شادی صدر، حقوقدان و فعال حقوق زنان، در یادداشتی که برای مردمک نوشته است، میگوید: چندان فرقی بین حجت الاسلام صدیقی با هر یک پسران تازه بالغ دیروز و مردان طرفدار حقوق بشر و حقوق زنان امروز نمی بینم؛ غیر از اینکه او اقلا در آنچه هست و آنچه می گوید، یک روتر است.
شادی صدر، حقوقدان و فعال حقوق زنان، در یادداشتی که برای مردمک نوشته است، میگوید: چندان فرقی بین حجتالاسلام صدیقی با هر یک از پسران تازهبالغ دیروز و مردان طرفدار حقوق بشر و حقوق زنان امروز نمیبینم؛ غیر از اینکه او دستکم در آنچه هست و آنچه میگوید، یکرو تر است.
داستانهای امام جمعه تهران و رابطه بین حجاب و زنا و زلزله هنوز ادامه دارد. در آن سر دنیا دختری دانشجو، کمپین «ممهلرزه» (Boobquake) راه میاندازد و ایرانیان سراسر دنیا، در شبکههای خبری مختلف میببینند که حرفهای امام جمعه تهران که هیچگونه ریشه منطقی و علمی ندارد، اسباب خنده مجریان و گزارشگرانشان شده است.
«اهریمنانگاری» زنان و نسبتدادن تمامی بلایای آسمانی و زمینی، از زلزله و سیل گرفته تا جنگ و قحطی، نه تنها موضوع تازهای نیست بلکه تاریخ درازی هم دارد. در همین سالهای اخیر، بنیادگرایان مذهبی در استان آچه اندونزی، زنان را مسبب سونامی دانستند، و واعظان الجرایزی هم هر بار که زلزلهای میآید آن را به رفتارهای نامناسب زنان ربط میدهند. در دنیای مسیحیان و یهودیان و هندوهای بنیادگرا هم اوضاع به همین منوال است.
اما این یادداشت کوتاه نه درباره فرهنگ اهریمنانگاری زنان و نه رویکرد بنیادگرایان مذهبی به زن و بدن و ذهن زن است. این یادداشت کوتاه فقط برای تلنگر زدن به خودمان نوشته شده است؛ به مصداق سوزنی که باید به خودمان بزنیم در مقابل جوال دوزی که مثلا به حجتالاسلام صدیقی میزنیم.
ارتباطی که امام جمعه تهران بین حجاب و رفتار زنان با زلزله برقرار کرده، با هیچ توجیه منطقی و علمی همخوانی ندارد اما بسیاری سیاستمداران، حتی بسیاری از روشنفکران و به تبع آنان آدمهای عادی، بارها نسبتهایی به همین اندازه ضد زن، میان حجاب و رفتار زنان با ناهنجاریهای عمومی برقرار کردهاند و هیچگاه این چنین از سوی جامعه مورد سرزنش یا تمسخر قرار نگرفتهاند.
منظور من در اینجا مسئولان دولت احمدینژاد نیست که ارسال اساماسهای مستجهن از سوی زنان به همکاران مردانشان را از علل افزایش طلاق میدانند، یا روحانیون تندرویی که از روبنده، برای پاککردن صورت مسالهای به نام زن دفاع میکنند.
منظور من خود شما هستید، بله، خود شما، آقایان! همه کسانی که اظهارات امام جمعه تهران را خلاف قواعد علمی ثابتشده در مورد علل وقوع زلزله دانستهاید و در یک بعد از ظهر مطبوع بهاری، چای را که مادراتان، زنتان، خواهرتان یا حتی دوستدخترتان جلویتان گذاشته، هورت کشیدهاید و مفرحشده از صحبتهای امام جمعه، زندگی و کارتان را ادامه دادهاید بی آنکه حتی یک لحظه فکر کنید شما، خود شما نیز عضو همان باشگاهی هستید که امامجمعه تهران از بلندپایگان آن است. تعجب میکنید؟ میپرسید چرا؟!
همه ما زنان ایرانی، از همان سالهای اول زندگیمان، حداقل در راه مدرسه، اگر نه در خانه، آزار جنسی را که با متلکهای ظاهرا ساده شروع میشد و تا تعقیب و گریز، دستمالی و تهدید به تجاوز در کوچههای خلوت یا مکانهای خیلی شلوغ بالا میگرفت، تجربه کردهایم.
ترس از مردان، از نگاهشان و از اینکه دنبالت راه بیفتند، همواره فضای کوچه و خیابان را برای ما ناامن کرده است. و عاملان این آزار جنسی مدام، چه کسانی بودند؟ شما! بله، خود شما! به من نگویید که میتوان در ایران پسری تازه به سن بلوغ رسیده بود و بزرگ و بالغ شد، بی آنکه به زنان متلک گفت؛ بیاغراق، این بخشی از روند بزرگشدن برای مردان در ایران است. تجربهای که بدون آن، مرد ایرانی، مرد نمیشود.
در عوض، در آن سوی دیگر، تذکرها و فشار مداوم خانوادگی، اجتماعی و سیاسی برای پوشاندن خود، و بیشتر پوشاندن خود، بدن خود، خندههای خود، شادابی و زیبایی کودکی و نوجوانی و جوانی خود و ذهن و تمایلات و خواستههای خود، بخشی از روند بزرگشدن برای زنان در ایران است. روندی که اتفاقا شما آقایان، بله همین شما، حتی در آن هم سهیم هستید؛ حتی اگر نوجوانی بیش نباشید.
لطفا یک بار هم که شده جلو آینه بایستید و از خود بپرسید: اولین باری که به دختری متلک گفتم کی بود؟ اولین باری که به خواهرم، یا حتی به مادرم، یا دخترخالهام یا دوستدخترم گفتم روسریات را بکش جلو یا آرایش نکن جلوی هر مرد و نامرد غریبه، کی بود؟
میبینید؟! شوخی بامزهای نیست: شما همان مرد و نامرد غریبهاید که خیابان را برای خواهر و مادر و دختر دیگران ناامن میکنید و در عین حال، همان مرد محرمی هستید که زن و خواهر و مادرتان را بیشتر و بیشتر میپوشانید تا از مرد و نامرد غریبه محفوظ بمانند و این عین همان کاری است که همان مرد و نامرد غریبه با زن و خواهر و مادر شما و زن و مادر و خواهر خودش به طور همزمان میکند. برایش هم توجیه دارید: مردها اینطوریاند! اصلا اینطوری به دنیا آمدهاند! چشمشان دنبال زنهاست! هیزند! و اغلب، با وجود وجه منفی که این صفت دارد، وقتی به مردان نسبت داده میشود، با تسامح عمومی مواجه میشود. و از آن طرف هم لابد مردها ناموسپرستند و اسلام گفته که خودت را بپوشان. و باز هم سرکوب زنان در خانه، جنبهای مثبت مییابد. و اگر روشنفکرتر باشی: من حال گشت ارشاد و آژان و آژانکشی ندارم! یا حوصله حرف مردم را ندارم!
