران تازه بالغ دیروز و مردان طرفدار حقوق بشر و حقوق زنان امروز نمی بینم؛ غیر از اینکه او اقلا در آنچه هست و آنچه می گوید، یک روتر است.
شادی صدر، حقوقدان و فعال حقوق زنان، در یادداشتی که برای مردمک نوشته است، میگوید: چندان فرقی بین حجتالاسلام صدیقی با هر یک از پسران تازهبالغ دیروز و مردان طرفدار حقوق بشر و حقوق زنان امروز نمیبینم؛ غیر از اینکه او دستکم در آنچه هست و آنچه میگوید، یکرو تر است.
داستانهای امام جمعه تهران و رابطه بین حجاب و زنا و زلزله هنوز ادامه دارد. در آن سر دنیا دختری دانشجو، کمپین «ممهلرزه» (Boobquake) راه میاندازد و ایرانیان سراسر دنیا، در شبکههای خبری مختلف میببینند که حرفهای امام جمعه تهران که هیچگونه ریشه منطقی و علمی ندارد، اسباب خنده مجریان و گزارشگرانشان شده است.
«اهریمنانگاری» زنان و نسبتدادن تمامی بلایای آسمانی و زمینی، از زلزله و سیل گرفته تا جنگ و قحطی، نه تنها موضوع تازهای نیست بلکه تاریخ درازی هم دارد. در همین سالهای اخیر، بنیادگرایان مذهبی در استان آچه اندونزی، زنان را مسبب سونامی دانستند، و واعظان الجرایزی هم هر بار که زلزلهای میآید آن را به رفتارهای نامناسب زنان ربط میدهند. در دنیای مسیحیان و یهودیان و هندوهای بنیادگرا هم اوضاع به همین منوال است.
اما این یادداشت کوتاه نه درباره فرهنگ اهریمنانگاری زنان و نه رویکرد بنیادگرایان مذهبی به زن و بدن و ذهن زن است. این یادداشت کوتاه فقط برای تلنگر زدن به خودمان نوشته شده است؛ به مصداق سوزنی که باید به خودمان بزنیم در مقابل جوال دوزی که مثلا به حجتالاسلام صدیقی میزنیم.
ارتباطی که امام جمعه تهران بین حجاب و رفتار زنان با زلزله برقرار کرده، با هیچ توجیه منطقی و علمی همخوانی ندارد اما بسیاری سیاستمداران، حتی بسیاری از روشنفکران و به تبع آنان آدمهای عادی، بارها نسبتهایی به همین اندازه ضد زن، میان حجاب و رفتار زنان با ناهنجاریهای عمومی برقرار کردهاند و هیچگاه این چنین از سوی جامعه مورد سرزنش یا تمسخر قرار نگرفتهاند.
منظور من در اینجا مسئولان دولت احمدینژاد نیست که ارسال اساماسهای مستجهن از سوی زنان به همکاران مردانشان را از علل افزایش طلاق میدانند، یا روحانیون تندرویی که از روبنده، برای پاککردن صورت مسالهای به نام زن دفاع میکنند.
منظور من خود شما هستید، بله، خود شما، آقایان! همه کسانی که اظهارات امام جمعه تهران را خلاف قواعد علمی ثابتشده در مورد علل وقوع زلزله دانستهاید و در یک بعد از ظهر مطبوع بهاری، چای را که مادراتان، زنتان، خواهرتان یا حتی دوستدخترتان جلویتان گذاشته، هورت کشیدهاید و مفرحشده از صحبتهای امام جمعه، زندگی و کارتان را ادامه دادهاید بی آنکه حتی یک لحظه فکر کنید شما، خود شما نیز عضو همان باشگاهی هستید که امامجمعه تهران از بلندپایگان آن است. تعجب میکنید؟ میپرسید چرا؟!
همه ما زنان ایرانی، از همان سالهای اول زندگیمان، حداقل در راه مدرسه، اگر نه در خانه، آزار جنسی را که با متلکهای ظاهرا ساده شروع میشد و تا تعقیب و گریز، دستمالی و تهدید به تجاوز در کوچههای خلوت یا مکانهای خیلی شلوغ بالا میگرفت، تجربه کردهایم.
ترس از مردان، از نگاهشان و از اینکه دنبالت راه بیفتند، همواره فضای کوچه و خیابان را برای ما ناامن کرده است. و عاملان این آزار جنسی مدام، چه کسانی بودند؟ شما! بله، خود شما! به من نگویید که میتوان در ایران پسری تازه به سن بلوغ رسیده بود و بزرگ و بالغ شد، بی آنکه به زنان متلک گفت؛ بیاغراق، این بخشی از روند بزرگشدن برای مردان در ایران است. تجربهای که بدون آن، مرد ایرانی، مرد نمیشود.
در عوض، در آن سوی دیگر، تذکرها و فشار مداوم خانوادگی، اجتماعی و سیاسی برای پوشاندن خود، و بیشتر پوشاندن خود، بدن خود، خندههای خود، شادابی و زیبایی کودکی و نوجوانی و جوانی خود و ذهن و تمایلات و خواستههای خود، بخشی از روند بزرگشدن برای زنان در ایران است. روندی که اتفاقا شما آقایان، بله همین شما، حتی در آن هم سهیم هستید؛ حتی اگر نوجوانی بیش نباشید.
لطفا یک بار هم که شده جلو آینه بایستید و از خود بپرسید: اولین باری که به دختری متلک گفتم کی بود؟ اولین باری که به خواهرم، یا حتی به مادرم، یا دخترخالهام یا دوستدخترم گفتم روسریات را بکش جلو یا آرایش نکن جلوی هر مرد و نامرد غریبه، کی بود؟
میبینید؟! شوخی بامزهای نیست: شما همان مرد و نامرد غریبهاید که خیابان را برای خواهر و مادر و دختر دیگران ناامن میکنید و در عین حال، همان مرد محرمی هستید که زن و خواهر و مادرتان را بیشتر و بیشتر میپوشانید تا از مرد و نامرد غریبه محفوظ بمانند و این عین همان کاری است که همان مرد و نامرد غریبه با زن و خواهر و مادر شما و زن و مادر و خواهر خودش به طور همزمان میکند. برایش هم توجیه دارید: مردها اینطوریاند! اصلا اینطوری به دنیا آمدهاند! چشمشان دنبال زنهاست! هیزند! و اغلب، با وجود وجه منفی که این صفت دارد، وقتی به مردان نسبت داده میشود، با تسامح عمومی مواجه میشود. و از آن طرف هم لابد مردها ناموسپرستند و اسلام گفته که خودت را بپوشان. و باز هم سرکوب زنان در خانه، جنبهای مثبت مییابد. و اگر روشنفکرتر باشی: من حال گشت ارشاد و آژان و آژانکشی ندارم! یا حوصله حرف مردم را ندارم!
خب امامجمعه «فلکزده» تهران هم که چیزی غیر از این نگفته که شما گفتهاید و میگویید: گفته زنها با بیحجابیشان فساد میآورند، چون باعث میشوند مردها تحریک شوند. و فساد، زلزله میآورد. گیرم دومین جمله را شما اینطوری نمیگویید اما مثلا میگویید فساد چیز بدی است چون بیبندوباری میآورد و طلاق را زیاد میکند و انواع بلایای اجتماعی را دامنگیرمان می کند که کم از زلزله ندارد. و اگر نبود این توجیهات، چگونه دایره معیوب آزار جنسی روزانه زنان توسط مردان و افزایش فشار بر زنان برای رعایت حجاب و عفاف، در ظاهرا برای کمکردن آزار جنسی روزمره تداوم مییافت، بی آنکه اصل داستان دیده شود؟
چگونه میتوانیم به گشت ارشاد، به طرح گسترش فرهنگ عفاف و حجاب، به سخنان امام جمعه تهران که برای گشتهای ارشاد پشتوانه ایدئولوژیک میسازد و این قبیل نقد داشته باشیم، بی آنکه از خودمان بپرسیم چند بار نقش گشت ارشاد را در کنترل ذهن و بدن زنان زندگیمان بازی کردهایم؟ چند بار با آزار جنسی زنان، با سادهپنداشتن عمل متداول متلکگویی، به بازتولید این تفکر که زن، یک سوژه جنسی است که اگر چون مرواریدی در صدف حفظ نشود، به یغما خواهد رفت کمک کردهایم؟
میبینید؟ این ما فمینیستها نیستیم که دنیا را به زن و مرد تقسیم میکنیم: دنیای ما کاملا و از قبل از اینکه به دنیا بیاییم، تقسیم شده است: شما متلک میگویید، ما متلک میشنویم؛ شما ما را در حجاب میکنید، ما در حجاب میرویم.
راه از میان بردن این تقسیمبندی، انکار آن نیست؛ تکرار جمله کلیشهای زن و مرد هر دو انسانند و فرقی ندارند، مشکلی را حل نمیکند. دموکراسی روزی آغاز خواهد شد که شما، بله شما آقایان یاد بگیرید نه فقط جلو آینه بلکه در منظر عموم، به جای دفاع از حقوق زنان به مثابه امری بیرونی و انتزاعی، از تجربه واقعی، درونی و زمینی «خود» به عنوان یک «مرد» سخن بگویید و نقشی که در بازتولید ساختارهای تبعیضآمیز موجود داشتهاید را به نقد بکشید.
دموکراسی و حقوق بشر، از هر یک از ما شروع میشود و نه از آدمهایی انتزاعی، که باید خودشان، نگاهشان و رفتارهایشان را اصلاح کنند تا ایران جایی بهتر برای زندگیکردن باشد.
تا آن زمان که امیدوارم چندان دور نباشد، راستش من چندان فرقی بین حجتالاسلام صدیقی با هر یک از پسران تازهبالغ دیروز و مردان طرفدار حقوق بشر و حقوق زنان امروز نمیبینم؛ غیر از اینکه او دستکم در آنچه هست و آنچه میگوید، یکرو تر است.
من هم کاملا موافقم که زن ایرانی به گوزی نمی ارزد. اما از زنم مثل سگ می ترسم و پیش اون از گل کمتر به زنها نمی گم. آخه زن من خیلی دریده و شروره. درست مثل این شادی صدره از شرافت بویی نبرده.
زن ایرانی به گوزی نمی ارزد
این جمله رو از قول خانم علینژاد میگم چون خیلی به دلم نشسته :می گویی نه؟ خب امتحان کن. زن شو.
شاید انتقاد خانوم صدر انتقاد تندی بود ولی انتقاداتی که به ایشون شد به خوبی روشنگر تفکر مرد سالار قشر “روشنفکر” جامعه است .
ممنون از تمام مردان دگر اندیش و همراهی که صبوری میکنند . و ممنون از خانم صدر ...
آهای کامبیز گه زیادی نخور سیر میشی اشتهاتو نگه دار چیزای دیگه ای هم هست که بخوری. آشغال بی مصرف تو از توی کدوم باغ وحشی پیدات شده دیگه؟ این همه به حقوق ما زنها بی اعتنایی میشه چرا خفه میشی و جیکت در نمیاد؟
مردک عقب مانده که هنوز در 2500 سال پیش درجا میزنی و مشتی افسانه موهوم را باور کرده ای. ببند اون دهن گشادت رو. بیخودی هم برای این سلیطه ها که ظاهر روشنفکرانه به مرد ستیزی دامن میزنند خودت را جر نده. من اگر تا فردای قیامت برای آن مثلا خانم استدلال کنم باز هم نگرش مردستیز دارد. تا به حال با چند نفر از این قماش بحث منطقی و بی نتیجه کرده ام و مثل تو بیکار نیستم که از صبح تا شب تو سایت ها یادداشت بنویسم. وقتی آنها نمی خواهند طور دیگری فکر کنند من هم می گوبم باشد ما متلک گو هستیم و درازت می کنیم و از تو حال می گیریم. حالا کامبیز خان تو هم اگر اعتراض داری بخواب تا حالی ازت بگیریم. این پاسخ شما بیسوادان عقب مانده است که داعیه روشنفکری هم دارید!
حتی ذکر نام مجازی آن کامنت گذار نادان, که آن مزخرفات را راجع به سرکار خانم صدر در بالای نظر کامنت گذار محترم -دارا- گفته است؛ روح و قلب من و هر مرد آزاده ای را از شدت خشم و عصبانیت بیقرارمیکند.
خیلی بیغیرتی که در یک فضای مجازی به افکار یک هموطن زن ایرانی با این بیشرمی و وقاحت توهین میکنی.
عقب مانده فکری؛ اگر من و دیگران به نویسنده یادداشت بالا انتقاد میکیم؛ با دلیل و منطق داریم تفکراتمان را قسمت میکنیم.
آنکسی که باید بخوابد؛ کوته فکرانی مانند تو هستید. که این بدنامی و وحشی گری مرد ایرانی از توی گور تو و امثال تو بلند میشود.
آن طرز تفکر وحشی و بدوی تو برای دفاع از برابری حقوق انسان ایرانی مورد نیاز این لینک و مورد توجه کامنت گذارزان این لینک نیست.
این سخنان یاوه را هم برای . . . خودت نگاه دار.
مردک چرا آبروی مرد ایرانی را با مزخرف گوییهایت بیشتر از این به زیر سلابه میکشی؟
واقعا ننگ و تف به شرف و مردانگیت با این حرف زدن بیشرفانه ات.
شرم به تو نامرد بیغیرت.
سرکار خانم صدر من هم مثل شما یک خانم هستم و اتفاقا فمینیست نیز هستم که بسیار به برابری حقوق زنان و مردان اعتقاد دارم و برای آن مبارزه می کنم. تنها نکته ای را می خواستم خدمت شما بگویم.
1- شما داوریتان یک طرفه و بسیار پرکینه بود. بله من مردان بسیاری را می شناسم که در عمرشان یک بار هم متلک نگفته اند. شاید بسیاری از آنان که گفته اند هم به دلیل فوران هورمونهای جنسی شان در دوران نوجوانی این کار را کرده باشند و هم اکنون از این کار پشیمانند. بنابراین عمومیت دان شما اصلا با معیارهای علمی سازگار نیست.
2- در تربیت پسرهایی که به خود اجازه می دهند هر کاری با زنان بکنند ما مادران هم مقصریم. ما به عنوان مادران مردان آینده جامعه باید به خاطر داشته باشیم احترام به زنان را در مردان آینده نهادینه کنیم و همه تقصیرها را به گردن مردان نیاندازیم
3- شاید برای اینکه حقوق زنان بهتر ایفا شود بهتر باشد از خودمان شروع کنیم. به قول یکی از پسران نظر دهنده اینجا ایا بهتر نیست زنان هم همچون مردان در تامین اقتصادی خانواده نقش داشته باشند ایا این کار باعث نمی شود تا زنان بتوانند با قدرت بیشتری حرف خود را به کرسی بنشانند. ایا توقعات بیجای دختران از مردان که در شرایط سخت اقتصادی به سر می برند باعث نمی شوند مردان بیشتر به زنان به چشم ابزار نگاه کنند؟به قول ظریفی به دختران یاد بدهیم تا خود مردان آینده شوند نه اینکه به مردان ایراد بگیریم.
4- شاید اگر گشتی در جامعه بزنید ببینید که گاه فوران نیازهای جنسی در زنان هم( و البته مردان هم) باعث می شود تا زنان هم به فکر مخ زدن مردان باشند اینها در جامعه ای که همه چیز در آن ممنوع است شاید زیاد به عنوان ناهنجاری مطرح نشود.
5- یادمان باشد ما زنان برابری طلب بیش از آنکه مردان را محکوم کنیم خود باید تلاش در جهت برابری حقوقمان با مردان داشته باشیم و این جز با مبارزه و آگاهی بخشی به مردان امکان پذیر نیست. مردان خوب جامعه را بهتر است دشمن خود نکنیم
با درود به خانم صد
بنده بر خلاف نظر بسیاری میخواهم خانم صدر را تایید کنم وبگویم حق با ایشان است ما مردان از کودکی حتا از مادران خود میاموزیم که مرد سالار باشیم یادمان نرود مادر خواهر را به ما میسپارد نگهبان ناموس از تنها چند سالگی پدر نیز با با نعره های خود فریاد های خود اخم خود داد وبیدا د خود نمایش قدرت را خصوصا ئدر زمینه کنترل وتربیت مادینه هایش مارا میاموزد که وظیفه ما همانا بر سر خواهر کوبیدن تا پوشش را ناموسش را حفظ کند اما در میان همسالان آنگاه که چیزی را حس میکنیم وسوسه لذت است که به آزار ومتک ونیشگون وو میکشاند فراموش میکنیم که ما همان نگهبان ناموس خواهر وحتا مادریم که این میراث بناممان ثبت شده است برخورد دو تا میشود یکی اسیر یا اسیرانی داریم بنام ناموس خود دیگری ندیدن ودرک نکردن ناموس دیگران که چون ما موظف به حفظ آنند ودر لحظه غایب صحبت های کلیشه ای انسان زن وانسان مرد هم به کنار .حقیقت چیزی جز آن نیست که خانم صدر اشاره کرده اند تند هم نرفته اند در دنیای غرب زن بعد از شاید مبارزات طولانی در برهه و شرایطی دیگر رشد میکند بزرگ میشود انسان زنی اش برابر با انسان مردی اش میشود هر جند جسته وگریخته چیزی شنیده میشود که خلاف عرف معمول جامعه است اما پسران از همان کودکی میپذیرند که نگهبان نیستند وخواهرانشان جوابگوی اعمالشان در مقابل آنان نیستند .در بین روشنفکر ترین چپ ترین ما هم هنوز این موضوع جا نیفتاده است هرچند قدری نسبت به زن با دیدی وسیعتر نگریسته میشود اما صحبت ناموس که باشد همین افراد قداره بندان قابلی میشوند حتا اگر زن وابسته شان شادی صدر باشد با تفکر واستقلال فکری وتواناییهای برخورد با موانع ومشکلات در هر زمینه .دوستان هم اینقدر به خانم صدر حمله نکنند که کفر گفته است سحنان صدیقی را باید به کناری نهاد وجوهره سخن را گرفت و سنجید سخنان صدیقی سخنان دیروز وپریروز این جماعت نیز هست پایه واساسی ندارد اما ما که ادعا میکنیم صدیقی سخن غیر منطقی گفته است خود با منطقیم به گفته خانم صدر مبراییم؟ خود را محک بزنیم تا به حرق ایشان برسیم صدیقی را به کناری بنهیم وخود به جایش بنشینیم واز خود بپرسیم که این حرف غلط از آن ما نیست ؟
خانم صدر
واقعا ً برای شما متاسفم اگر اين نوشته واقعا ً چيزی باشه که شما بهش فکر می کنين. اينکه رفتار بد يک قشر به خصوص از جامعه را به کل جامعه تسری بدهيد جز نشر رفتار سوء هيچ فايده ديگری ندارد و به جرأت می تونم بگم که در جامعه محدود خودم بسياری از دوستان خودم رو می شناسم که رفتارشان در مقابل جنس مقابل هيچ چيزی جز احترام و وقار نيست. نمی خواهم از خودم يا اطرافيانم تعريف کنم ولی ديدی خودم و خيلی از دوستانم و برادرهايم و خيلی از اعضای بزرگ فاميل من دارن هيچ شباهتی به مدلی که شما از جامعه مردانه ارائه کرديد ندارد و به اين افتخارمی کنم که در اين 27 بهار زندگی، نه هيچ متلکی به خانمی گفتيم و نه به بانوان به ديد کالای رفع ارضای غريزه جنسی نگاه کرديم و نه به نزديکانمان دستور يا پيشنهاد و توصيه ای که چه طور بپوشند و چه طور رفتار کنند داديم و به اين موضوع افتخار می کنيم که شعور و استعداد همه آدمها در يک حده و اگه به نظر من علی يک بايد و نبايدی می رسه اين موضوع به ذهن خواهرم هم می رسه و تا اين لحظه حتی يک بار هم هيچ اختلاف نظری به وجود نيامده.