خب امامجمعه «فلکزده» تهران هم که چیزی غیر از این نگفته که شما گفتهاید و میگویید: گفته زنها با بیحجابیشان فساد میآورند، چون باعث میشوند مردها تحریک شوند. و فساد، زلزله میآورد. گیرم دومین جمله را شما اینطوری نمیگویید اما مثلا میگویید فساد چیز بدی است چون بیبندوباری میآورد و طلاق را زیاد میکند و انواع بلایای اجتماعی را دامنگیرمان می کند که کم از زلزله ندارد. و اگر نبود این توجیهات، چگونه دایره معیوب آزار جنسی روزانه زنان توسط مردان و افزایش فشار بر زنان برای رعایت حجاب و عفاف، در ظاهرا برای کمکردن آزار جنسی روزمره تداوم مییافت، بی آنکه اصل داستان دیده شود؟
چگونه میتوانیم به گشت ارشاد، به طرح گسترش فرهنگ عفاف و حجاب، به سخنان امام جمعه تهران که برای گشتهای ارشاد پشتوانه ایدئولوژیک میسازد و این قبیل نقد داشته باشیم، بی آنکه از خودمان بپرسیم چند بار نقش گشت ارشاد را در کنترل ذهن و بدن زنان زندگیمان بازی کردهایم؟ چند بار با آزار جنسی زنان، با سادهپنداشتن عمل متداول متلکگویی، به بازتولید این تفکر که زن، یک سوژه جنسی است که اگر چون مرواریدی در صدف حفظ نشود، به یغما خواهد رفت کمک کردهایم؟
میبینید؟ این ما فمینیستها نیستیم که دنیا را به زن و مرد تقسیم میکنیم: دنیای ما کاملا و از قبل از اینکه به دنیا بیاییم، تقسیم شده است: شما متلک میگویید، ما متلک میشنویم؛ شما ما را در حجاب میکنید، ما در حجاب میرویم.
راه از میان بردن این تقسیمبندی، انکار آن نیست؛ تکرار جمله کلیشهای زن و مرد هر دو انسانند و فرقی ندارند، مشکلی را حل نمیکند. دموکراسی روزی آغاز خواهد شد که شما، بله شما آقایان یاد بگیرید نه فقط جلو آینه بلکه در منظر عموم، به جای دفاع از حقوق زنان به مثابه امری بیرونی و انتزاعی، از تجربه واقعی، درونی و زمینی «خود» به عنوان یک «مرد» سخن بگویید و نقشی که در بازتولید ساختارهای تبعیضآمیز موجود داشتهاید را به نقد بکشید.
دموکراسی و حقوق بشر، از هر یک از ما شروع میشود و نه از آدمهایی انتزاعی، که باید خودشان، نگاهشان و رفتارهایشان را اصلاح کنند تا ایران جایی بهتر برای زندگیکردن باشد.
تا آن زمان که امیدوارم چندان دور نباشد، راستش من چندان فرقی بین حجتالاسلام صدیقی با هر یک از پسران تازهبالغ دیروز و مردان طرفدار حقوق بشر و حقوق زنان امروز نمیبینم؛ غیر از اینکه او دستکم در آنچه هست و آنچه میگوید، یکرو تر است.
جملاتی که نوشته اید بعنوان یک مرد ایرانی درمن اثر گذاشت متشکرم باز هم .این مقالات و واکنشها هستند اگر هم منفی باشد چشمهای مارا باز میکنند جملهای شما جوانم کردند
عموما وقتی جامعه ای از حد تعادل خود در هر زمینه ای خارج می شود رادیکالیسم در آن زمینه زیاد می شود اما این روند طبیعی به تعادل رسیدن است در نقطه تعادلی جدید است .
اعتراف می کنم که نظر خانم صدر در یک کاسه کردن همه آقایان را قبول ندارم اما از شما می خواهم که حق بدهید به ایشان که این روند طبیعی را طی نمایند .
سخنان ایشان امروز رادیکالی به نظر می اید در آینده باید جوابگوی این و آن باشند اما تا زمانی که ایشان به عنوان یک رادیکال فمینیسم ( به ظاهر ) ظهور و بروز نیابد نقطه تعادل کنونی جابجا نخواهد شد و این متاسفانه یک حقیقت تلخ است
با تشکر از شما خانم صدر از ابراز دیدگاهتان در این باره
YEKI MIMORD ZE DARDE BINAVAI
YEKI MIGOFT BABAM ZARDAK MIKHAHI
همهٔ زنهای ایرانی یا فّاحشه هستند یا تک پرون یا بذار .اصلان اگه نباشاند بالغ نمیشند. استثنأ هم نداره. خانوم صدر فلک زده هم یکی از همون هاست که صادقانه حرفشو داره میزنه. احتمالاً دفعه آخر پولشو ندادن داره میسوزه.
مثل منطق خودت بهت جواب دادم.
مجید توکلی هم مرد بود دیگه. میتونی تو چشمش نگاه کنی این حرفا رو بزنی؟
عقد جنسی در مردها اگه بزنه بالا ، از این اتفاقهای که گفتید میافته. همین فقط.
در ضمیر ناخودآگاه اکثر مردهای ایرانی حالات ضد زن بودن وجود دارد و این هم به دلیل جدا بودن این دو جنس از هم در ایران است به نظر من اگر در مدارس ما و کلا در همه جا این جدایی برداشته می شد اینقدر روحیه مردان ایرانی خشن و ضد زن نمی شد.
این هم یکی از بهترین زنان ایرانی، خانم هیلا صدیقی. خانم صدر بهتره بره یاد بگیر زن ایرانی یعنی چی و دست از این چرت و پرت نویسی برداره:
http://www.youtube.com/watch?v=bzEaf3a2Hrc&feature=related
بنظر من ادبيات شادي نشان ميدهد كه او از نظر جنسي نتوانسته است با اجتماع ارتباط سالمي برقرار كند. ايشان از رفتار جنسي در جامعه انتقاد دارند و تصور ميكنند اين رفتارها براي همه ناخوشايند است.
بسيارند دختران و زناني كه خاطره خوش اولين متلك شنيدن از پسران را هرگز فراموش نخواهند كرد. احساس مطرح شدن و مورد توجه قرار گرفتن. چه بسيارند دختراني كه پيش از خروج از منزل ساعتها پاي آينه مي نشينند تا در كنار خيابان فرد مورد نظر در ذهنشان براي آنها بوق بزند.
بنظر من اگر به فرهنگ يا يك رفتار اجتماعي انتقادي داريم، بايد آن را در راستاي كليت جامعه مورد تحليل قرار بدهيم نه آنكه در اعتراض به تبعيض با رويكردي تبعيض آميز به مسائل نگاه كنيم.
اما بغير اين مقاله شاهد ديگري هم درمورد ادعاي اول خود دارم. شادي در يك مصاحبه وقتي مي خواست درمورد بازجويي قاضي مرتضوي سخن بگويد مهمترين مشكلش را نگاههاي خاص قاضي به او عنوان كرد.
حرفهاي شادي منو ياد ماجرايي تكراري در اتوبوسهاي تفكيك شده تهران مي اندازد.ناگاه زني از عقب اتوبوس خطاب به جواني فرياد مي كشد كه خجالت بكش، ظل زدي بمن كه چي بشه و در ادامه هم مردي مي آيد و يقه جوان را مي گيرد كه برو از اينجا گم شو، برو جلوي اتوبوس. خوب كه نگاه مي كني مي بيني آنزني كه سرو صدا راه ميندازد زشت ترين و بدقيافه ترين زن داخل اتوبوس بود ه است. جواني كه متهم شده است مودب ترين مسافر و انكه يقه گرفته است پرررو ترين فرد بوده است. حالا خانم صدر هم دور از جامعه ايران و در اينترنت كه اغلب مخاطبينش طرفدار آزادي و برابري هستند مردان را متهم مي كند و عده اي را بجان ما مياندازد كه بيا اينبود فمنيسم شماها!
شادی عزیز!
تقریبا باهات موافقم. البته مثال های تو شامل حال بیشتر مردان نمیشود. شایدخیلیها زنان را دستمالی نکنند. ورژن بالا شهری “متلکهای ظاهرا ساده و تعقیب و گریز، دستمالی و تهدید به تجاوز “، اصطلاحات “دختر بازی”و “جوانی کردن” میباشد. من که خیلی این حرف را از مادران شنیده ام که باافتخار میگن: “پسرم رفته دختر بازی” یا “رفتن جوونی کنن”. به نظر من اینها تماما بیانگر این حرف است که مرد ایرانی مرد نمیشود مگر اینکه به نحوی دخترآزاری نکند.
man chon mard sharm mikonam vaghti az zane agahi chon shadi sadr gand va kesafate farhangi mardha ra nesbaat be zanan ro mikonad va .......dorood bar to va andishehayaat.
این تجربه شخصی یک نفر نیست. این تجربه ای ست که هر دختر ایرانی شخصا کرده (حداقل توی تهران). مزاحمت های همیشگی و دست درازی ها در اتوبوس و تاکسی غیر قابل انکارند
جدایی اتوبوس ها تاثیر مثبتی در روان دختران تهرانی گذاشت و توهین بزرگی به مردان بود
حقوقدان؟ شما چه حقوقدانی هستید که هنوز نمیدانید نباید چنین احکام کلی را صادر کنید و یک قشر از جامعه را، که در این مورد مردان هستند، اینگونه محکوم نمایید؟
نوشته شما پر است از کینه و عقده. حرف هایی که شما در مورد مردان ایرانی زدید را احتمالاً امثال شما در هر گوشه ای در دنیا در مورد مردهایشان میزنند.
خانم حقوقدان! شما برای دفاع از زنان ایرانی و محکوم کردن تبعیض جنسیتی، دست به بدترین و زشت ترین تبعیض جنسیتی در مورد مردان زده اید!
همیشه فرافکنی و انداختن مسئولیت مشکلات به گردن دیگران راحت ترین راه است. اگر شما یا حتی خیلی از زنان دیگر ایرانی خاطرات تخلی از کوچه های تاریک و ترس و تجاوز دارید به جای ارائه تصویری نفرت انگیز از مرد ایرانی در دید مخاطبان خود به دنبال ریشه های اجتماعی و تاریخی بروید که هم مردان و هم زنان ایرانی را تحت تاثیر قرار داده و باعث بروز نا هنجاری های فراوان در هر دو این گروه ها شده است. یا نکند توهم فمینیسم و قربانی بودن زنان چشمان شما را به روی ناهنجاری های موجود در میان زنان ما بسته است؟
شما اگر مرد بودید احتمالاً نوشته تان پر بود از مصادیق خباثت زنان و به تصویر کشیدن آنها به عنوان انسانهایی دو رو، خیانتکار و دغل باز.
پیشنهاد من اما به شما خانم صدر این است که برای مدتی ننویسید. تعمق کنید و سعی کنید فراتر از کینه ها و عقده های شخصی و جنسیتیتان، به مشکلاتی که گریبانگیر زنان و مردان ما در یک جامعه واحد است بیاندیشید. جامعه ای که در آن آنکه متلک میگوید و آنکه متلک میشنوند، هر دو قربانیان یک تراژدی هستند.
ظاهرا خانم صدر خاطرات بدی از کوچه ها دارند. می خوام اینجوری توضیح بدم:
در واقع دو جور کشش جنسی بین دو شخص بوجود می اید: 1-از روی میل هر دو طرف 2-زورگیری(از یک طرف)
از نظر خانم صدر ظاهرا 100% مردای ایرانی در روابط سکس (از هر نوع ، بقول ایشون دستمالی، نگاه هیز یا ... ) زورگیر هستند که باید عرض کنم کاملا اشتباه است.
میشه گفت کمتر از یک هزارم از مردان اینطوری هستند. در همه جوامع نیز با یک اختلاف جزئی مشابه است. اما مشکل این است که معمولا مسائل اینچنینی در جامعه ایرانی بخصوص از نوع اول است. یعنی معمولا اگر زنی در خار از محیط امن خود ، بقول معروف در باغ سبز رو نشون نده با احتمال کمتر از یک هزارم مورد متلک یا هر نوع آزار جنسی دیگری قرار می گیره. و دقیقا به همین دلیل است که همان مرد ایرانی مصر است تا به زنهای محرم خود بقبولاند که با حفظ حریم خود مانع از در معرض قرارگیری ازار جنسی بشن.
و این خیلی به نوع پوشش ربط نداره بلکه به خروج از فرهنگ معمول جامعه بر می گرده. در جامعه فعلی ایران پوشش نامناسب به نوعی خروج از عرف جامعه است و باعث میشه دیگران به خود اجازه بدن تا شخص رو مورد ازار قرار بدن. خیلی از کسانی که بقول ایشون مذهبی نیستند در خیابان های ایران از همسرشان می خواهند که پوشیده باشه اما در یک مسافرت اروپایی به همسرشان اجازه میدن با بیکینی هم کنار ساحل آفتاب بگیره. پس بخاطر مذهب نیست.
از طرف دیگر بخاطر بد بودن مرد ایرانی هم نیست. بلکه بخاطر اینه که از عرف اون جامعه اروپایی خارج نیست.
حالا خان صدر به نظر من یک تاملی در رفتار خودش باید بکنه ببینه چه چیزی باعث شده که مورد آزار جنسی قرار بگیره و اینجور دلخون باشه.
besiar dorost va alemane ba ghazie ruberu shode id joz inke man mikhaham yek nokte ra ezafe konam va an inke: kasani ke motaghedand be zani hargez matalak nagofte and hamishe dar jame doostaneshan be bi orzaegi va pakhmegi motaham mishavand ke khod neshan az in darad ke hatta raftare dorost va ya mozaverane anha dar moghabele hojoome gerayeshe abzar garayane dar mardan nesbat be zanan ta che had amigh ast va dar laye haye zirine zehne mardane dar keshvare ma rosoob karde ast.bari darmane in balaye khaneman sooz hamchon besiari az balahaye digari ke jameeye ma dochare an shode ast khod dar gero masale mohemtari ast va an inke jameeye khorafe zade ma baraye avalin bar va akharin bar bayad taklife khod ra ba masale sex hal konad.inke aya mikhahad dar tabiine sharayete zendegie shahrvandanash az tafasire serfan zehni va tavahom mehvare tekie bar manghulate tarikhi bahre bebarad va niaze jensi ra hamchenan be onvane yek amre gheire ghabele tarh az markaze mozalate niazmande darman be hashie beranad ya inke hamchenan bar table khas budane jameeye ma nesbat be javame gharbi minavazad va be donbale rahe hal haii az modele boomi-sharghi va bedoone dar nazar gereftane nizhaye biologike ensan be onvane yek goone zisti migardad. badihist ke pasokh be chenin soalati rahe nahamvare mojood ra baraye tarhe masaeli az namoonei ke khanome sadr onvan nemoodand saf khahad kard.