تا اين لحظه من به شادی صدر به عنوان يک انسان نگاه می کردم اما از اين به بعد خانم شادی صدر بيشتر از يک انسان يک خانم فمنيست جلوه می کنه که دغدغه زن بودن او را از آزاد انديشيدن دور نگه داشته.
در پايان به شما خانم صدر توصيه می کنم کتابی از Inga Muscio به اسم Declaration of Independence را بخونين. نگاه ايگنا رو خيلی شبيه نگاه شما می دونم ولی مطمئنم در عين شباهت های فرهنگی، مطالب اين کتاب يک نوع همدردی مشترک “بين فرهنگی” رو به دنبال داره که به درک موقعيت مرد “ايرانی” در مقابل مرد “غربی” کمک بسياری می کنه.
علی جزايری
http://mydiogenes.blogspot.com/2010/05/blog-post.html
یا
http://www.google.com/reader/view/?hl=en&tab=wy#stream/user/02526612227479557915/state/com.google/broadcast
آخر منطق و شعور چطور این تندرویهای غیر کارشناسانه وغیر مستدل را باید بپذیرد؛ و به خود بگوید زمانه رو به پیشرفت است؟!
این پیشرفت نیست این تداوم همان جهل سی و یک سال قبل ولی اینبار در کاسه و ظرف حقوق زنان است.
زنان باید به حقوق خود برسند. مردان هم باید برسند. اما نه با طرفداری از خشونت کلام و بی فرهنگی ادبی.
حالا چرا توقع دارید که یک به اصطلاح مدافع حقوق زنان ؛آن هم نه مدافع حقوق بشر؛ براحتی از راه برسد و اینباربا سوء استفاده از درد واقعی نصف انسانیت ایرانی, و با نمایش غیر منطقی و احساسیتحریکزنان بر علیه مردان را دامن بزند؟ با اینکار چه مشکلی از مشکلات سی و یک ساله این مملکت حل میشود؟
جز اینکه نصف مردم ایران زمین اکنون نادان و خر غیرتی ملقب شوند؟
بعد
یادتان رفته مجاهدین سبیل درازچطور به جان درباریان افتادند؟ اسلحه های ژ-3 در دستان چریکهای به اصطلاح فدایی خلق چه؛ آنها را هم یادتان رفته؟
اعدام هویدا یادتان رفته؟
اعدام تیمسار نصیری یادتان رفته؟
آنموقع اینکارها به اسم اسلام خر غیرتی نبود.بود؟
پس چه شده که اکنون توقع دارید؛ که مردان گلامون بگیرند؛ و چیزی نگویند؟
نسل امروز این مملکت همه اشان فرزندان آن سبیل درازهای کمونیست و مجاهد و یک مشت پرمدعای بیمصرف نیستند که اکنون قبا داشته باشند؛ که ترهات یک به ظاهر مدعی حقوق زنان بخواهد به تریش قبایشان ضربه بزند یا نزند.
خیلی از شهروندان نسل امروز این مملکت فرزندان همان مادران و پدران اخراج شده و یا پاکسازی شده ؛ اما همیشه وفادار به تاج شاهنشاهی ایران هستند. که میدانند این بازی سیه بازی جلوی مردم بیگناه بیشتر نیست. حافظه ما اطوارهای سبیل درازها در سی و یک سال قبل را خوب به یاد دارد.
حقوق بشر انسان ایرانی را خود مردم میدانند. نیاز به معلم و بالا منبری هم ندارند. اگر کسی عرضه کمک کردن به مردم برای بهبود قدرت تفکر و دامنه معلومات فرهنگی مردم را دارد؛ بدون ادعا کمک کند. این دیگر ژست و پز و توهین کردن به نصف انسانیت انسان ایرانی را نمیطلبد. اگر هم که ادعا دارد؛ که آنقدر ادعا بکند تا . . .
شور بختان به آرزو خواهند
مقبلان را زوال نعمت و جاه
گر نبیند به روز ,شب پره چشم
چشمه آفتاب را چه گناه؟
راست خواهی هزار چشم چنان؛
کور بهتر است که آفتاب سیاه
(شیخ اجل سعدی )
زنده باد ایران و ایرانی زنده باد زن و مرد
زنده باد عشق و دوست داشتن
راستش من روشنفکرهایی که دیده ام با کلی زارت و زورت و ادعا، دست کم 98 در صدشان نه در جوانی که در شصت سالگی همین طورند که خانم صدر گفته است. یعنی مسئله فقط متلک نیست. نگاه است. نگاه مرد ایرانی است که از عمله اش گرفته تا روشنفکرهاش یکی است.
آقای داریوش
خش 2-
چطور آن موقع اینکارشان به اسم اسلام و دین اوج آونگاردیسم بود. ولی حالا بعد از سی و یک سال آن بذررا که با آن, باد پر از نفرت کور کاشتند؛ و بلافاصله چون طوفان خودشان را ریشه کن کردکه هیچ؛ مردم نا آگاه مانده داخل مملکت را هم به قعر فلاکت کشاند؛ اکنون عقبه فکری همان طرز تفکر سال 1357 که در مملکت تسلط فکری و فرهنگی بر انسان ایرانی پیدا کرده است بد و اخ شده است؟
چه شده که الان فریاد وا حقوق زنان بلند شده است؟ سی و یک سال قبل که زنان روشنفکر و مترقی را که بر علیه حجاب کمپین ” نه روسری نه توسری” درست کردند. و همه آنها را از کارشان یا اخراج کردند و یا بازنشسته و یا به وحشیانه ترین شکل ممکن اعدام کردند ؛ چرا این مدعیان امروزین حقوق زنان آن موقع الم درود بر خمینی در دست گرفته بودند؟
سی و یک سال جهل و حماقت به خورد مردم دادند.منظورم تک تک همین اپوزیسیون است که الان ینگه دنیا نشین شده اند. و افاده هاشان تبق تبق شده است.
حالا به یادشان آمده که حقوق زنان خوب هست؟ بعد هم راه افتاده اند گریبان مردان درمانده داخل ایران را مثل سگ هار میگیرند؛ که شما با فلان پدرسگ زاده یکی هستید؟ بابا جان خجالت هم خوب چیزی است. بذر نفرت سی و یک سال کاشته اند از مملکت در رفته اند. یک مشت آسمان جل را به مغز و فکر و فرهنگ مردم مسلط کرده اند. حالا هم میخواهند برای دفاع از حقوق زن مردان را اخته کنند؟
آقای داریوش
با سلام
بخش 1-
خیلی ها خارج نشین هستند. این نه امتیاز است. و نه ویژگی منحصر به فرد برای یک انسان ایرانی.
انتقاد وقتی پذیرفته است؛ که با منطق و استدلال دقیق همراه باشد.
بگذارید یک سئوال اساسی بکنم:
خیلی از خارج نشینهایی که بخارج رفتند. همان فعالین سیاسی کمونیست و مجاهد و ملی گراهای دوآتشه هستند؛-که دلشان میخواست برای یک اتفاق ناخوشایندکه 25 سال قبل از سال 1357 حادث شده بود؛ شاه را با دستان خودشان تیرباران کنند.- میگویید نه بفرمایید بخوانید و ببینید آیا جناب آقای دکتر فاطمی والامقام قصد دستگیری و مجازات شاه و درباریان را دشته است؛ یا خیر؟ آقای مهندس بازرگان و آقای سنجابی و قطب زاده عزیز چطور؟ نگفتند شاه برای درمان به ایران بیاید؟ واقعا میخواستند آن مرحوم را درمان کنند؛یا درمان کنند؟
- حتی حاضر نبودند به انسانهای آنزمان فرصت بدهند که اشتباهات را اصلاح کنند.
به فرد وطن پرستی مثل جناب آقای شاهپور بختیار چقدر توهین کردند؟ آیا آن توهین ها که در زیر اسم جمهوری اسلامی میشد آوانگارد بودند؟ یا اسلام آن موقع مترقی بود؟
آقای عزیز خشت اول این وحشی گری که میبینید سی و یک سال قبل گذاشته شد.
همان کسانی که سی و یک سال قبل مانند جنون گرفتگان برای خمینی : آهنگ خمینی ای امام خواندند.
یادتان که نرفته؟ رفته؟! خمینی ای امام. خمینی ای امام . . . .
اینها همانهایی بودند که بساط استبداد نعلین را به بساط استبداد چکمه رضا شاهی ترجیح دادند. ندادند؟ خداوکیلی استبداد چکمه بهتر بود یا نعلین ؟
هر كسي از زن خود شد يار من از درون من نجست اسرار من
مرد يادداشت شادي صدر شايد مرد با اختيارات مضاعف شرعي-تاريخي باشد.