Metelek ve baddtter az an “destderazi” be khanomha der koche, medrese ve emakene umumi der keshverhaye motemedden besyar nader ast, mortekebine in emal bad az destgiri az terefe polis be ellet hetke hormet ve zerbeye revani be moayene revani ferestade mishavand ke mizane khesareti ke bayad beperdazend ber asase an malom shavd. yani agar malom shavad ke bimarihaye ruhi baese in herekete gostakhane shode ast , mizane khesaret painter ve ya kollen morede eff migerded.
Baese shermsari bod ke yek doste Norveci ke dar yek ekipe bastanshenasi der keshverhaye mokhtalefi dar khavere miane bode ast , bad az inke fahmid men der koca motavvalled shodeam, seri tekan dad ve goft: chend bar der koche ve khiaban kabod shodei ?? In khanom tenha taassore amigi ke az in keshver gerefte bod hamin reftare vehshiane az terefe merdane ma bod ke ishan ba etminane temam moteged bodand ke tebbge tacrobeye o FAGAT makhsose Iran bod ve baese shegeftegi ve taassofe faravan. O migoft vaziyyet be haddi vekhim bod ke o ve yek khanome diger rozhaye evvel ke shokke bodand barha vesete khiaban mibayad donbale polis midevidand ke in “meloline fekri” ra mahar konad. Mogoft badha fahmidim ke in yek adete adi ve pazirofte dar in came ast , ve hich khanomi corete cevab ham nedared chon “pervendeye” khod ra kherabter mikonad.
Turid (in doste man) migoyed: Iran tenha keshveri ast ke men be onvane yek zen hargez nemikhahem payem ra anca begozarem, hem zemane shahesh ra dede ast ve ham bad az “engelab”.
Momken ast dersedi az agayan hargez khod ta in hadd tenezzol nekerdeand , amma hamantor ke mibinid yek khanome miansale auropai az in keshver ba yek chenin taassori bergeshte ve alan mikhahad dar in mored megalei dar yeki az mecellate haftegi baraye khanomha benevised.
Vageiyyet talkh ast, ehsase agayan ra mifehmem, amma vagiyyet ast anche Shadi neveshte.
با سلام :
این خانم از آنجایی که معلومه که خیلی از مردان عقده دارند! نمیدانم ایشان شوهر دارند
یا خیر ؟ من فکر میکنم که این خانم هیچوقت عاشق نمیشه! ایشان از بس مردان بد
به تورش خورده یا با مردان درست نه حسابی تماس نداشته اند! چون اگر چهار تا
مردی که سرش به تنش بیارزه را میدید این حرفها را نمیزد!
اصلآ یه چیز دیگه ! این خانم نمیتونه یک انسان دمکرات باشه ! چون یک دمکرات
ازتبعیض پرهیز میکند اما خانم صدر مردان را اینچنین تحقیر میکند که پدر و برادران
و بقیه اقوام مرد ایشان را هم شامل میشود!
منطق ” جنس زن پرستان ” که خانم صدر از آنان است ، مانند ” نژاد پرستان ” و مانند
کسانی که میگویند ” فقط حرف ما درست است و بس ” که نمونه هایش را هم در ایران
خودمان به وضوح میبینیم کاملا رد است و این خانم که روزی خود من طرفدارش بودم
به هزیانگویی افتاده است .
حرفهای ایشان دست کمی از حرفهای صدیقی ندارد! حرفهایی که نفرت را نسبت به یک
گروه خاص در یک گروه خاص دیگر به وجود می آورد! دقیقا مانند حرفهای نژاد پرستان !!
ما کی میتونیم حرف حق بزنیم و عدالت را پایه گزاری کنیم وقتی هنوز کینه و نفرت نسبت
به یک نژاد خاص یا جنس خاص در دل داریم !؟
I have read your article. It is not written professional. Anyway, I would like to ask you do you know about the role of mothers who create these types of boys. Majority of these problems are not because of men, they are exist only because of women… you are a first teacher!!!
پر از کینه و نفرت بود,متاسفم خانم صدر,شما واقعا”فمینیسم هستید؟
درست میگه، رفتار مردها نسبت و زنها در ایران وحشیانه است، خیلی زشت و کثیف.
من همون امیر پائین هستم
همه مردها بد هستند، همه. به جز من.
میدونید چرا؟
چون نه دست بزن دارم، نه داد میزنم نه انزال زودرس دارم.
بغض میزدم، سوار میشدند، زوری نبود به خدا
یه بوق هم اینجا میزنم ببین چند تا سوار میشن
.(JavaScript must be enabled to view this email address)
“به من نگویید که میتوان در ایران پسری تازه به سن بلوغ رسیده بود و بزرگ و بالغ شد، بی آنکه به زنان متلک گفت؛ بیاغراق، این بخشی از روند بزرگشدن برای مردان در ایران است. تجربهای که بدون آن، مرد ایرانی، مرد نمیشود.”
خانم صدر من به هیچ معیاری در این دنیا “آدم خوبی” حساب نمی شوم، ولی هیچ وقت به هیچ زنی متلک نگفته ام، به خاطر همین من یک نفر هم که شده باید بابت مقاله تان عذرخواهی کنید، گفتید از خودمان شروع کنیم، نقش شمای زن در این خودمان کجاست؟
حرفی نیست در به وفور وجود داشتن تمام آن ها که شمردید، حتی در آن ها که خود را روشن فکر می دانند، اما گلایه من از توهین شما به بخش قابل توجهی است که این گونه نیستند و شما احمقانه همه را با یک چوب می رانید و به همان اندازه که فرهنگ پذیرفته شده در مردان و زنان جامعه در این وضع اسفناک ما مقصر است شما هم مقصرید.
عقده، ناشی از هرچیز که باشد، اجازه فکر کردن را می گیرد و شما همان لحظه بازی را باخته اید، شما و بسیاری از همراهانتان که مسلما رنج بسیاری در مبارزه با تبعیض علیه زنان کشیده اید پیش از این هم بارها اسیر عقده و کینه واکنش های تاسف برانگیزی داشته اید که شاه بیتش همان بیانیه زنان بود آن زمان که موسوی و کروبی حداقل هایشان را بیان می کردند.
خانم صدر، بی اغراق نظرم را می گویم، متعجب نمی شوم اگر فرضا روزی به قدرت برسید و دستور بدهید تمام مردان را شکنجه کنند، در اردوگاه کار اجباری نگه دارند یا حتی در کوره بسوزانند.
تفکر شما، عقده شما برای من ترسناک تر از آقای صدیقی و حتی محمود احمدی نژاد است.
/
فعال حقوق زنان! این بود همه ی درد زنان ایرانی؟ همین که تو خیابون اذیت نشن و متلک نشنون؟
ضد شادی صدر ها! تا حالا چند بار اول صبح تو کوچه کسی رو دیدید که به طرفتون میاد با قدمهایی که چند برابر خودتون؟ نفس نفس زنان، خدا خدا کنان، کوچه رو دویدید بدون هیچ امیدی و با اطمینان از اینکه از همین الان بهتون می رسه؟ چند بار بعد از مدتها همراه پدر به کلاس موسیقی رفتن، وقتی برای اولین بار پدر نیست، معلم موسیقی روسریتون رو پایین کشیده؟ !تاسف برای اینکه این ها رو تنها دردهای زنان می دونن و اونهایی که اینها رو دردی برای زنان نمی دونن...
درود فراوان خانم صدر عزیز.
بنده متاسفانه الان وقت کامنت گذاری ندارم چون در سنگر دیگری مشغول دفاع از شجاعت زنی هستم که بالاخره یک بار ایستاده و انگشت را به زشتی های درون همه ی ما، چه زن و چه مرد، گرفته و به روی مان آورده که خنده مان به حجت الاسلام صدیقی، مایه برائت از همدستی فکری و فرهنگی و کرداری مان با ایشان نیست.
فقط آمدم بگویم پایدار باشید و مستدام.
I was in a party last week in Paris. The family of the man of the house (mother and systers) were critisizing the brid to not taking care of thier son/brother in a right way and asking him to work too much at home . They said that he do a lot of work with the cars, taking care of children and working /fixing the house. SHE should understand this and don’t ask him to work too much at home. You see, this is how it works in Iranian women outside Iran, it has nothing to do with to be man or a woman. I did’nt expect such a low comments about Iranian man from ms Sadr..
movafegham.motasefane haminjoore ke shoma migrin.
با سلام خدمت شما و تقدیم احترامات فراوان.
من با محتوای نوشته شما موافق نیستم. اینگونه نوشته ها عموما دو شیوه را پیش میگیرند یکی شیوه نوشته هایی که سیاسی اند و قصد و غرضی “کاربردی” دارند و میخواهند انجام عملی را تسریع و تسهیل نمایند یا انجام عملی را مانع شوند. اتحادی را پیش بگیرند یا تفرقه ای بیافکنند.
گونه دیگر نوشته هایی هستند که صرفا “روشنگرانه” اند و تعهدی بر امری سیاسی ندارند و صرفا خدمتگزاری به “حقیقتی”ست که شما بدان رسیده اید.
اما این نوشته شما از نوع اول نیست. و صرفا میتوانم دریابم که دریافت شما از واقعیتی ست اجتماعی.
اما خانم صدر عزیز، همانگونه که در هنگام بحث پیرامون عقب ماندگی زنان، از مفهوم “عقب نگهداشته شده” استفاده می کنیم و بدنیال علل و موجبات اجتماعی آن میگردیم و این عقب ماندگی را “معلول” آن علل می شماریم و در مقام این برنمی آییم که بدلیل آن عقب نگهداشته شدنها، به سرزنش زنان بپردازیم، از شما هم توقع میرود که در سطح امور نمانید و اندکی به علل بپردازید.
ایراد دیگر نوشته شما هم این است که تمام مردان را به مانند هم فرض کرده اید.
اگر فکر میکنید که این زن آزاری!!! ما همه مردان از ذات و سرشت و خمیرۀ ناپاکمان برمیخیزد و پیشنهاد میکنید:«دموکراسی روزی آغاز خواهد شد که شما، بله، شما آقایان، یاد بگیرید نه فقط جلو آینه، بلکه در منظر عموم، به جای دفاع از حقوق زنان، به مثابه امری بیرونی و انتزاعی، از تجربه واقعی، درونی و زمینی “خود” به عنوان یک “مرد” سخن بگویید و نقشی که در بازتولید ساختارهای تبعیض آمیز موجود داشته اید به نقد بکشید. » خب همین شیوه را چرا به زنان پیشنهاد نمیکنید که در مورد سهم خودشان در این “عقب نگهداشته” شدن، سخن بگویند؟ چرا در آنجا به دنبال آسیب شناسی های اجتماعی میگردید ولی در مورد مردان گویی این آسیب شناسی نمیتواند مورد توجه قرار بگیرد.
نوشته شما ناخودآگاه به این امر اقرار میکند که مرد ما بالغ شده است و تمام اعمالش از روی آگاهی، و ارادی ست و در نتیجه بر اساس مبناهای حقوقی “مکلف” است و در نتیجه، مقصر. اما زنان ما نابالغینی هستند مورد ظلم مردان و قربانی. اگر با منطق شما بخواهیم پیش برویم باید بدین دور تسلسل لعنتی دچار شویم که این مردان ضد زن را همین زنان در مقام مادر تربیت میکنند.
یک سری از مواردی که در باره مردان ایرانی مطرح می کنید جنبه عمومی ندارد و شاید 5 % را هم شامل نشود
در این سوی دنیا که آوردن اسم زن و آشپذ خانه مثل جن و بسم ا... است خیلی از همین خانومها نمی تونند چرخ پنچر ماشینشون رو عوض کنند. االبته هستند خانومهایی که از هر مردی مردترند مثلا زنی رو دیدم که در ارتفاع 5 متری بدون هیچ ایمنی بالا و پایین می رفت و پیچهای یک داربست رو سفت می کرد ولی عضلات مردانه اش هیچ جاذبه ای برای هیچ مردی نداشت
در کل دنیای امانسیپاسیون برای خانومها احتمالا دنیای تنهایی خواهد بود همین طور که اینجا برای اکثر خانومها همینظوره و بچه هاشونم رو هم از دوست پسرهای گاه به گاهشون پیدا می کنند. چون علی رقم همه جاذبه ها, زن و مرد بنابر برآورده شدن نیاز های متقابل می توانند زیر یک سقف زندگی کنند
در همين رابطه :
http://1hamidreza.blogspot.com/2010/04/blog-post_29.html
I think Ms. Sadr has now understood that she made a wrong estimation about Iranian men and women. So lets stop these all comments and give her time to think about it. Even the King of Iran with such high position, was so humble that announced to the people of Iran: “I heard your voice” and he apologised people for his mistakes. Now Ms. Sadr who is much smaller than the King of Iran, really owes Iranian men and women a BIG APOLOGY
MX
و یک چیز دیگه هم که یادم رفت بگم و اینم روی اعصاب منه:
شما بر فرض هم که عقیده و راهکارت این باشه،باید رسانه ات رو عوض کنی.چگالی اون مردهایی که شما می خوای مخاطب قرار بدی در بین آدمایی که اینترنت استفاده می کنن به مراتب کمتر از اونایی ه که استفاده نمی کنن.یعنی اینکه منی که الان رشته ام کامپیوتر ه ،اونقدر از این حرفها شنیدم و گوش و فکرم پره که اصولا این حرفها برای من حکم یه اتهام ناروا رو داره و من دیگه همچین مردی (اگر به فرض زمانی هم بودم) نیستم و انصاف نیست مخاطب این حرفها قرار بگیرم.