چه چيزي باعث شده “مرد ايراني” به ويژه در 30 سال اخير نتوانسته آشكارا در مقابل حجاب بايستد ؟
این فقط یکی از عوارض اسلام است، هر چند برای شناختن بیماری باید ابتدا عوارض رو برسی کرد اما برای معالجه باید سراغ خود بیماری رفت نه عوارض آن!
ضمنا در مورد یک بیماری اپیدمیک اجتماعی نباید بیماران رو مورد نکوهش قرار داد، ما همه در مورد این سقوط فرهنگی تقریبا به یک اندازه مقصر هستیم.
همچنین....این فقط یکی از عوارض “کم و بیش” نیمی از جامعه است.
khanome sophia,
kassi moshkele jameye iran ra monker nashode sohbat sare sathi negari va bisavadi ye khanome sadr ast va inke yek hogogdane Irani chegadr geire takhasosi va tohini neveshte va ta hala ozr nakhaste
سلام ، قبل از اینکه مطلب را بخونم نظرات را دیدم . با توجه به اینکه خانم شادی صدر را فقط به اسم میشناختم و هیچ مقاله از ایشون نخونده بودم برام جالب شد که این مقاله را بخونم. جالب اینجاست که به قدری این مقاله با شرایط کنونی ایران مطابقت داره که نمیفهمم نظرات منفی دیگران بر روی این مقاله چرا به وجود امده. البته نظر منفی همیشه هست ولی نظر منفی جهت داره . اگر کسی با ذات فمینیسم مشکل داره و اینکه جامعه ایران را عاری از مشکل میبینه نظرش منفی خواهد بود ولی اگر کسی مرد سالاری درجامعه ایران را قبول داره حس کرده و تجربه داره ، نمیتونه به این مقاله منفی نظر بندازه . کجای این مقاله ایراد داره ؟ اینکه همی مردان یک کاسه شدن؟ مگه غیر از اینکه نگاه به جامعه نگاهی کلیه و چیزی که جامعه را میسازه متاسفانه اکثریت است و نه اقلیت اصلا تعریف جامعه چیست؟
چیزی که دلیل مخالفت با این مقاله میشه به نظرمن یاس یعنی اینکه نه فقط فرقی نکرده ایم بلکه بدتر از گذشته شده ایم .
اگر به حقوق انسانی آگاه باشیدو فقط یک روز، فقط یک روز،زن وارانه در جامعه ایرانی ، در خانواده ایرانی در مهمانی ایرانی و ... زندگی کرده باشید فروتنانه این مقاله را به عنوان واقعیتی دردناک قبول میکنید .
ba khondan bazi az nazarha didam ke mardhaie ma dar kheili mavard hata tamaioli baraie shenidan mozoii ta in had shafaf o vazeh nadarand, mamnoon baraie in maghale
نیما جان بهتر کوتاه بنویسی که وقت خاندانش باشه .
عزیز جان تو که به غیرت برخورده ،مگه تا امرو بابا قوری داشتی که این کارهای مردهای ایرانی رو نبینی ،من دها تن از این تحفها را میشانسم که سر پیری ،رفتن تو ایران دخترهای را آوردند ،که جای نوه آنها محسوب میشود ،و درد ناکتر از ان ،که بیش از شش ماه هم نتوانستند با آنها زندگی کنند ،و جالب اینجاست برخی از آنها این تلاش ابلهانه را تا چند بار تکرار کردند،در سنی مگر تو نماینده همه مردانی .مگر این رژیم گرون وسطای قانون چند همسری را برای مردان تهیه نکرده است ،چند در صد مردهای ایران از این قانون ارتجاعی استفاده نمودند ،این پرسشی است که شادی باید بدهد .
در ادامه
و اما مشکل اصلی این نیست که شادی صدر “همهء” مردان رو در وضعیت زنان مقصر دونسته، مسئله اینه که ایشون و اکثر فمنیست ها اولآ برای زنها هیچ “مسئولیتی” درقبال مشکلات خودشون و دیگران قائل نیستن و بجای تقویت خودشون بدنبال تضعیف و تحقیر مرد هستن و مسئولیت خودشون رو به گردن مردها میندازن. ثانیآ و مهمتر اینکه زنان رو موجوداتی میدونن آسمانی، همیشه و در همه حال مظلوم، “بر حق”( بدون مسئولیت و درنتیجه ذاتآ طلبکار!) و کلآ “جنس برتر”! و درمقابل مردان رو موجوداتی پست فطرت میدونن که ذاتآ ظالم هستن و جز انجام وظیفه و مسئولیت هیچ حقی در زندگی ندارن (ذاتآ بدهکار هستن!) یعنی بجای اینکه از قدرت جسمی که نسبت به زنها دارن نهایت استفاده رو بکنن برای خدمتگزاری به زن(جنس برتر!) غلطهای بیجا کرده و از قدرتشون فقط به نفع خودشون استفاده میکنن! این مشکل اصلی امثال شادی صدر و فمنیستهاس که از همه مردها طلبکار هستن و مردها رو بدهکار میدونن! خود رو “برحق” و مردها رو “ناحق” میدونن! زن رو مظهر خیر و مرد رو مظهر شر میدونن!و...
نتیجهء کلی که میخوام از تمام حرفهام بکنم اینه که برخلاف تصور عموم مردم “فمنیسم” هیچ ربطی به “برابری جنسیتی” نداره! “فمنیسم” همونطورکه از اسمش و رفتار طرفدارانش پیداس یعنی “زن گرایی” یا زن سالاری. زن سالاری (فمنیسم) و مردسالاری دو روی یک سکه هستن. اگه مردسالاری غیر اخلاقی و غیر منطقیه، پس فمنیسم (زن سالاری) هم همینطوره. این دو ازنظر ارزش اخلاقی و منطقی کوچکترین تفاوتی با هم ندارن. فمنیستها بدنبال “حقوق” زنها نیستن، بلکه بدنبال “منافع” زنها هستن. کسی که فقط بدنبال “منافعش” باشه (خارج از “حق و حقوق دو طرف”) قائدتآ اگه زورش برسه منافع دیگری رو زیر پا میذاره، همونطورکه مردسالارها این کار رو درحق زن میکنن. و همونطورکه زن سالارها (فمینیستها) در کشورهای غربی همین کار رو درحق مرد کردن و مردها در اون کشورها از کوچکترین حقی دربرابر زنها برخوردار نیستن و عملآ تبدیل شدن به جنس درجه دو و این روند همچنان ادامه داره، چون مردها (بوسیلهء “قوانین”) زور و قدرت رو “یکطرفه” در اختیار زن قرار دادن! زنها و فمنیستهای ایرانیی که هنوز “قدرت قانونی” رو به چنگ نیاوردن اینطور دارن نسبت به “جنس مرد” نفرت پراکنی میکنن، مشخصه که اگه به این قدرت برسن چه بلایی به سر مردها و درنتیجه جامعه خواهند آورد!
فمنیست ها چون به دنبال “منافع” جنس زن هستن (نه حقوق!) برای رسیدن به خواسته هاشون هیچ ترمزی ندارن! و تا نابودی کامل حقوق مردها هم پیش خواهند رفت! نمونه ش کشورهای غربی! با وجودی که زنها نه تنها به تمام حقوق قانونی خودشون رسیدن بلکه از حقوقی بالاتر از مردها هم برخوردارن، ولی فمنیستها هنوز از مردهای غربی طلبکارن!!!
در ادامه
حالا نتیجه ای که میخوام از حرفهای قبلیم بگیرم برای کسانی که از مقالهء شادی صدر به نوعی دفاع میکنن میتونه جالب توجه باشه! خلاصهء حرفهام تا اینجا اینه: زن ستیزی و درجه دو دونستن زن از دو عامل ریشه میگیره. اولی ناشی از احکام مذهبیه (که تقریبآ تمام مذاهب زن رو درجه دو میدونن ولی زن ستیز ترین شون مذهب اسلامه). از حجاب بگیرین تا ارث نابرابر و نداشتن حق طلاق و غیره همگی ریشه در احکام اسلام داره که در این مورد فقط “مردها” مقصر نیستن! اتفاقآ با وجودی که تقریبآ تمام ادیان نگاهی ضد زن دارن، ولی بر اساس آمار و همچنین تجربه میدونیم که در تمام دنیا و بخصوص ایران “زنها” بیشتر از مردها به دین و سنت ها پایبند هستن!! اصولآ سنت شکنی و دین ستیزی در مردها خیلی بیشتر از زنهاس! دومین عامل زن ستیزی هم همونطور که گفتم مربوط میشه به “رقابت جنسیتی”. باز همونطور که گفتم رقابت جنسیتی، هم در مرد وجود داره هم در زن. پس اگه یه آدم منطقی بخواد واقعآ دنبال “راه حل” باشه تا زنها رو به برابری حقوقی برسونه چکار باید بکنه؟ مسلمآ باید به ریشه ها بپردازه. یعنی در وحلهء اول با احکام اسلامی مبارزه کنه (یا اصلاحشون کنه)، در وحلهء بعد هم با “رقابت جنسیتی” مبارزه کنه و دو جنس رو به هم نزدیک کنه (یا لااقل به این رقابت دامن نزنه). حالا میرسیم به نوع گفتار و رفتار شادی صدر و بقیهء فمنیست های ایرانی! درمورد مشکل اول یعنی احکام اسلامی واقعآ فمنیستهای ایرانی چه تلاشی کردن؟! من که بجز تقویت این مشکل توسط فمنیستهای ایران چیزی ندیدم! کارهایی مثل مراسم “آَش نذری” برای آزادی زندانیهای فمنیست یا درخواست و خواهش و تمنا از “مراجع تقلید” برای دفاع از حقوق زنان! این است مبارزه زنان و فمنیستهای ایرانی دربرابر اولین مشکل (اسلامگرایی)! و اما برای مبارزه با مشکل دوم یعنی “رقابت جنسیتی” زنها و فمنیستهای ایرانی چه کار کردن بجز دامن زدن به این مشکل و نفرت پراکنی نسبت به “جنس مرد”؟! سایتهای فمنیستی پر شده از مدیحه سرایی و مجیزگویی در رثای مقام والا و ملکوتی و بهشتی جنس زن! (الهی قربون خودم برم من!!) که در مقابل این جنس اهورایی و آسمانی، جنسی اهریمنی و پست و بدذات قرار گرفته به اسم “مرد”! مقالهء شادی صدر واقعآ بجز دامن زدن به رقابت جنسیتی و حتی تبدیل اون به “جنگ جنسیتی” چه حرفی برای گفتن داشت؟! اینجاس که تازه میرسم به مشکل اصلی خودم با مقالهء شادی صدر و کلآ “فمنیستها” که محدود به تعمیم دادن صفات زشت امام جمعه تهران به “همهء مردان” نیست.