این مشکلیه که من با آدمایی مثل تهمینه میلانی هم دارم: بابا اون مردی (قشری) که تو میای مثلا توی فیلم “دو زن” خودت مخاطب قرار می دی و به چالش می کشی،اصلا سینما نمیاد که بخواد این فیلم تورو ببینه و به مغزش تلنگر بخوره و به فکر بیفته و اصلاح بشه و فلان و فلان.و از طرفی اون مردی هم که اهل سینما و فرهنگه،به احتمال قوی این مراحل فکری رو پشت سر گذاشته و دیگه این فیلم و این آدما مصداق خودش نیستن،بی خود نه به اونا نسبت ناروا بده و خصوصیتی رو بهشون بچسبون که ندارن،و نه اینکه دلت رو خوش کن که داری مبارزه می کنی بر علیه تیرگی و جهل و تعصب،چون نمی کنی و به جای هدف واقعی داری مترسک رو بهش حمله می کنی!
یاد “دو زن” افتادم چون اون هم مثل همین نوشته هزار جاش باد می داد: هم اسم زنه “فرشته” بود،هم رفتارش مثل فرشته ها بود،هم همه مردهای فیلم (باباهه،شوهره،لاته) که دور “فرشته” هه بودن شیطان بودن،دوتا مرد “قابل قبول” هم که بودن نقششون ذو سه سکانس بیشتر نبود:عموهه و شوهر دوسته(حسن جوهرچی).همه ابر و باد و مه و خورشید و فلک هم در کار بودن تا این فرشته رو بدبخت کنن! انگار نه انگار که خود فرشته هه ام مسئولیتی در قبال سرنوشتش داشته و بی تقصیر مطلق نبوده.فیلمهای بعدی اش البته بهتر شد از حق نگذریم.
هر جا که میریم میگن خانمها اینور آقایون این ور . پس چطوری و در کجا ما مردها میتونیم با شما ارتباط برقرار کنیم ؟ جز با یک سلام کوچک توی خیابون؟؟؟این متلک هم میخواهید از ما بگیرید؟بابا این فضاهای آزادی و تنگ تر نکنید.
Sedigi vs Sadr
In a short comment, Mr. Sedighi insulted Iranian women and made them responsible for everything wrong under the sky. Similarly, Ms. Sadr blamed all Iranian men for what she considers wrong with Iranian society. It seems that there is no difference between Ms. Sadr and Mr. Sedighi. They are two sides of the same coin.
We cannot expect anything different from Mr. Sedighi. However, Ms. Sadr is supposed to fight for a higher cause which is Human Rights. This comment shows that Ms. Sadr is northing other than a shallow and superficial person. She just did not have a chance to reveal herself while living in Iran. We should all be grateful that she came to the west and showed her true self. People like she are driven through hate for men not salvation for women.
This comment by Ms. Sads is similar to thousands put on the web by immature 13 year olds on a daily basis. Ms. Sadr should stays in the west a while longer and get to know western society and particularly its men a lot better before she puts down all Iranian men.
خوب بعد از خوندن 8 صفحه از کامنتهای این مقاله این دستگیرم شد که بسیاری از زنان ایران بزرگترین مشکلشون اینه که متلک شنیدن و یا دستمالی شدن و یا حتی از این نارحتند که مرداها بعد از دیدنه این خانمها چه نقشه های شیطانی که نکشیدند!
واقعن باید به خانم صدر و همرای هاشون بابت برملا شدنه بزرگترین مشکل زنان تبریک گفت و دستشون رو نفشرد چون ممکنه احساس تجاوز جنسی کنند.
پر رفت و آمد ترین خیابونه آمستردام میدونید کجاست؟ همون جایی که توی ایران جای مشخصی نداره بخاطر همین همه جا گسترده شده. اگر فاحشه خونه ها دوبار فعال بشند این مشکل تجاوز کلامی و لمسی و فکری تا حدود زیادی کم میشه و دیگه خیال خانمها راحت میشه که موقع پول دادن به ر اننده یهو مچ دستشون لمس نشه!!!
ولی خوب اشکالی نداره حال که دیگه تعداد کمی هستند که زنان رو دستمالی میکنند چه خیالیه که سهم ارث زن نصف مرد باشه؟ همین که دیگه به زن به چشم جنس مخالف دیده نشه کافیه.
چرا خانم صدر متلک رایک کار بد میدونند؟. اصلا چیز مهمی نیست. ایشون از همون دید مذهبی و سنتی میبینند . بدون اینکه دلیل اجتماعی و روانشاسی شو بررسی کرده باشند و اونو یک وسیله و ابزاری برای برقراری ارتباط با زن بدونند. چرا که محیطی برای شروع ارتباط با زن در جوامع ما وجود نداره. بجز روز آشورا...و
دوم اینکه ما انسانها باید یاد بگیریم که همش بدبختی خودمون راتقصیر و گردن دیگران نیندازیم.(منل جمهوری اسلام). شما فقط کافیه در یک نظر سنجی کوچک . از صدتا خانم کارمندبخواهید همانند شوهرشون وقتی که بخانه برمیگردن.مستقیم توی آشپزخونه نرند چای و غذا درست کنند برند کنار شوهر شون فقط بشینند؟فکر میکنید چند درصد با شما موافقند؟؟ 90درصد نمیرند کنار شوهرشون بشینند منجمله خود شما. پس شما این تغییر فرهنگ رو باید اول از خودتون زنهاشروع کنید و بعد از مردها انتظار داشته باشید.
Ms. Sadr owes Iranian men and women a BIG apology
اگر قرار باشد از همان عدسی ای که خانم صدر جامعهء ایران را نظاره کرده به روند تکامل حداقل فکری بانوان ایرانی نگاهی بیاندازیم، و اگر بنا باشد تجربهء شخصی خود را نُرم جامعه قلم زنیم و تلقی کنیم، باید گفت که در ایران هیچ دختری زن نمیشود یا به بلوغ فکری نمیرسد مگر آنکه هر روز پس از زنگ مدرسه برای لحظه ای عشق و حال، سوار اتوموبیل غریبه ای شود. این آن چیزی است که من از دوران زندگی ام در ایران بیاد دارم. هیچ پسری هیچ دختری را بزور سوار ماشین نکرد و هیچ پولی هم رد و بدل نمیشد. هیچ متلکی هم درکار نبود. خیلی ساده، پسر بوق میزد، دو تا راهنما، میپیچید در کوچه ای، و دختر میرفت و سوار میشد. نُرم همین بود. پس باید گفت که این است روند تکامل همهء دختران ایرانی: همحوابه شدن با مردان، یکی پس از دیگری آنهم نه برای پول، فقط برای عشق و حال پس از زنگ تعطیلی مدرسه. امّا جای امید باقی است که نه همهء زنان، ایران را با عینک خانم صدر میبینند و نه اینکه همه مردانِ ایرانی، مردانی هستند که پشت عدسی عینک خانم صدر قرار دارند. خانم صدر، خیلی خوب میشود جوانی در ایران بالغ شود بدون آنکه متلکی بگوید، همانطور که دختری میتواند در ایران بالغ شود بدون آنکه با صد نفر همخوابه شود. ما متلک نگفتیم و بالغ هم شدیم. خوب هم بالغ شدیم. همهء دوستانمان هم که جزو متلک نگویان بودند خوب بالغ شدند. دخترانی که میشناختیم و اتوموبیل سوارشو نبودند هم خوب بالغ شدند.