ادامه دارد
در ادامه
تا اینجای صحبتم میشه این نتیجهء ظاهرآ عجیب رو گرفت که مردها در وضعیتی که برای زنها پیش اومده هیچ “تقصیری” نداشتن! برای اینکه از تعجب در بیاین باید بگم که وقتی بین دو طرف (یا گروه یا نوع یا جنس یا...) “رقابت” بوجود میاد کاملآ “طبیعیه” که طرف قوی تر مسلط یا چیره میشه. توجه کنین که گفتم “طبیعیه”! نگفتم که درسته یا “حق” با قوی تره! منظور من اینه که اگه زنها در طول تاریخ از حقوق برابری با مردها برخوردار نبودن، دلیلش بدذات بودن یا ظالم بودن یا ضد زن بودن مردها نبوده، بلکه تنها دلیلش اینه که مردها ازنظر جسمی قوی تر از زنها بودن. حالا سوال من از خانمها اینه که اگه قضیه برعکس میبود، یعنی زنها قویتر از مردها میبودن اونوقت چه اتفاقی میافتاد؟! آیا شما به مردها زور نمیگفتین؟؟! فعلآ که با وجودی که قدرت کمتری دارین، تا جایی که میتونین به مردها زور میگین! اگه قدرت داشتین چه کار میکردین؟! پس بهتره کمی هم انصاف رو رعایت کنین و بدونین که مردها لااقل در کشورهای متمدن با وجودی که میتونستن حقی برای زنها قائل نشن (همونطور که طی هزاران سال نشدن!) ولی قدرتشون رو داوطلبانه با زنها تقسیم کردن. مسلمآ اگه مردها (در کشورهای غربی) خودشون حاضر به تقسیم قدرت نمیشدن، زنها “محال” بود به برابری حقوقی برسن. همین قضیه درمورد ایران هم صادقه. همین پیشرفتهای نسبی زنان در ایران هم بدون خواست مردها “محال” بود تحقق پیدا کنه، همونطور که طی هزاران سال تحقق پیدا نکرد!
ادامه دارد
مشکل اصلی من با مقالهء شادی صدر (برخلاف اکثر منتقدین ایشون) این نیست که صفات زشت امام جمعهء تهران رو به “همهء مردان” بدون استثناء تعمیم داد. چون تعمیم دادن یک صفت با ویژگی اجتماعی و اکتسابی (غیر ژنتیک) به “همهء افراد جامعه” به قدری ساده لوحانه، غیرعلمی و شدیدآ احساسیه که اصلآ نه نیازی به اعتراض داره و نه حتی تفکر! (مگر تفکر از جنبهء روانشناسانه!) حتی تشبیه امام جمعهء تهران به “اکثریت مردان”هم مضحک و غیر واقعیه. هرکس تو جامعهء ایران زندگی کرده باشه میدونه مردانی که نگاهشون نسبت به زن شبیه امام جمعهء تهرانه در اقلیت محض بسر میبرن. درواقع تفکر زن ستیزانه صرفآ در بخش “متعصب مذهبی” وجود داره، که باز همه میدونن این بخش چند درصد از جامعه رو تشکیل میده! توجه داشته باشین که گفتم بخش “متعصب”! یعنی حتی اکثر “مذهبی”ها هم چنین تفکر عقب مونده ای رو ندارن. کلآ وقتی مقالهء شادی صدر رو میخوندم بخصوص اون قسمت که میگه همه مردها (یا اکثرشون!) حجاب رو به زنان فامیلشون تحمیل میکنن احساس میکردم داره راجع به “ایران عهد قاجار” صحبت میکنه! و مقاله ش درمورد ایران امروز نیست! بگذریم... درضمن بخش متعصب مذهبی (که زن ستیزیش صرفآ جنبهء دینی داره و برگرفته از احکام اسلامیه)، هم شامل مردان میشه هم “زنان”! یعنی تعداد مردانی که زن رو جنس درجه دو و وسیلهء جنسی میدونن (که باید در برابر نامحرم محجبه و پوشیده باشه) با تعداد “زنانی” که همین تفکر رو دارن تقریبآ برابره! میمونه بخش دیگه ای از جامعه که “در حد خیلی محدودی” تفکرات زن ستیزانه دارن و این نوع تفکرشون ریشه در عقاید مذهبی نداره بلکه علتش برمیگرده به “رقابت جنسیتی”. جالب اینجاس همونطوریکه بعضی از مردها بخاطر “رقابت جنسیتی” در برابر زن ایستادگی میکنن، به همون نسبت هم (بلکه بیشتر، خیلی بیشتر!) “زنها” بر علیه مردها موضعگیری و رفتار میکنن! در واقع “رقابت جنسیتی” پدیده ای نسبتآ فراگیر و جهانیه که در هر دو جنس زن و مرد وجود داره، و اتفاقآ در زنها خیلی بیشتر از مردها دیده میشه! جملاتی از قبیل “مردها همه سر و ته یه کرباسن!” و حرفها و رفتارهای “مردستیزانه” بقدری در زنها زیاده که اگه بخوام مورد به مورد مثال بیارم مثنوی هفتاد من کاغذ میشه!
ادامه دارد
نمیدونم چی شده به تنیج غبای یه سری از این اقایون بر خورده، ما خارج نشینها تو اون مملکت هنوز رفت و امد داریم شاید هم دلیلش همینه که این روابط بیمار گونه توی ایران بیشتر به چشممون میاد، اقایون غیرتی که غیرتتون فقط به خواهر و مادر و همسرتون ختم میشه، ادم باید واقعن کور و کر باشه تا نفهمه تو این مملکت چه خبره، چرا خودتون رو میزنید به اون راه، سوار هر ماشینی که میشی، منظورم همین جوونائیه که از بیکاری مجبور به مسافرکشی شدن و یا از بیکاری توی این خیابونها به قول خودشون دنبال،، گوشت ،، میگردن، یا دنبال سیخ و سنبه و منقل و وافورند، ابتذال فرهنگی در ایران باورکردنی نیست، سی و یک سال فقر و اعتیاد و صیغه و دروغ و سنگسار و اعدام و تجاوز و فحشا و بی کاری ثمره انقلابیست که عده ای عکس اقا را در ماه به وضوح میدیدند، برای رهائی از این مشگلات اول باید درد را بشناسیم بعد به فکر درمانش باشیم، حال که یک نفر پیدا شده که داد میزند یکی از دردها اینجاست، ببینید چه الم شنگه ای راه افتاده، شاید که میبایست این مسئله به همین تندی مطرح بشه تا این بازتاب رو پیدا کنه وگرنه تا حالا که کسی این مسائل رو جدی نمیگرفت.
به امید ایرانی ازاد، اباد و سربلند
با درود
یک زن ایرانی هم ، زمانی که بعنوان یک مجرد با خانواده اش زندگی می کند و هم زمانی که آرزوی یک زندگی مستقل را دارد و متاهل می شود با این حرفها آشناست والبته این بحثها، حرف دل تمام زنان ایرانی است و البته که زنان ایرانی خصوصا از زمان حضور اسلام در ایران دیگر حقوقی ندارند .
با تشکر از زحمات تمام زنان مبارزی که در راه حقوق زنان گام برمی دارند
man bekhatere ghalathaye emlaiee mazerat khahi mikonam, motasefane tabdilgare farsi e morede estefade kheili daghigh nabood !!!
خانوم صدر واقعا براتون متأسفم، تا امروز فک میکردم زنی تحصیلکرده و دارای درک و فهم انسانی و منطق و قدرت استدلال هستید، نمیدونستم که منطق شما در این خلاصه میشه که کل افراد یک جامعه رو با یک چوب بزنید، ولی متأسفانه گویا شما هم هم جایگاه خودتون رو فراموش کردین و هم نذراته شخصی نچندان دقیقتون رو معیار قرار میدین، شما تقریبا یا حتا بهتر بگم دقیقا در هیچ جایگاهی نیستید که به عنوانه یک فرد واحد در مورد نزدیک به ۳۰ میلیون مرد ایرانی صحبت کنید، شما نهایتا میتونید در مورد “مردهیی که بهاشون برخورد داشتید” اظهار عقیده کنید، و در مورد مطلب شما که هیچ پسر بلقی نیست که حداقل به یک دختر متلک نگفته باشه باشه باید عرض کنم که، اگر به چن مدرسه دختران هم سر بزنید میبیند که تیک انداختن یا به اصطلاح متلک گفتن یکی از خصوصیات نوجوانی بین “اکثر” جوانان ایرانی شده نه فقط یک قشر خاص به اسم “مرد”، امیدوارم که دفعهٔ بد با اطلاعات بیشتری صحبت کنید، و در ضمن در ادبیات فارسی “یک رو” به معنی یک رو است و صفت تسزیلی یک رو تر یا یک روترین براش کاربردی نداره
خانم شادی صدر! نظر شخصی من این است که شما این مقاله را در یک قلیان روحی شدید نوشته اید چون درست مثل تمام ما که از چیزی به شدت شاکی می شویم و شروع به فحش دادن به زمین زمان می کنیم و هی بدبختی هایمان را گردن این و آن می اندازیم و آخزش که یک و فقط یک مقصر برای مشکلاتمان پیدا می کنیم، تمام خشم خود را روی سرش هوار می کنیم و بعد آسوده می شویم که خود را توجیه و تبرئه کرده ایم،دنبال کارمان می رویم، شما هم وقتی به عنوان یک زن برای وقوع زلزله احتمالی مقصر شناخته شدید، فقط یک مقصر، جنس مرد را برای تمام مشکلات زنان یافتید. کمی فکر کنید ... آیا واقعن همین طور است؟ آیا همان قدر که پدر و برادر و همسر ما برای اعمال فشار به ما مقصرند، مادر و خواهر و همسر همان مردان هم مقصر نیستند؟ به نطرم با این مقاله شما هم دارید صورت مسئله را پاک می کنید ... همان قدر که روبنده دردی را دوا نمی کند، ریختن تمام مردان به دریا هم چاره ی زن ایرانی نیست. به نظر من شما باید این انرژی و دل سوزی تان را همان طور که تا امروز وقف اطلاع رسانی و آگاهی دادن به زنان و تلاش برای حل مشکلاتشان کرده اید، صرف بالا بردن فرهنگ زن ایرانی کنید چون به نظر من این گونه است که زن ایرانی قادر به حل مشکلات خود و مردان خواهد شد. ما، همه ی آنانی که به سرانجام این حرکت خوش بینیم، از شما به خاطر تلاش هایتان ممنونیم و رنج هایتان را پاس می داریم.
نتیجه افکار افراطی فمینیستی یا ترس از افکار افراطی فمینیستی- از نظر من هر دو همین تصویر را بوجود میاورند- . ببینید و هوشیار باشید:
http://www.fantasygallery.net/stahlberg/art_3.html
چرا تعداد این افرادی که اظهار نظر میکنند و عقایدشون بیان میکنند . فقط 10درصد زن هستند ؟؟ بقیه خانمهاکجا هستند ؟ و چرا عقایدشونو بیان نمی کنند؟. بعد قردا نگن که این آقایون ایرانی حق ما رو پایمال کردندو ما رو درک نمی کنند!؟بابا بیایید با ما باشید.ما هم مثل شما هستیم باخوبیها و بدی هامون. ما همه با هم هستیم در این خانه ویران. که نه سقف داره و نه بنیان . بیایید دلیر زنان و مردان تا بسازند فردای خوب ایران.
رضای عزیز از پیغام امید بخشت متشکرم.
من هم مانند تو اعتقاد دارم باید شاد بود. به قول بزرگی که اسمش را نمیدانم:
” چو غنچه گرچه فروبستگیست کار جهان تو همچو باد صبا گره گشا میباش”
اگر امثال تندروهای زنان ترجیح میدهند اینطور سخن برانند. بگذار برانند. بالاخره آمریکا و اروپا هم که یک شبه به پست مدرنیسم دست نیافت. نسل نژاد پرستها, هیپی ها پانکها , فمینستهای دوآتشه , و . . . . . همه آمدند و رفتند؛ تا بالاخره شهروندان به تدریج سره را از ناسره جدا کردند. الان خیلی از خود فمینیستهای دهه 1960 و 1970 دنیا افکار افراطی خود را شدیدا به نقد و نفی کشانده اند.
مطمئن هستم این خانم و بسیاری از زنهای بیگناه دیگر شدیدا مورد تعدی در جامعه محروم ایران قرار گرفته اند. اما آیا نباید دقت کرد؛ که بسیاری از پسران یا مردان هم با نداشتن تماس لازم عاطفی - بدون لزوم ازدواج- با زنان فشارهای فراوان و آسیبهای روانی شدیدی را متحمل شده اند؛ که امروز جامعه ایران به این مرحله قساوت رسیده است؟
پس چرا انگشت اتهام بهم بکشیم؟
قربانی شدن دلیل مناسبی برای انتقام گرفتن از انسانیت نیست. هرگز هم نخواهد بود.
همه ما در سی و یک سال گذشته بدلیل محروم نگاه داشتن شهروندان از سوی حکومت و فضای رعب و وحشت موجود در جامعه دچار ترس و وحشت بوده ایم. و از روی ترس و یا برای نجات خودمان از خطر و یا برای رسیدن به خواسته های محروم شده و یا ممنوع شده خودمان در زمینه های مختلف اجتماعی و علمی و اقتصادی چه بصورت خودآگاه و چه ناخودآگاه به یکدیگر ضربه هایی وارد کرده ایم؛ حالا باید همه بیافتیم به جان هم و یکدیگر را با عنوان اینکه من قربانی بوده ام قتل عام کنیم؟ یا باید با نوشته هایمان نصف جامعه را بر علیه نصف دیگر تحریک کرده و برانگیزانیم؛ که چه شده است از بین هفتاد میلیون شهروند تحت ظلم و ستم به یکی از این هفتاد میلیون شهروند هم ظلم شده است؟! خب پدر جان این را که همه میدانیم که به ما دارد ظلم میشود. پس چرا بجای اتحاد برای ایجاد تغییر باید تخم نفرت و تفرقه بیافشانیم؟ از این کار چه منفعتی عاید یک مملکت میشود؟
برای همین میگویم من هوشیارانه به این قبیل انجمنها در ایرا آزاد فردا نه تنها رای نخواهم داد ؛، بلکه با استفاده از تمام حقوق شهروندی خودم با این گونه تفرقه اندازیها مبارزه خواهم کرد.
در هر حال از تو به خاطر حسن توجه دوستانه ات سپاسگزارم.
زنده باد ایران آزاد
زنده باد منیژه و بیژن های ایران عزیزم
امروز فقط اتحادبرای ایران آزاد
پایدار باشی.
لطفا اون مطلب که در پاسخ سروش پاکنهاد در خودنویس اینجا ارسال رکدم رو روی سایت نزارید
سپاسگزارم
در پاسخ نوشتار آقای سروش پاکنهاد در خودنویس مطلب زیر را نگاشتم که متاسفانه منتشر نشد، لذا در اینجا می آورم:
***
نویسنده محترم آقای پاکنهاد، سخنان شما بیانگر نهاد پاک شماست. البته آنچه مشهود است این است که با خواندن نوشتار خانم صدر شدیدا دچار قلیان فکری و هیجانی شده اید و این چنین شما که صحبت از وفاق می کنید طبل جدای می نوازید
من مجددا ای سؤال خانم صدر برای تلنگر بر خود می نویسم به امید اینکه شمای نویسنده که حتما بیش از من در این جامعه بودید و با مردم حشر و نشر داشتید ، پاسخی برای آن بیابید:
«لطفا یک بار هم که شده جلو آینه بایستید و از خود بپرسید: اولین باری که به دختری متلک گفتم کی بود؟ اولین باری که به خواهرم، یا حتی به مادرم، یا دخترخالهام یا دوستدخترم گفتم روسریات را بکش جلو یا آرایش نکن جلوی هر مرد و نامرد غریبه، کی بود؟»
من صرفا از منظر روان شناختی به مسئله می نگرم و شما قضیه را سیاسی نمایان می کنید.
****
آقای کامبیز هخامنشی عزیز،حالا شما کوتاه بیا، بابا رضایت بده ولش کن،تا الان ۵۰ تا کامنت گذاشتی،اگر ایشون کمی مسئول بود در باره عقیدشون میامد و جواب شما و بقیه رو میداد،حالا ایشون تازه آمده اروپا و رفتار بیتفاوت مردهای اینجارو دیده و شعور حسینی گرفتشون،من که ایشونو تحریم کردم و دیگه مقالههای خانوم صدرو نمیخونم،اینهمه روزنامه نگارو نویسنده با شعور و رشنفکرو مسئول هست،شاد باش،زنده باد ایران و همه ایرانیان(اول خانمها)
کی می تونه بگه که همین مردا حاصل تربیت زنها(مادر و خواهر و خاله و ...)نیستند؟؟؟ شاید نه فقط مردها که زن ها هم نیازمند یک نقد اساسیند
man ba shadi sader movafqam. faqt mekhatem ye nokete ro azafe konam , ine ke hata bin merdan ke adaye mobarez bodan ro ham darn hasten kesani ke be asme ashqe azad zan darn ve be chand khanom dige ham rabete darn. in ham shekle digri az tohin kerdn be zan hast . hal in mayar neshod age to ye keshvari tadade angosht shomari ae zan tohin nemekonan.
زنان این جامعه احتیاجی به دفاع اشخاصی که از بیان حقایق (هر چند کمی اغراق آمیز) چنین آشفته می شوند، ندارند. بجای درک مطلب به جزییاتی مانند متلک گویی که محور مقاله نیست پرداخته اید!
وای بر زنان این دیار که باصطلاح مدافعان و روشنفکرانشان باید این گونه متعصبانه با مسایل و حقابق جامعه ای بیمار برخورد کنند.