سرکار خانم تارا شما تمام کامنتها را مطالعه کرده اید؟!
کامبیز
یعنی من حالم به هم می خوره از این بحث ها و گفتمان هایی که ور می داره فرهنگ یک جامعه رو می ذاره توی سانتری فیوژ،همچین که خوب و بد هاش از هم جدا شد تالاپی یه برچسب زنونه و مادرانه و معصومانه و... می زنه روی بخش مرغوبش که اون رو وایستاده و یه برچسب مردونه و کنترل کننده و گناهکار و مقصر هم می زنه روی اون تفاله هاش که اون ته جمع شده.
نیست این طور خانم! در همه،مرد و زن هممون سر و ته یه کرباسیم و هر خوبی یا هر کثافتی در جامعه هست رو هم ما مردها توش شریکیم هم زنها.توی هزار تا چیز،از تعریف نجابت و قضیه بکارت و اینا بگیر تا وحشی گری ها و بی شعور بازیهای اجتماعی،زن و مرد به یه اندازه در دامن زدن بهش مقصرن.
شما زنان-مدار ها هم اینو یادتون نره که نشانه تحقق واقعی برابری زن و مرد اینه که دیگه اصلا در این قبیل بحث ها اسمی از زن یا مرد برده نمی شه.تا وقتی خط کشی و لشکر کشی های اینطوری توی بحث ها هست هر “سردار” و “سالار”ی بر جامعه حاکم میشه به جز “شعور سالاری” و “خرد سالاری” و “شایسته سالاری”.
این خنثی اول جنسیت خودش رو ثابت کنه بعد اراجیف ببنده.
صورتش که از زیبایی یک زن، بی بهره است، عقلش رو شما بگین...
عجوزه غر و لند گو
همین که که تا یک زن دهنشو به انتقاد مردها باز می کنه همه بسیج می شن برای سر کوبش
نشون می ده چه فرهنگی داریم
خاک بر سر ما زنان ایرانی با این روشن فکرهایمان که به جای اینکه مردها را تشویق به دفاع از حقوق خانمها بکنند، ما خانمها را عقدهای و نفهم نشان میدهند. خانم صدر، شما نماینده زن راستین ایرانی نیستید و بهتر است که از جانب همهی زنان ایرانی نظر ندهید.
پووران
اولش كه نيك آهنگ سبزالهي رو باب كرد و سبزا رو (يا بهتره بگم تغيير خواهان رو) دو شقه كرد.الانم كه خانم صدر اين مقاله عجيب رو نوشت و مردها و زنها رو به جون هم انداخت.آخه خواهر عزيزم من و بقيه كسايي كه اومديم اينجا و جاهاي ديگه بهت اعتراض كرديم همه متجاوز و متلك گو و ضد زن . يعني تو خانواده خودتم يه مرد خوب پيدا نمي شد كه يه مرتبه اينجور كل مرداي ايرانو با امام جمعه يكي دونستي و حتي اونو از همه مردا بهتر!؟!
خاک بر سر ما زنان ایرانی با این روشن فکرهایمان که به جای اینکه مردها را تشویق به دفاع از حقوق خانمها بکنند، ما را عقدهای و نفهم نشان میدهند. شما نماینده زن راستین ایرانی نیستید و بهتر است که از جانب همهی زنان ایرانی نظر ندهید.
پووران
بخش پنجم- آخرین بخش
من اعتقاد دارم یادداشت سرکار خانم صدر بیانگر پاره ای از علایم و نشانه های یک معضل خانمانسوز و جامعه ویران کن است. اما همانطور که در کامنت قبلی هم گفته ام؛ این ذکر علت نیست. پس در نفس عمل ,هرچند واجد توجه و احترام به آرای نویسنده یادداشت هست؛اما اصالت مبنایی ندارد. برای اصلاح یک اشکال و معضل نباید انسانها به یکدیگر فحش بدهند؛ یا اسباب آن را پدید آورند. ابتدا باید آن را بیان کنند. خشم حاصل از آن را مطرح کنند. و بعد با یکدیگر به بررسی راه حلهاو امکانات مقابله با مشکل بصورت تمرکز گرا و نه تفرق گرا بپردازند.
من راه حلی را که به ذهنم رسید گفته ام و باز هم آن را در همینجا میگویم: راه حل گذر از ایدئولوژی انسان شکن اسلام و پایه گذاری یک جامعه سکولار مبتنی بر احترام به همه تفکرات ایدئولوژیک و هیومانیستیک است. البته برای ایدئولوژیهای تمامیت خواه مانند اسلام باید با مدیریت هوشمندانه فرهیختگان سرشناس لگام هایی محکم فراهم کرد تا دیگر جرائت ایجاد چنین فضاحتهای اجتماعی مبتلا به ایران امروز را نداشته باشند
منتظرم تا راه حل بخردانه شما را نیز بخوانم. شاید هرگز راه حلی منطقی از سوی این نوع نحله فکری افراط گراینه فمینیستیک نخوانم. کما اینکه در طول مدت 30 سال گذشته نیز از افرادی مشابه با سرکار عالی حرف مستدل و منطقی نه دیده ام؛ و نه شنیده ام.
روز خوش
مستدام باشید
کامبیز
بخش چهارم-
اما در خصوص عمل پدوفیلی؛ این کار امری بسیار غیر انسانی و زننده است. که متاسفانه در جامعه ما به صورت بسیار مخفیانه اما به شدت رواج دارد. در سراسر دنیا قربانیان این کار به دو سبک واکنش نشان میدهند: 1- با ایجاد انجمنها و اتحادیه های مبارزه برای حفظ حقوق بشری قربانیان, به جنگ این تباهی میروند ( اصطلاح روانپزشکی آن SUBLIMATION است) 2- به طور کاملا مخفیانه آن را به درون خود ریخته ,مخفی میکنند و بدون آنکه حمایت روانی شوند ؛بتدریج خود تبدیل به جنایتکاران جنسی میشوند.که با انجام این اعمال آسیب روحی خود را میپوشانند, یا بعبارت بهتر از آن میگریزند. این حالت در کشور ما-ایران-رایج ترین و متداولترین حالت است. این قربانیان هم شامل پسران و هم شامل دختران هستند..