کامنت ها کاملا گویای مشکلات حاد و نگاه اشتباه جامعه است که متاسفانه تاییدی بر مضمون مقاله شادی صدر است... نیازی به توضیح بیشتر نیست
شادی عزیز. حرفهایی که زدی درسته. شاید مردها توی ایران نخولن هیچ وقت وجود این مسایل رو در ظاهر بپذیرن اما عکس العمل شدیدشون خودش نشون دهنده اینو خوب میدونن و فقط نمی خولن که بلند بلند مطرح بشه. فکر می کنم این که درصد بالایی از مردان ایرانی هوموفوب هستن یکی از دلایلش اینه که یهو می فهمن خودشونم ممکنه به خاطر جنسیتشون مورد تعرش قرار بگیرن و این مساله بشون احساس ضعف میده. این ترسیه که هر زنی در ایران در تمام سالهای رشدش لمس کرده. من واقعا متعجبم از عکس العمل زنان به این نوشته. به هر حال خواستم بگم مم می فهمم شما چی میگین و هیچ وقت هم یادم نمیره که شما همیشه دلسوز مردم بوده و هستین
من نوشته شادی صدر رو خوندم. آینه نداشتم که برم توش نگاه کنم. ولی هرچی فکر کردم یادم نیومد که به کسی متلک گفته باشم. هرچی هم که فکر کردم به نظرم نرسید که دوستای نزدیکم به دخترها متلک بگن. خیلی فکر کردم ولی چیزی یادم نیومد
شاید هم به قول شادی صدر هنوز مرد نشده باشم
ولی شادی صدر راست میگه. من اگه بازنی توی خیابونهای تهرون راه برم ازش میخوام که روسری اش رو جلو بکشه. احتمالا برای همین هم هست که توی تهرون با دختری تا حالا راه نرفتم
نه خانم شادی صدر این مردان نیستند که این مشکلات رو برای خانمها و خودشون درست کرده اند. اگه شما بخوای که به ضعف زنها و قوت مردها اعتقاد داشته باشی و این نتیجه رو بگیری که هر مشکلی که ما داریم به دلیل ظلم مردها به زنها بوده، خوب مختاری که همچین عقیده ای داشته باشی.
ولی من به ضعف زنها اعتقاد ندارم. من به قدرت زنها اعتقاد دارم. من اعتقاد دارم که زنها موجودات قوی ای هستند. اگه چنین مشکلاتی در جامعه ایران وجود داره همه با هم سهم داریم. اینطور نبوده که زنها بشینن و نگاه کنن و مردها تصمیم بگیرن و عمل کنن. همه ما این وضع رو به وجود آورده ایم من و شما و آقای صدیقی و خانم عشرت شایق
شادی باید دقت بکنه که مردها هم در جامعه ایرانی دچار ظلم میشن. توقعی که در جامعه ایرانی از مردان میره کمتر از توقعی نیست که در جامعه غربی از مردان میره. همین حرفی که خود خانم صدر توی مقاله اش میزنه که مردهای ایرانی هیزند و فلان و بهمان خودش بهترین نمونه است. من هیز و بی بند و بارم ولی پسر آمریکایی و پسر آلمانیه خیلی خوب و چشم پاکند. اینطور نیست شادی جان. مسائل زیاده شادی خانم
به نظر من میرسه که شادی خانم در این مقاله خودش فقط داره تکرار میکنه که ما مشکلات عمیقی داریم که فراتر از صدیقی ها هست. کار خوبی هم میکنه. مشکل ما صدیقی ها و عشرت شایق ها نیستند مشکل ما نرم های اجتماعی شکل گرفته ای است که ما عامدانه هیچکدوم رو درست نکرده ایم و همه در ادامه و بازتولیدش سهیم هستیم. همه ما هم سهم داریم. من و شادی و صدیقی و فاطمه رجبی
شما نمیتونی از مردها انتظار داشته باشی که خلاف نرم رفتار کنند و من هم از زنان نمیتونم همچین انتظاری داشته باشم. هرچند میتونم سعی کنم این نرم ها رو نقد کنم و ضررهاش رو نشون بدم و یا لااقل کمی “بهتر ” رفتار کنم
ختم کلام: من شما رو با خانم فاطمه رجبی و عشرت شایق یکی نمیکنم شما هم من رو با آقای صدیقی یکی نکن
حالا خانم صدر شاید تند رفته و همه را با یک چوب زده، چرا بعضی ها این همه به ایشان بی ادبی میکنند؟
دریچه های جدید ،درپرتو جهان مجازی ،افق دلنشینی را در صحنه سیاسی ،اجتماعی ،و فرهنگی گشوده ،که فضای نقد ،و بازر نکوهش را پور رونق نموده .شاید پیش از این در پرتو اجتماعی ،کمتر انسانها به این گفتها توجه میکردند که در طبقه پاینی این کهنه دیار چه گذشته و چه میگذرد .سوزن شادی صدر بر این دمل چرکین، اخ را بر پیکر بیمار تزریق نمود .نرخی فریاد زدن ،برخی ناله کردن ،برخی هم توهین ،و برخی هم هم دردی ..
عزیزان هیچ اتفاق نیافتاده ،اینها تنها پیش لرزهای ۲۵ خرداد میباشد ،جنبش سبز هم چنان سرو وار ایستاده و پا برجاست .
چه فرقی است بین امامجمعه تهران وشما
خانم صدر به این کار شما می گویند خودکشی حرفه ای!
ودر جوامع پیشرفته گر نبود اقدام مطبوعات در مطالبه ی هزینه ای چنین اظهار نظرهائی از کسانی که صاحب عناوین و اعتباری هستند ، آنوقت نمیدیدیم که دولتمردانشان حتی یک کلمه خارج از متن نوشته شده شان نمی گویند مبادا در مقام یک شخص نماینده ی گروهی از اجتماع حرفی بزنند و خسارتی وارد کنند!
آری اگر مردم و مطبوعاتشان میخواستند به سادگی از اظهار نظر ایشان بگذرند آنوقت آنها هم میکروفن را بدست میگرفتند و بعد از بسم الله هر چه به ذهنشان می رسید میگفتند . هرچه را که میخواستند دروغ میخواندند ، هرچه را نمی پسندیدند عامل بلا اعلام میکردند و هر دست گلی که به آب داده بودند کار دشمن می دانستند!
چه فرقی است بین امام جمعه تهران و شما جز اینکه او گفت و شما نوشتید؟!
اما اگر ما زورمان به آنها نمیرسد به شما که می رسد!
شخصن نه تنها از شما دلخور نیستم بلکه خوشحال هم هستم که پرده از ریشه های تفکر فمنیستی برداشتید.
اما اگر شما معلول یک عارضه ی اجتماعی هم باشید که در همه ی دنیا اتفاق می افتد چیزی ازمسئولیت شما در برابر این اظهار نظر غیر مسئولانه تان مطلقن کم نمیکند.
این چیزی که در این مواقع به نام نجابت ایرانی خوانده میشود نجابت نیست کاهلی و تنبلی است. ببینید چطور برای سخن یک فرد مذهبی غیر دولتی در ایران آنطرف دنیا مردم کمپین راه می اندازند.
من اعتقاد دارم باید هزینه ی اینگونه رفتارها را از شما بگیریم تا کم کم نوبت بزرگترها هم برسد.
سنگدلی نیست! آنقدر بی خرد هم نیستیم که ندانیم به شما چه گذشته و یا چگونه گاهی انسان از دستش در می رود و دست گل به آب میدهد.
ما فقط یک عذرخواهی شفاف و بدون اما واگر میخواهیم آنهم فقط جهت یک اقدام سمبولیک برای الگو سازی .
نشان دهید که انسان فرهیخته ای هستید.
خانم صدر
اگر دوست دارید با دید جنسیتی به جامعه نگاه کنید باید بهتون یاداوری کنم که هیچ دقت کردید که طرز فکر دخترهای ایرانی چقدر شبیه فاطمه رجبیِ؟
khanoome Sadre aziz salam.
kheili ziba minevisid, mohkam va koobandeh, vali vaghti minevisid dar moorede marde irani, yek chiz ro ham dar nazar begirid, marde irani tu Iran bozorg mishe, irani ke rabeteh beyne dokhtar va pesar yaani etteham, yaani gonah, pas hagh bedin be yek pesar ke vaghti be senne boloogh mirese az rooye nadani, az rooye bi ettelaii, az rooye hesse jensie kontrol nashodeh va tojih nashodeh miofteh donbale yek dokhtar, matalak mige, in ke gonah nist, in yek kamboode, ke oon javoon va noojavoon hess mikoneh, va az oonjaii ke nemituneh maharesh koneh ba matalak be dokhtari ziba oghdehashoo khali mikoneh.
vaghti shoma ke yek hoghooghdan hastin , in pishdavari ro darid, az digaran che entezarist, in ro be joraat behetoon migam man yeki az mardane irani hastam ke be senne boloogh residam vali matalak be hich dokhtari nagoftam, hich zani ro donbal nakardam, choon haya va sharm in ejaza ro behem nadad, doostane dokhtar va pesaram az nazare hoghooghooghi va ehteram baraye man barabar boodand, alan 7 sal az omramo kharej az iran zendegi mikonam, az 7 sale pish ke shoroo be dars khoondan dar europa kardam, doostane dokhtare iraniam bekhatere ehterame barabari ke baraye dokhtar va pesar mizashtam, bekhatere inke be hich dokhtari bi hormati nemikardam, va matalaki nemigoftam, va beheshoon oon didgahi ke kheiliha dashtan ro man nadashtam, hamoon dokhtarhaye irani ke shoma ba pishdavari azashoon defa mikonid, vali man hichvaght jam’ nemibandam, be man goftand ke man gay hastam!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! omidvaram khanoomha ye irani in andishe va tafakkore ghoroone vostaii raje be haghe khodeshoon va mardha ro raha konand va be yek ettehade fekri beresand, omidvaram roozi bereseh ke vaghean mardha va zanha khodeshoon roo daraye hoghooghi barabar bebinand:)
سلام خانم صدر. نوشته ی شما را خواندم و خواستم کامنت بگذارم که دیدم مفصل تر از این حرف هاست بنابراین آن را در وبلاگم گذاشتم.
http://bottles.blogky.com
خوب یادم میاد یک روز سرد بارانی توی استگاه فینچ نشستم؛ و تصمیم گرفتم به کارهای اینها نگاه کنم ببینم کجای کار من ایراد داره. تازه آنوقت دیدم چقدر راحت میان و به هم تنه میزنند تا سوار اتوبوس بشن. زن و بچه توی بغل, یک غول تشن میاد با پررویی میشینه روی صندلی درست روبروش. و انگار که نه انگار. یکی دیگه داره به بند کرست دختر کنار دستی خودش که اصلا نمیشناسدش با صدای بلند میخنده و مسخره اش میکنه.
بابا تازه آنوقت فهمیدم اینها هم همان کارهایی را که خیلی از ماها در ایران انجام میدهیم انجام میدهند. تنها تفاوتش این هست که آن زن با بچه اش اینقدر رشد شخصیت و شعور داره که محکم و با صدای بلند به غول تشنه میگه: میشه لطفا بلند شید من دستهام پر هست.” طرف هم مثل انسان بلند میشه. یا اون دختره به پسر کنار دستیش میگه یک نگاه به شکم خودت بیانداز. و هر دو با هم میزنن زیر خنده.
بابا جان واقعیت را بگو . چرا داستان درست میکنی؟ ختم کلام یک کلام: هر موقع زنهامون مثل آدم بالغ و با خرد صحبت و رفتار کردند. مردها هم همانجوری مجبورند واکنش نشان بدهند. تکلیف جمهوری اسلومی هم تا چند ماه دیگه روشن میشه. پلیس تجاوزگر به زن و دختر مردم را خود مردم , همه اشان را میگیرن به سزای اعمالشون میرسانند. و پلیس واقعی و مدرن ایرانی میاد. آنموقع ببینم کدام بی اصالتی جرائت داره به خواهرها و مادرها و دخترها و زن من - فقط یک زن برای خوشی من بسه- توهین کنه.
فردا تظاهرات یادتان نره
زنده باد ایران آزاد
کامبیز
تنها مسئله ای که جنبه جرم پیدا میکنه تعرض زوری به حریم خصوصی دختر و یا زن بدون رضایت او هست. – تعرض زوری یعنی مالانیدن بدن دختر یا زن بدون رضایت دختر و یا زن و یا دست درازی جنسی بدون رضایت آنها- که جرم دادگاه و زندان داره. قاتلهای روانی هم که داستانشان چیز دیگری است. و دادگاه و تیمارستان و زندان و صندلی الکتریکی و . . . دارند.-
برای همین هم هست که اینجا نوجوان و جوان و حتی بعضی از بزرگسالها به راحتی وسط وسایل نقلیه عمومی صد تا دری و وری جنسی و مرتبط با شکل اندام و هیکل یکدیگز؛ با ربط و بیربط به هم میگن. و اصلا قشنگی موضوع هم به همین حق انتقاد راحت و بی پروا هست. آخه پدر جان چرا حقایق را اینقدر وارونه ببینیم؟!
بابا جان کی متلک گفتن در اینجا جرم هست؟ اگه بود که نصف اتوبوسها و متروهای اینجار را باید پلیس فدرال پر کنه و هر روز صد تا جوان دستگیر کنه. آخه این حرفها چیه که میزنید؟ بابا جان اینجابه خاطر حق آزادی بیان هر کس حرفی زد طرف به راحتی ده برابر درشت تر جوابش را میده. برای همین مسئله حل میشه. جواب دادن هم با فحش دادن تفاوت داره. هرچند اینجا بعضی فحشها جزیی از مکالمات عادی است.
یعنی اگه یک بخت برگشته ندید بدید مست یا ضد اجتماعی یا مسلمونی بیاد به یک دختر و یا زن ترگل ور گل ناز و مامانی یک حرف بیربط بزنه طرف براحتی بهش میگه :” خفه شو . . . “- خب حقیقت این هست که گاهی ممکن هست فحش هم بده.! بعد هم اگه طرف معذرت خواهی نکنه میتوانه خیلی راحت توی ایستگاه بعدی پوستش را بکنه.- البته میده به راننده و او هم میده به پلیس تا پوستش را بکنه-
ولی اگه دختره از قضای روزگار از حرف یا حرکت پسره خوشش بیاد. که انصافا هم من توی این یکسال ندیدم دختری بدش بیاد - منظورم از حرکات خشن این پسرهای پرحرارت هست- که دیگه شب خوشحالی و سرور بر پاست . و گور بابای همه دنیا باهم کرده از فمینیست و انتی فمینیست و . . . . .
آخر پدر جان چرا اینقدر مسایل را برای ایرانی های داخل کشور عجییب و جادویی جلوه میدی؟ بابا خوب من تا یکسال قبل توی ایران بودم. هی بخودم میگفتم: مردم آنور دنیا چقدر با کلاس و مودب هستن؟ همه کراوات میزنند . همه با زنها در اوج کلاس اخلاقی رفتار میکنند. و ما مردهای ایرانی؛ خاک بر سرمان کنند که حتی یک رابطه عشقی با کلاس هم بلد نیستیم داشته باشیم.
بعد که آمدم اینجا تا یکماه هرچی کراوات داشتم زدم. میدیدم همه با تعجب نگاهم میکنند. یا به من میخندند. به خانم ها چنان احترام میگذاشتم که خودشان هم خنده اشان میگرفت. مانده بودم در عجب که ای خدا آخه چرا همه اینجا به کارهای من با چشم تعجب نگاه میکنند؟
این نظرها را که میبینم مطمئن میشوم که درست زده ای به هدف... دست مریزاد ”
گفته بودم دیگر کامنت نمیگذارم.
اما اظطراب چگونگی حوادث فردا 11 اردیبهشت , و خواندن نظریات مشابه با کامنت بالا ؛ و یا مشابه با نظر زیر:
“
۰۹ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۲۲:۲۰
شادی خانم ،از اینکه به قول دوستان افغانی جنجال به پا کردی،ابی به سوراخ مورچها ریختی ما هم کلی خندیم و کلی وقت گذاشتیم به کامنتهای دوستان از هر گونه اش .ولی دوست عزیز ،اگر این واکنش توفانی را دیدی به دل نگیر .و تو ذوقت هم نخوره آخه این مردهای که برات کامنت گذاشتن ،درست عین شیرهای هستند ،که از یال کوپالشون چیزی نمونده،دندانها شون کسیدن ،بجاش پنبه گذشتن ،پنجهاشون رو هم کشیدن ،روش لاک زدن ،تازه با توجه به این کارها ،تو قفس هم نگرشون داشتند .شاد باشی شادی”
عمیقا من را به این فکر میاندازد که اصلا آیا قدرت درک انتقاد در مدافعین یک یادداشت, تنها یک یادداشت ؛ از یک مدعی مدافع حقوق زنان ایرانی - آنهم نه حقوق بشر انسان ایرانی- تا این حد محدود و بسته است؟!
اگر واقعا این جور است؛ که هست؛ باید در فردای تغییر حکومت ایران بسیار هوشیار باشم؛ تا رای خود را به امثال این انجمنهای فکری و سیاسی با ژست روشنفکری افراطی ندهم. زیرا وای از روزی که قدرت به دست انجمنهای مشابه با اینها بیافتد؛ و کمیته و سپاه فعلی جمهوری ان به کمیته تعقیب کنندگان مردان غیر همجنس باز تبدیل شود.
در پایان به کامنت گذار محترم سرکار خانم فرح عرض میکنم که : نان گندم ندیدیم ؛ اما دست مردم دیدیم. خانم گرانقدر و خواهر ایرانی و همخون من , شما 13 سال در کانادا و من یک سال در کانادا . به آن چیزی که میپرستی قسمت میدهم چشمانت را یک کم در همین ایستگاه های VIVA,TTCو SUBWAY بیشتر باز کن. آخر پدر آمرزیده چرا داستان های عجیب و غریب درست میکنی؟
اینجا که دختران و پسرانش حتی خط لباس زیر یکدیگر یا شکل شکم و بوی عرق زیر بغل یکدیگر را هم به زننده ترین شکل ممکن و با صدای بلند-عربده- در وسط اتوبوس و مترو به باد تمسخر میگیرند. آخر بابا جان از آسمان خیال بیایید پایین و روی زمین زندگی کنید. بابا جان تمایل جنسی مرد به زن و تمایل جنسی زن به مرد طبیعی هست. همه جای دنیا وجود داره و باید هم آزادانه موجود باشه
اهالی وبلاگستان اینجا بخوانند:
داستان من، دیوژن و کوچه پس کوچه های متروپلیس
http://mydiogenes.blogspot.com/2010/04/blog-post_30.html
گودر بازها اینجا بخوانند:
http://www.google.com/reader/view/?hl=en&tab=wy#stream/user/02526612227479557915/state/com.google/broadcast
داستان همزاد ایرونی آنجلینا جولی و .... یه مشت چشم چرون کثیف
.
.
جوابیه ای یک انسان (نه یک زن!، یا یک مرد!) به یک متعصب