حال من درست متوجه نمیشوم؛ کجای این همه درد و رنج و مصیبت میتواند اسباب مفرح شدن طرز تفکر یا همان نحله فکری امثال شما را فراهم آورد؟
براستی شما بعنوان یک انسان ,تاکنون چه قدم موثری برای حل این معضل وحشتناک در ایران پیدا کرده اید؟ من بعنوان فردی که حرفه ام ایجاب میکند تا آنجا که توانسته ام بصورت موردی به این بیماران یاری رسانده ام. اما هرگز آنها را مسخره نمیکنم. شما میدانید که قربانیان این کابوس ممکن است برادر یا شوهر یا پدر یا پسر شما باشند؟ آیا خندیدن هنوز هم به نظرتان عاقلانه است؟
با تایید تقریبا کامل نوشته خانم صدر باید بگم زنها بخصوص قشر سنتی دراین چرخه نقش کمی ندارند که خیلی از دوستان کامنت گذار به ان اشاره کرده اند. یادمه که در زمان انقلاب که من دختر نوجوانی بودم روزی که خمینی داشت از فرانسه به ایران میومد من به همراه دو خواهر کوچکترم از کوچه ای میگدشتیم که خانم مسنی با چند فحش رکیک که به ما داد گفت که چرا روسری بسر نداریم حالا که آیت الله داره میاد. لازمه بگم که تازه این در شهری اتفاق افتاد که معروف به شهری ضد مذهبی بود.
بخش سوم-
این مشکلات تا الان هم بین من و خواهرم ادامه دارد. من و او به حقیقت چشم دیدن یکدیگر را نداریم؟ علتش را نمیدانم؛ احتمالا من بعد از این جریان و بسیاری برخوردهای مشابه دیگر که از او دیده ام؛ از او شدیدا رویگردان هستم. در هر حال پیامد این برخوردها ازی سوی او, احترامی از جانب من برای او بوجود نیاورد که هیچ؛ بلکه او را از چشم من به طور کامل انداخت, آن هم برای همیشه.
همین طرز تفکر افراطی او باعث شد تا پس از 14 سال زندگی مشترک از همسرش نیز طلاق بگیرد. در ضمن او هر روزه پسر 14 ساله خود را در برابر چشمان دختر 7 ساله خود تحقیر روانی و احتمالا فیزیکی- من به حقیقت امر وقوف ندارم- میکند. و به علت همین امر من با او مرتبا در مناقشه فرهنگی هستم. به زعم من این گروه از زنان انسانهای بسیار متوقع, پررو و بی ادب و به دور از ارزشهای اخلاقی منطبق با حقوق بشر مدرن هستند.
در ثانی شما در نوشته هایتان به مقوله همجنسبازی اشاره ای کرده اید, و بدون تفکیک یا دسته بندی افراد مورد اشاره اتان همه را بر یک نهج قضاوت کرده اید. شما حتما بسیار بهتر از من میدانید که همحنس بازی یک چیز است, و پدوفیلی یک چیز دیکر است.من به شخصه اعتقاد دارم که برای ایجاد تغییرو پایه گذاری ایران نوینی تلاش میکنم؛ که در آن حقوق همجنسبازان مرد-GAY - و همجنسبازان زن-LESBIAN- کاملا مراعات شود.
قسمت دوم-
از نوشته های شما این را فهمیدم که شما هم تمایلات بسیار به این نحله فکری افراطی و غیر منطقی- یا در واقع ضد فرهنگی- از مکتب قابل تامل فمینیسم دارید. نحله ای که حتی بسیاری از فعالین راسخ فمینیسم نیز امروزه آن را طرد و نفی میکنند. زیرا احترام به حقوق بشر امری بدور از مسایل جنسی است. یا حداقل تلاش عموم فرهیختگان بین المللی معتبر بر این اساس است که چنین باشد. زیرا با توهین کرد به نصف بشریت مشکل واقعی نصف دیگر بشریت نه تنها حل نمیشود؛ بلکه مامنی پدید میاید تا ابزار ناکارآمد دین مجددا جان بگیرد و جامعه را شقه شقه کند. و این از اصول و مبانی فرهنگ و علم بشر متمدن امروز به دور است.
به وضوح به یاد میاورم که در سن 14 سالگی یک نوجوان بسیار پرحرارت از نظر جنسی بودم. و علاقمند به جمع آوری عکسهای نیمه برهنه زنان بسیار زیبا و خوش هیکل مجله بوردا -BURDA-را داشتم. روزی خواهرم به یک دسته از این عکسها دست پیدا کرد, و در حضور دختر داییها و خواهر دیگرم بیحرمتی روانی و فیزیکی شدیدی نسبت به من انجام داد. او به من با توهین فراوان و با فریاد گفت:” شما مردان موجودات کثیف و هرزه ای هستید که باید همگی تان را با هم کشت”!!!
این حرکت چنان اثر مخربی بر ذهن من گذاشت که تا 26 سال بعد, از خودم سوال میکردم: مگر دوست داشتن زیبایی و جمع آوری تصاویر زیبا جرم است؟ ؛ آیا دوست پسر خواهرم کار ناشایستی با او کرده بود؟ اگر بله ,چرا به پدر من نگفت؟ - زیرا او به راحتی و با امنیت کامل راجع به مشکلاتش با پدرم سخن میگوید -و اگر نه به چه حقی این نوع برخورد را با من انجام داد؟
شادی جان،خوب بیا یک کلمه روراست بگو که لزبین هستی و از مردها خوشت نمیاد مثل بقیه لزبینها،چون دلیل دیگری نمیبینم برای دق دلت،انجوری که میگی انگار طی تمام زندگیت با تمام مردهای ایرانی زندگی کردی یا سرکار داشتی،بهت توصیه میکنم یسر برو تایلند تا نظرت در مورد مردهای بطور کلی عوض بشه،مواظب خودت باش و قبل از نوشتن کمی فکر کن و قبل از فکر کردن یک لیوان آب خنک بخور.موفق باشی
سرکار خانم رویا نوری
با سلام و احترام,
جوابیه بخش اول-
بدلیل پیگیری لینک مرتبط با یادداشت سرکار خانم شادی صدر, کامنت شما را مطالعه کردم. بسیار راحت میتوانم از آن بگذرم و به این طرز تفکر که از روی عصبانیت و حتما بدلیل تجارب تلختان است پوزخند تمسخر بزنم. اما تصمیم دارم تا تفکر شما را و چرایی آن را بر اساس تجربیات کاملا شخصی خودم و مبانی علمی که میشناسم؛ بررسی کنم؛ و مطمئنا آن را به شکلی تند به چالش بکشم. پس پیشاپیش بدلیل تندیهای رادبی متن متاسفم, اما مطمئن هستم که برایتان در پایان یادداشت من, این مفهوم تجلی خواهد کرد که:” احترام بگذارید تا احترام ببینید , در غیر اینصورت باید آمادگی برخورد با کلام تند راداشته باشید.”
من در خانواده ای کاملا سکولار بدنیا آمدم. خانواده ای که احترام به زن و زن پرستی را ازپدرم در آن یاد گرفتم. و به آن افتخار میکنم. شاید بدلیل این پایبندی بسیار زیاد در خانواده ام, و نیز از آنجا که دو خواهر بزرگتر از خودم داشته ام؛ یکی ازخواهران بزگتر من در زمینه فمینست که بخودی خود مکتبی قابل احترام و تعمق است؛ وارد زیر گروهی بسیار افراطی از آن شده است. مقوله ای که مبتنی بر توهین و تحقیر مرد است. و بعبارتی علمی واجد جنبه های افراطی سادیستیک است. یعنی آزار دادن و تحقیر فیزیکی و روانی مرد.